صادرات گاز، تابع مسائل سیاسی است بازداشت 2مدیر بهدلیل آلوده کردن دریا

از همان زمان که پارس جنوبی و منطقه ویژۀ اقتصادی انرژی پارس بهعنوان سمبل صنعت نفت در کشور آغاز به کار کرد تا امروز، فراز و فرودهای زیادی را به خود دیده است؛ از ورود توتال به فازهای 1 و 2 گرفته تا جریان تحریمها و گران شدن بهای عملیات در این حوزه و ترک سرمایهگذاران خارجی و تسلط پیمانکاران داخلی و چینیها در منطقه گرفته تا ورود دوباره توتال پس از برجام و افتتاح 6 فاز گازی و 4 مجتمع پتروشیمی در منطقه.
مهندس مهدی یوسفی، مدیرعامل منطقه ویژه انرژی پارس، در گفتوگو با «انرژی امروز» از اتمام فعالیت ها در پارس جنوبی میگوید؛ البته فعالیت ها در حوزۀ صنایع بالادستی که همواره مورد توجه قرار دارد، اما به گفته او، صنایع میاندستی و پاییندستی که دارای ارزشافزودۀ بسیار در صنعت نفت محسوب میشوند، همچنان ازسوی سرمایهگذاران داخلی مورد توجه قرار گرفته و آنها را وارد عرصه رقابت با یکدیگر کرده است. از یوسفی در مورد تلاشهایی که در دولتهای یازدهم و دوازدهم در پارس جنوبی انجام شده، پرسیدیم و در آخر هم به مسئولیتهای اجتماعی دولت به منطقه رسیدیم. او در این گفتوگو از ریش گرو گذاشتن برای مدیرانی خبر داده که به سبب ایجاد آلایندگی واحدهایشان، دادگاهی و بازداشت شدهاند: «چند وقت پیش، 2 نفر از مدیران صنایع فعال در منطقه بهدلیل آلایندگی پساب خروجی به دریا بازداشت و سپس با وساطت و نشان دادن مدارکی به مقام قضایی که در حال تلاش برای رفع مشکلات هستند، آزاد شدند.» | گفت وگو: شکوفه حبیب زاده
***
بلافاصله بعد از بازگشت آقای زنگنه به وزارت نفت در دولت یازدهم، شما مسئولیت منطقه ویژه انرژی پارس را برعهده گرفتید و از نزدیک در جریان روند توسعۀ پارسجنوبی در دولت یازدهم هستید. بحث را با این سؤال آغاز میکنیم که با روی کار آمدن دولت یازدهم، فرایند توسعۀ فازهای مختلف پارس جنوبی چگونه پیش رفت؟
در آغاز فعالیت های دولت یازدهم از مجموع فازهای پارس جنوبی، فازهای اول تا دهم در قالب 5 پالایشگاه گاز در حال تولید بود. کف تولید هم در مجموع 250میلیون مترمکعب و در فصولی که تولید بیشتر بود یا اورهال نبود، گاهی تا 260میلیون مترمکعب هم میرسید. این 10 فاز تحویل دولت یازدهم شد. در آن مقطع سایر فازها به جز فاز 11 همه در حال ساخت بودند که به 2 دسته تقسیم میشدند؛ فازهای قدیم که به ترتیب قدمت، فازهای 12، 15، 16، 17 و 18 بود که در حال ساخت بودند، اما هنوز به پایان نرسیده بودند و دستۀ دوم، فازهای جدید 20 و 21 در عسلویه و فازهای 13، 22، 24، 19 و 14 در کنگان. سیاست های وزیر نفت در شروع دولت یازدهم، این بود که به جای صرف منابع محدود برای توسعۀ هم زمان تمامی فازها، روی فازهای قدیمیتر که امکان دستیابی محصول در آنها سریعتر بود، تمرکز شود، به خصوص اینکه پیمانکاران برخی فازهای در حال ساخت نیز مشترک بود؛ البته بدون اینکه سایر فازها تعطیل شوند.
کدام پیمانکاران مدّنظر شماست؟
قرارگاه سازندگی خانمالانبیا از گذشته در فازهای 15 و 16 فعالیت داشت و 3 فاز 13 و 22، 24 را نیز از فازهای جدید در دست گرفته بود. پتروپارس هم فاز 12را از قدیم و نیمهکاره در دست داشت و به فاز 19 نیز ورود کرده بود. شرکت مدیریت طرحهای صنعتی ایران (IPMI) فازهای 17 و 18 را از قدیم داشت و فاز 13 را نیز از فازهای جدید برعهده گرفته بود. شرکت مهندسی و ساختمان صنایع ایران (OIEC) فاز 17 و 18 را از قدیم و فازهای 20 و 21 را نیز از فازهای جدید در دستور کار داشت. در واقع هر 4پیمانکار، هم از روند گذشته و هم از فازهای جدید تعریف شده، پروژه هایی در اختیار داشتند. خوشبختانه این راهبرد اثربخش بود و در پایان 1393، فاز 12 به بهرهبرداری رسید که فاز بزرگی بود. از فاز 12 بیش از 3 فاز معمول پارس جنوبی، گاز شد که در رونق فعالیت های تولیدی منطقه بسیار اثرگذار بود. بلافاصله بعد از آن فازهای 15 و 16در 1394 به بهرهبرداری رسید و در سال آخر دولت یازدهم نیز فازهای 17، 18 قدیم و 19، 20، 21 به صورت توأمان به تولید رسیدند و در عملۀ معادل 6 فاز در آخرین مرحله به بهرهبرداری رسید. اینچنین بود که تولید ایران با کشور رقیب تقریباً برابر شد؛ خواستهای که سالها آرزوی کشور بود. در دولت دوازدهم نیز تمرکز روی فازهای 13، 22 و 24 قرار دارد و فاز 14 که هنوز باقی مانده است. خوشبختانه فعالیت های اجرایی همۀ فازها به خوبی پیش می رود؛ بهنحویکه فاز 14 به زودی به تولید میرسد و فازهای 13، 22 و 24 نیز در 1397 وارد مدار تولید خواهند شد.
با توجه به اینکه از مجموع فازهای پارس جنوبی، قبل از دولت یازدهم فقط 10 فاز به تولید رسیده بود، مجموع اقدام های انجام شده از ابتدای دولت یازدهم بسیار قابل تأمل است. میتوان گفت پروندۀ پارس جنوبی در 5 سال اخیر، یعنی 4 سال دولت یازدهم و سال نخست دولت دوازدهم، بسته شد. اهمیت اتفاق در آن است که دولت با تنگناهای جدّی مالی نیز مواجه بود. در واقع مجموع پولی که در 5 سال به این پروژهها تزریق شد، شاید به اندازۀ یک سالِ دولت قبل هم نباشد. البته باید توجه داشت هم زمان با پیشرفت پروژه های افزایش تولید گاز در در فازهای پارس جنوبی، پروژه های افزایش تولید نفت هم کلید خورد و در سال آخر دولت یازدهم، کشتی تولید نفت (FPSO) در موقعیت لایۀ نفتی مستقر شد و تولید نفت را هم شروع کردیم. اگرچه در این حوزه نسبت به کشور رقیب خیلی عقبتر هستیم، اما بالاخره تولید از لایۀ نفتی را آغاز کردیم و امیدواریم میزان تولید را به سرعت افزایش دهیم.
در حال حاضر میزان تولید چقدر است؟
ظرفیت تولید روزانه 35هزار بشکه است و آمار تجمعی نشان میدهد که تاکنون بیش از 3 میلیون تن، تولید داشته ایم.
نگاه دولت به گاز، رفاهی است و نه اقتصادی
با توجه به فرایند توسعه در بخشهای مختلف پارس جنوبی، ارزیابی شما از روند مصرف و میزان صادرات گاز کشور چیست؟
این پرسش شما را بهعنوان کارشناس حوزۀ انرژی و نه مسئول منطقۀ ویژۀ اقتصادی انرژی پارس، پاسخ میدهم. به نظرم دولت تصمیم گرفته که مصارف داخلی انرژی کشور را به سمت گاز سوق دهد؛ چون صادرات گاز تابع فاکتورهای متعددی است. گاز مثل نفت نیست که با کشتی و بهسادگی بتوان آن را منتقل کرد. ممکن است در تئوری و حرف، به راحتی بتوان از LNG صحبت کرد، اما در عمل و با ظرفیت های محدود کنونی، انجام این کار بسیار دشوار است. صادرات گاز نیازمند خط لوله است و انتقال گاز، تابع مباحث سیاسی کشورهاست. در بسیاری از مواقع برای صادرات گاز، باید خط لوله را از کشور ثالثی عبور دهید. کافی است رابطۀ این 2 کشور با هم خوب نباشد یا بعد از سال ها، تیره شود و به راحتی سرنوشت صادرات از کشور مبدأ نیز به چنین روابطی گره خواهد خورد. از طرفی دیگر و در حالی که تصمیم بر صادرات گاز است، اما در بعضی روستاها یا جاهای دیگر سوخت مایع استفاده میکنیم که بسیار گرانقیمت و آلاینده است. به نظرم دولت این موفقیت را داشته که به بیش از 95 درصد روستاهای کشور گازرسانی انجام دهد. در عمل، سبد سوخت کشور به سمت گاز سوق پیدا کرده و در عوض، حجم دلاری برای واردات سوخت مایع و همچنین آلایندگی، کاهش یافته است. در مجموع معتقدم دولت واقعاً نگاه اقتصادی به گازرسانی نداشته است. من خودم اهل بوشهر هستم و معتقدم اگر شاخص های کارشناسی و اقتصادی ملاک عمل قرار می گرفت، نباید به بوشهر گازرسانی می شد؛ چون مصرفی چندانی ندارد. بحث گرمایش که در بوشهر مصداق ندارد و در نهایت، گاز طبیعی صرف پختوپز می شود. در چنین وضعیتی دولت حتی بهطور کامل به روستاهای بوشهر هم گازرسانی کرده است. درواقع رویکرد دولت از گازرسانی، خدماتی، رفاهی و توسعه محور بوده است و نه اقتصادی.
این فرمایش شما در حالی است که بنابر اظهار مسئولان وزارت نفت، کاهش مصرف انرژی و به خصوص گاز طبیعی، ضرورتی گریزناپذیر است. در این شرایط و با توجه به تکالیف قانونی و صرفۀ اقتصادی و سیاسی برای افزایش صادرات گاز، آیا رویکرد دولت درخصوص گازرسانی به سراسر کشور قابل توجیه است؟
به هرحال باید توجه داشت که نمیتوان توسعۀ صنعتی و ارتقای شاخص های رفاه جامعه را بدون سوخت، آن هم سوخت پاک ایجاد کرد. صنایع پاییندست، شهرکهای صنعتی و نیاز کشور به ایجاد زیرساخت برای مشاغل کوچک و متوسط، نیازمند انرژی است و چه بهتر که از گاز طبیعی موجود در کشور استفاده شود.
بدین ترتیب، آیا برای آیندۀ مصرف گاز در بخش های مختلف کشور، سناریوهایی طراحی شده است؟
مصرف گاز در کشور، شامل یک طیف گسترده است که از مصارف خانگی آغاز می شود و تا مصارف صنعت مثل بنگاههای تجاری و صنعتی، نیروگاههای تولید برق، CNG مورد نیاز خودروها و سایر موارد را شامل می شود. درواقع مجموعۀ گسترده ای از بخش های کشور، گاز طبیعی مصرف می کنند که متناسب با روند توسعۀ کشور و سیاست های رفاهی و اجتماعی و اقتصادی، نیازمند سناریوهای منعطف و متناسب با شرایط کشور است.
آیا مشخص شده است که چند درصد از گاز تولیدی در سال های آینده به مصارف داخلی تخصیص می یابد؟
درصدی نیست؛ قضیه همان چراغی است که به خانه رواست و به مسجد، حرام! در این موضوع میزان صادرات گاز لزوماً نشاندهندۀ رشد نیست. معتقدم میزان مصرف گاز بهینه در کشور را باید با شاخص های اقتصادی و بهره وری سنجش کرد.
اما آنچه مشخص است، مصرف بی رویه و غیربهره ور است که با توسعۀ گازرسانی به سراسر کشور، همچنان نیز تداوم دارد!
به هرحال باید این رفتار را اصلاح کرد.
اما شاهد این هستیم که چنین رویکرد و مصرف غیر بهره ور، کشور را با بحران تأمین آب و برق مواجه کرده است. آیا موافق هستید که با روند کنونی، مصرف گاز طبیعی نیز در سال های آینده، بحران زا خواهد شد؟
روند کنونی مصرف منابع در کشور، همراه با ایراد اساسی است. قیمت حامل های انرژی در ایران، واقعی نیست و در این صورت با ارشاد و موعظه نمیتوان از مردم درخواست مصرف بهینه و بهره ور داشت. اگر مجبور باشیم برای مصرف آب پول بیشتری بدهیم، به طور قطع درست تر مصرف خواهیم کرد. مجانی بودن آب در بخش کشاورزی باعث شده است بخش زیادی از آب، صرف تولید هندوانه شود؛ درحالی که کشور دچار تنش آبی است. به نظرم باید استفاده از منابعف نظاممند شود و راهبردهای کنترلی داشته باشیم تا مصرفکنندهها راهنمایی شوند. وزارت نفت تقریباً در فرهنگسازی مصرف گاز موفق بوده است، اما در عین حال باید قیمتها را به سمت واقعی شدن هدایت کرد. البته باید توجه داشت که هرچند باید قیمتها باید واقعی شوند، اما اینکه چطور جامعه را برای این کار آماده کنیم، نیازمند بررسی راهکارها و راهبردهای کلان اقتصادی و اجتماعی است.
تولید پتروشیمی ها در پارسجنوبی 2برابر شده است
با توجه به افزایش تولید گاز، مجتمعهای پتروشیمی منطقۀ ویژۀ اقتصادی انرژی پارس در این دوره تا چه اندازه توسعه یافتند؟
در پارس جنوبی 32 مجتمع پتروشیمی روی کاغذ، در حال ساخت یا تولید هستند. برای اینکه تصویری از میزان تحقق خواستهها داشته باشید، اینطور مقایسه میکنم که در پایان 1392، مجموع صادرات منطقه، حدود 17میلیون تن شامل میعانات گازی به اضافۀ محصولات پتروشیمی بود. در پایان 1393، این میزان به 21میلیون تن و در پایان 1394، این عدد به حدود 24.5 میلیون تن رسید. در انتهای 1395 هم به 34.2 میلیون تن رسیدیم؛ یعنی اگر دولت را 4ساله فرض کنیم، در دورۀ 3ساله این میزان 2برابر شده که از همین 34 میلیون تن، 17میلیون تن میعانات و 17میلیون نیز محصولات پتروشیمی بوده است. اوایل 1396 که رئیسجمهور برای افتتاح 6 فاز گازی به منطقه سفر کردند، 4 طرح پتروشیمی هم افتتاح شد. افزون بر این موارد، واحدهای بسیار بزرگی مثل پتروشیمی بوشهر که بزرگترین مجتمع پتروشیمی خاورمیانه است، در چند ماه آینده به تولید اولیه خواهد رسید، پتروشیمی مرجان تقریباً آمادۀ بهره برداری است و سایر پتروشیمیها هم با سرعت خوبی در حال بهرهبرداری هستند.
خوراک اصلی پتروشیمی ها در عسلویه، اتان یا LPG است و هر پالایشگاهی که به بهرهبرداری رسیده، در عمل بیش از یک میلیون تن اتان و یک میلیون تن LPG به خوراک پتروشیمیها اضافه شده است. بسیاری از پتروشیمیها که قبلاً با ظرفیت محدود کار میکردند، اکنون دیگر این مشکل را ندارند. در گذشته، برای تخصیص اتان همیشه در منطقه دعواهایی وجود داشت و به تعبیر من، دعوای فیزیکی بود. الان این مباحث دیگر مطرح نیست، چون با افتتاح فازهای جدید، خوراک به اندازۀ کافی تولید می شود و در دسترس است.
با توجه به این روند توسعه، چقدر در افزایش درآمدهای ملّی نقش داشته اید؟
درآمدزایی تابعی از شرایط بازار است. مثالی میزنم؛ درآمدهای ما در 1393 با 21 میلیون تن تولید، 19میلیارد دلار بود. با توجه به افت و خیزهای بهای نفت، ممکن است در سال بعد با افزایش حجم تولید به 24.5میلیون تن، درآمدهای کمتری عاید کشور شود. با فرض نفت 50دلاری، ارزش مجموع تولید منطقه با فروش گاز، میعانات، محصولات پتروشیمی و سایر محصولات جانبی منطقه در 1397، حدود 110میلیارد دلار برآورد می شود که رقم قابل توجهی است.
سرمایهگذاری در صنایع میاندست و پاییندست
روند سرمایهگذاری خارجی در منطقه چطور است؟
باید توجه داشت که پروندۀ پارس جنوبی در حوزۀ بالادستی، بسته شده و فاز جدیدی نداریم؛ فقط فاز 11 بلاتکلیف بود که آن هم به قرارداد رسید. در حوزۀ پتروشیمی هم تقریباً می توان گفت که در منطقۀ ویژۀ انرژی پارس، مجتمع جدیدی نخواهیم داشت و فقط پروژه هایی که قبلاً تعریف شدهاند، به بهرهبرداری خواهند رسید. گام بعدی در روند توسعۀ منطقه، صنایع پاییندست پتروشیمی هاست. مجتمع های متعددی درصدد هستند تا گام های ارزشمندی برای جلوگیری از خام فروشی محصولات پتروشیمی بردارند که ما هم استقبال زیادی از این رویکرد داشته ایم.
برای انجام این روند، جذب سرمایه گذاری خارجی و انتقال دانش فنی روزآمد هم صورت می گیرد؟
قرار است این کارها با همکاری و استفاده از دانش فنی خارجیها انجام شود. بسیاری از مشتری محصولات نهایی پتروشیمی که هم اکنون ازطریق واردات تأمین می شوند، شرکت های داخلی هستند و برهمین اساس، مجتمع های پتروشیمی منطقه به دنبال خلق ارزش افزودۀ بیشتر در راستای اقتصاد مقاومتی و دور شدن از فروش محصولات خام یا میانی هستند. بنابراین آیندۀ بعدی منطقه در صنایع میاندست و پاییندست، درخشان است. بخشی هم مربوط به طرحهایی مثل پروژۀ معروف سیراف است که میعانات گازی موجود را بتواند با ظرفیت روزانه 480 هزار بشکه تبدیل به فراورده کند. البته چند مینی پالایشگاه هم مجوز دارند که جمع آنها زیاد نیست و شاید کمتر از 100هزار بشکه باشند. بنابراین، در پارس جنوبی سرمایهگذاری جدیدی به جز مواردی که اشاره کردم، نخواهیم داشت.
فلر، قابل حذف نیست
ازجمله مباحث جدّی مطرح در منطقه، آلودگی های زیست محیطی است. قرار بود برای بازیافت گازهای همراه، چارهاندیشی شود. دراین زمینه، چه کرده اید؟
فلر از نگاه مهندسی، سیستمی است که با طراحیهای موجود، قابل حذف نیست؛ چون پالایشگاهها براساس فلر طراحی شدهاند. البته برخی میگویند بهتر بود طراحی پالایشگاه ها بدون فلر انجام می شد که درهرحال، اینچنین نیست. فلر جزو ملزومات پالایشگاه است، اما اینکه چه چیزی و چقدر در فلر میسوزد، باید با رویکرد اقتصادی به آن توجه داشت که بخشی از روند نامناسب کنونی، به دلیل نحوۀ بهرهبرداری ماست. طبیعی است وقتی پالایشگاهی به سرویس میرسد، به خصوص در روزهای نخست افتتاح که همۀ واحدها به مرحلۀ سرویسدهی نرسیدهاند، فلر خیلی به چشم میآید. به تدریج که روند بهرهبرداری نرمال میشود، میزان فلر نیز کاهش می یابد. بنابراین در مورد فازهای جدید صحبتی نمیکنم، چون هنوز نرمال نشده اند. در اوایل 1387 میزان گازی که در فازهای یک تا 10 میسوخت، 56 میلیون مترمکعب در هفته بود. این عدد هم اکنون حدود 5میلیون مترمکعب در هفته است که به حدود یک یازدهم کاهش یافته است؛ در حقیقت، بدون صرف هزینه و عقد قرارداد جدیدی با نرمال شدن بهرهبرداری به این دستاورد رسیده ایم. در پالایشگاه اول فاز یک، فلر را با حضور خانم دکتر ابتکار خاموش کردند و اکنون فقط یک فلر آنجا فعال است. مجموع پولی که برای این کار هزینه شد، کمتر از یک میلیارد تومان بود و با اصلاحاتی که در بهرهبرداری انجام دادیم، این موفقیت حاصل شد.
به این موضوع کاملاً توجه داریم که حتی از کمترین میزان سوختن گازهای همراه نیز باید جلوگیری کنیم. وزارت نفت با دیدگاه زیستمحیطی و نه اقتصادی، برای کنترل فلرها وارد عمل شده است و قراردادی با کنسرسیومی با هدایت سوفرهگس فرانسه به امضا رسید که براساس آن، 43میلیون یورو برای ایجاد واحدی در پالایشگاه 2 و 3 بهعنوان نمونه تخصیص یافت تا در فرایندی 3ساله، از گازهایی که هم اکنون سوزانده میشود، استفادۀ بهینه ای صورت گیرد.
عزم زنگنه در صیانت از محیطزیست، جدّی و عملیاتی است
با توجه به اجرا و سرمایه گذاری های متعدد در واحدهای صنعتی، با رویکرد توسعۀ پایدار و در ابعاد اجتماعی و زیستمحیطی، عملکرد وزارت نفت در پارس جنوبی را چگونه می توان ارزیابی کرد؟
براساس رویکرد نظریه پردازان توسعۀ پایدار، مباحث متعددی دراین خصوص مطرح است. حدود 3 دهه است که پایداری تولید در اقتصاد جوامع پیشرو، هم راستا با مسائل اجتماعی و زیست محیطی همراه شده است. هرچند بعضی کشورها مثل آمریکا خلاف این رویه را پیش گرفته و حتی اخیراً با خروج از توافق نامۀ پاریس، تکلیف خود را با جامعۀ بین الملل روشن کرد؛ اما کشورمان روزبه روز بر صیانت از محیطزیست تأکید می کند. اینکه وزارت نفت بیش از40میلیون دلار برای کاهش آلایندگی در پالایشگاه گاز اختصاص می دهد، حاکی از اهمیت بالای مباحث زیست محیطی برای مسئولان این صنعت و کشور دارد.
اعتراف میکنم در همان نخستین روزی که این موضوع ازسوی مهندس زنگنه مطرح شد، تصور میکردم ایشان نیز مثل سایر مدعیان محیط زیست صرفاً شعار داده اند؛ اما بعد از مدتی متوجه شدم عزم ایشان در صیانت از محیطزیست، جدّی و کاملاً عملیاتی است. این واقعیت را در منطقه پذیرفتهایم که صنعت نفت، آلاینده است و برای جبران ابعاد این آلایندگی، در قالب مسئولیت های اجتماعی طرح های متعددی را برنامه ریزی و اجرایی کرده ایم. در همین راستا، گام های ارزشمندی ازسوی همکاران شرکت ملّی گاز ایران انجام شد که جای تقدیر دارد. آنها اصلاح روشهای بهرهبرداری برای کاهش میزان فلرینگ را در دستور کار قرار دادند. وزارت نفت نیز کمک بسیاری برای شکسته شدن تابوی چنین مسائلی برداشت و حتی برای اصلاح فرایندها، قراردادی با صاحبان دانش فنی روزآمد برای جلوگیری از سوزانده شدن گازهای همراه به امضا رسید.
مسئلۀ مهم در این میان، آن است که بسیاری از اقدامهای انجام شده ازسوی وزارت نفت در منطقه، ازسوی مردم دیده نمیشود؛ درحالی که شعله به عنوان نماد آلایندگی صنعت نفت، نمود بسیاری در مقایسه با سایر ابعاد آلودگی محیط زیست در اذهان مردم دارد.
چه مواردی دیده نمیشوند؟
مثلاً بنزن موجود در پتروشیمی ها یا آلودگی دریاها که زیاد دیده نمیشوند و ممکن است هیچ کس سراغی از آن نگیرد. منظورم عموم افراد جامعه است که متوجه چنین مواردی نمیشوند و صحبتی از آن به میان نمی آید. به هرحال پساب های واحدهای پتروشیمی و پالایشگاه ها به دریا سرازیر می شود و در مقایسه با فلرها، حساسیت کمتری دربارۀ آن وجود دارد. درخصوص این موارد، ما حتی با سازمان حفاظت محیطزیست نشست های متعددی برگزار کردیم و به این نتیجه رسیدیم که با پایش خروجی پساب واحدها به دریا و اتخاذ تدابیر بازدارنده، از روند کاهندۀ میزان آلایندگی مطمئن شویم.
بازداشت 2مدیر بهدلیل آلوده کردن دریا
مثلاً جریمه در نظر میگیرید؟
جریمه که موضوعی عادی است. برخی از مدیران واحدهای صنعتی منطقه به ما گلایه میکنند با توجه به اینکه دولت در نهایت برای آنها جرایم آلایندگی درنظر میگیرد، چه فرقی بین واحدی که مسائل زیست محیطی را رعایت میکند با دیگران وجود دارد؟ حتی شاهد مواردی بوده ایم که مدیرعامل مجتمعی به دلیل بی توجهی به آلایندگی دریا، بازداشت هم شده است!
این اتفاق، چندبار رخ داده است؟
در چندین مورد، شخصاً برای آزادی آنها وساطت کردم. یکی از بندهای نانوشتۀ شرح وظایف من، ریش گرو گذاشتن نزد مسئولان قضایی و محیطزیست منطقه است. مدیران پتروشیمی میدانند که وزارت نفت از آلایندگی دفاع نمیکند و واقف هستند اگر به وزیر هم شکایت شود، او میگوید درست کار کنید. ممکن است بعضیها بگویند هزینه دارد، اما با کسانی که قضیه را جدّی نمیگرفتند، برخورد شده و پروندۀ قضایی و کیفری برای آنها تشکیل شده است. چند وقت قبل، 2 نفر از مدیران صنایع فعال در منطقه به دلیل آلایندگی پساب خروجی به دریا بازداشت و سپس با وساطت و نشان دادن مدارک به مقام قضایی که در حال تلاش برای جبران هستند، آزاد شدند. به هر حال، اگر در برخی موارد، ایرادها همچنان مشاهده می شود، به دلیل عواقب تحریم هاست. البته در مواردی که قصور داشته ایم، مشکلات برطرف شده اند.
رویکرد ما در این خصوص، احساسی نیست، زیرا معتقدم در چنین صورتی، روند برنامهریزی مختل می شود. البته باید توجه داشت که برای صیانت از محیطزیست و جبران مسائل گذشته، باید به واقعیت ها و مسائل، رویکردی دقیق و مهندسی داشت. نمی توان انتظار داشت یک روزه تمام شعلههای منطقه را خاموش کرد؛ زیرا چنین اقدام هایی نیازمند برنامه ریزی دقیق، زمان و سرمایه است. باید توجه داشت وقتی برق قطع شود، باید بتوان کلّ گاز پالایشگاه را در 2 ساعت تخلیه کرد و تمام خوراک از طریق فلر سوزانده شود. یکی دیگر از کاربردهای فلر، این است که در زمان قطعی برق، انفجار رخ ندهد. باید توجه داشت که براساس تصمیم 15سال پیش، تأمین تمام یوتیلیتی منطقه با پتروشیمی مبین است که به تمام مجتمع ها سرویس میدهد. درنتیجه اگر امروز و به هر دلیلی، شیر فلکۀ ورودی پتروشیمی مبین دچار مشکلی شود، 12 مجتمع پتروشیمی به طور هم زمان خاموش میشوند. در چنین موقعیتی، باید تمام خوراک موجود در این مجتمع ها حداکثر در 6 ساعت و از طریق فلرها سوزانده شوند. در این صورت منطقه را ابر سیاهی از دود فرا میگیرد که تنفس افراد، تقریباً غیرممکن میشود. هرچند در گذشته، شاهد چنین اتفاقی بوده ایم، اما برای رفع چنین مسائلی، دنبال راهحل هستیم.
به مرکز سرطانشناسی گفتهایم بررسی کنند
اخیراً گزارشی در مورد احتمال ابتلا به سرطان کارکنان شاغل در منطقه منتشر شده است. موضوع از چه قرار است؟
بهعنوان یکی از کارمندان شاغل در عسلویه که سابقهام از 20 سال نیز عبور کرده است، همچنان هوای منطقه را تنفس میکنم. اگر احتمال ابتلا به بیماری باشد، شامل من هم میشود. کاملاً مشخص است که در منطقه آلایندگی وجود دارد و نیازی به اثبات نیست که آلایندگی برای سلامت انسان ها مضرّ است، اما اینکه تفاوت شیوع سرطان در بوشهر که پالایشگاه ندارد با عسلویه که پالایشگاه دارد، چقدر است را نمیدانم. اتفاقاً از مرکز سرطانشناسی اخیراً درخواست کرده ایم که این مسئله را بررسی کنند. گزارشهای کیفی داشتهایم که در آن اشاره به اعداد نشده است. همکاران ما با هماهنگی اداره کل HSE وزارت نفت، تیمی را مأمور کردهاند که این موضوع را دقیقتر و علمیتر بررسی کنند و با حساسیت بالا، پیگیر این موضوع هستیم.
با توجه به حوادث اخیر در منطقه، به این موضوع اشاره شده است که بخشی از ناکارایی واحدهای HSE در مواقع بحرانی، به وضعیت منابع انسانی مربوط می شود. برای کاهش حوادث چه اقدام هایی صورت گرفته است؟
اخیراً چند حادثۀ تلخ در منطقه رخ داده است که باعث شد همه به خودشان بیایند. از اوایل 1394 در عسلویه، اتفاق بزرگی افتاده است. سازمان پدافند غیرعامل با همکاری وزارت نفت، مجموعۀ HSE و مدیریت ارشد بحران را در منطقه ایجاد کردند و هر 2هفته یکبار، جلسهای در سطح عالی داریم. در این مدت تاکنون حدود 60دستورالعمل مدیریت بحران ایجاد شده که قبلاً وجود نداشت. حداقل 20 بار تمرین شده و اگر حادثه ای رخ دهد، جای همه مشخص است و من، فرماندار، نیروی انتظامی و اورژانس در مدت کمی سر جای خود قرار میگیریم.
شرکت ملّی نفت ایران با وجود مشکلات مالی بسیار، بیش از 100میلیارد تومان اعتبار صرف این موضوع کرده است. بیش از 20 ماشین به ناوگان آتشنشانی در یک سال گذشته اضافه کردهایم و به زودی نیز 8 ماشین دیگر نیز اضافه خواهیم کرد. در حوزۀ مخابرات و اورژانس در زمان بحران هم کارهایی بسیاری انجام داده ایم. افزون بر هلیکوپترهای موجود، هلیکوپتری که قابلیتهای امداد و نجات داشته باشد را نیز در منطقه مستقر خواهیم کرد. کشتی آتشنشان برای حوزۀ کشتی و بندرگاه در نظر گرفتهایم.
در حوزۀ تقسیم مسئولیتها نیز اقدام های گستردهای انجام داده ایم؛ به طوری که هم اکنون برای همۀ مدیران منطقه پیامک میآید و اعلام میشود هر روز، چه کسانی با چه شمارۀ تلفنی در منطقه مسئولیت دارند. همۀ اینها را چندین بار تمرین کردهایم. سال گذشته واقعاً سال مدیریت بحران بود و حوادث بزرگی را در مدت کوتاهی مدیریت کردیم.



