حفظ صندلی به چه قیمتی؟

سعید ساویز | روزنامهنگار و کارشناس حوزه انرژی
این روزها با انتشارخبری به نقل از بیژن نامدار زنگنه، وزیر نفت، (که البته مطابق عادت سندی در تاییدش ارائه نشد) مبنی بر کنار گذاشتن مخالفین علنی دولت از سمتهای حساس بازار بحث و گفتگو در مورد اخلاقی بودن کنار گذاشتن مخالفان از سمتهای حساس در وزارت نفت بسیار داغ است. به دور از اینکه این گفتار بر زبان وزیر جاری شده باشد یا خیر؛ جا دارد به جنبههای مختلف اختیارات و دامنه عملکرد قانونی و اخلاقی وزیر در عزل و نصبها در ابتدای چهار ساله دوم دولت تدبیر و امید بپردازیم.
شاید سابقه شدیدترین تغیییرات باز میگردد به زمان وزارت مسعود میرکاظمی. جایی که تغییرات بسیار گستردهای در بدنه نفت صورت گرفت و خیلیها از ان دوران بهعنوان «دوران ویرانی نفت» یاد میکنند. اما سایر وزرا کم و بیش سعی کردند تنها افراد همسو را رشد دهند و بیشتر سیاست مثبت برای هممسلکان داشتند تا منفی برای مخالفان.
اما بیژن نامدار به دلیل سیاستهایش در دولت اصلاحات مخالفان و دوستداران قسمخوردهای در بدنه نفت دارد. اگرچه زنگنه معمولا س کشی را در وزارتخانه تحت امر برنمیتابد؛ اما در چهار سال اول دولت تدبیر مشی اعتدال را پیشه کرده و با مخالفان بهنوعی از در مدارا بر آمد.
در کوران چانهزنیها در اوپک و برجام و مدل جدید قراردادها، در جمع مخالفان بودند کسانی که بدون توجه به جهتگیریهای سیاسی خالصانه و مانند یک سرباز در محل خدمت خود از عهده انجام وظایف برآمدند و همچنین بودند گروهی که با کارشکنی و اخلال سعی در افزایش نارضایتی و کند کردن روند پیشرفتها داشتند. با فرا رسیدن موسم دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری و با صف ارایی علنی مخالف و موافق در ستادهای مربوطه از بسیاری از نیات علناً رونمایی گردید.
بیزن نامدار زنگنه یا هرکسی که وزیر نفت دوره دوم دولت اعتدال میشود باید به این نکته توجه کند که رای 23 میلیونی ملت ایران به حسن روحانی بخاطر همین مشی اعتدال و مدارا و تنشزدایی بوده است پس باید پایبند به شعارهای این مکتب باشد؛ باید مخالف را تکریم کند و باید دولت تدبیر را دولت همه بداند از سویی هر تیم و هر سازمانی برای بهتر کار کردن نیاز دارد که حداقل در سمتهای کلیدی از افراد همسو استفاده کند.
پس مثلا اینکه وزارت در دوره اول دولت در منابع انسانی دچار چالشهای فراوانی بوده و حال که دست بر قضا تعدادی از مدیران غیر هم سو در همان حوزه فعال هستند؛ منطق حکم میکند که در درجه اول در ان حوزه تغییراتی حاصل شود.
از سویی، مصاحبه خود زنگنه در این حوزه حاوی نکته جالبی بود. زنگنه گفت مدیر غیر همسو که اتفاقا متعهد به مشی مخالف خود باشد اگر سیاستهای دولت را قبول ندارد؛ اصلا خودش چرا میماند و چرا نمیرود کنار؟ سوال اینجاست این تلاش برای حفظ صندلی و تقیه کردن به چه قیمتی؟
ناگفته نماند که هستند تعدادی از مدیرانی که نگرش جهادی داشته و همواره و در هر دولتی خود را خادم مردم و خادم نظام میدانند، هرگز نگرش سیاسی خود را پنهان نمیکنند و یکی از ستونهای اصلی به بهرهبرداری رسیدن پروژهها هم در دولت همسو و هم دولت غیرهمسو هستند؛ مانند اتفاقی که در لایههای نفتی در دولت تدبیر و امید افتاد. اما شاید بتوان به وزیر نفت آینده این حق را داد که در جهت گردش بهتر چرخهای صنعت تغییرات دلخواهی در پستهای کلیدی انجام دهد.



