برنامه ترکیه برای تبدیل شدن به کریدور انرژی منطقه تا 2025

محدودیت و فقر منابع و ذخائر زیرزمینی در ترکیه به خصوص درباره انرژی و نفت مقامات این کشور را سال هاست که به فکر استفاده از سایر ظرفیت‌ها و توانمندی‌های این کشور از جمله موقعیت جغرافیایی و ژئو اکونومی برای کسب درآمد انداخته است.

استفاده از ظرفیت های جغرافیایی در کنار بهره برداری از خدمات مهندسی، حمل و نقل به خصوص حمل و نقل دریایی، گردشگری و دهها مورد دیگر از مهمترین راه های کسب درآمد ارزی برای ترک ها به شمار می رود.

علاوه بر تمام این توانمندی ها، آنکارا توانسته در سال های اخیر تلاش گسترده ای را برای تبدیل ترکیه به کریدور انرژی منطقه آغاز کند و مقامات این کشور در همین راستا از هر فرصتی برای طرح مسایل مربوط به این موضوع با مقامات سایر کشورها به ویژه کشورهای صاحب منابع انرژی برای صادرات نفت و گاز آنها از طریق ترکیه به اروپای تشنه و محتاج انرژی فراهم سازند.

برای نمونه سران دو کشور ترکیه و روسیه در گفت و گوی تلفنی اخیر خود موضوع ترانزیت گاز طبیعی روسیه از طریق ترکیه را مورد تاکید قرار دادند.

ولادیمیر پوتین و رجب طیب اردوغان روسای جمهوری روسیه و ترکیه در این گفت و گوی تلفنی و پس از مذاکره در باره سوریه و ساخت نیروگاه  آک کویو در مرسین موضوع انتقال گاز روسیه از طریق ترکیه را نیز گفت و گو کردند. آنان ضمن طرح موضوع، شرایط ترانزیت گاز طبیعی روسیه از طریق ترکیه را مثبت ارزیابی کردند.

پروژه انتقال گاز از ترکیه که هدف آن انتقال به اروپا می باشد و به احتمال زیاد قرار است از طریق یونان ادامه یافته و به ایتالیا برسد، با توسعه زیر ساخت ها قادر خواهد بود تا ترکیه بتواند ضمن کاهش وابستگی به گاز روسیه به میزان 40 درصد تا سال 2026 درآمد قابل ملاحظه ای را نیز از راه ترانزیت انرژی کسب کند.

اما پرسش اساسی اینجاست که ترکیه که فاقد منابع و میادین بزرگ گازی است، بر روی کدام ذخائر انرژی در منطقه حساب باز کرده که به دنبال تبدیل شدن به کریدور انرژی منطقه است.

اگر بتوان پاسخ روشنی به این سئوال داد، آنگاه به سادگی می توان به بلندپروازی های این کشور برای آینده پی برد.

ترکیه هر چند فاقد منابع انرژی به خصوص گاز است از این نظر کشوری فقیر بشمار می رود و برای تامین انرژی خود مجبور است این ماده حیاتی را از کشورهای دیگر از جمله روسیه و ایران تامین کند، اما این کشور در منطقه ای واقع شده که همسایگانش اگر نگوییم همه، ولی بیشتر آنها صاحبان اصلی منابع و میادین نفت و گاز در سراسر جهان هستند و اگر ترک ها بتوانند در انتقال و ترانزیت نفت و گاز همسایگان خود مشارکت نمایند، در این صورت توانسته اند به سادگی خود را در سود فروش انرژی همسایگان سهیم سازند.

علاوه بر روسیه و ایران، سایر بازیگران گازی منطقه مانند قطر، قبرس، کردستانِ عراق و رژیم صهیونیستی و کمی آن طرف تر ترکمنستان و حتی قزاقستان و نیز مجموع کشورهای قفقاز از جمله جمهوری آذربایجان که بخش عمده ای از انرژی جهان را تامین می کنند، می توانند گاز و نفت خود را از طریق ترکیه به اروپا صادر کنند و بدین ترتیب ترکیه را نیز در بازی انرژی خود شریک کنند.

قرار گرفتن ترکیه در منطقه ای مهم و میان چند حوزه آبی راهبردی جهان از جمله دریای سیاه، دریای مرمره، دریای اژه و دریای بزرگ مدیترانه از ظرفیت های بالای این کشور است که به همین علت هرگز نمی تواند در معادلات اقتصادی و حتی سیاسی کشورهای جهان نادیده گرفته شود.

از سوی دیگر توسعه مناسبات و ارتقای روابط میان جمهوری آذربایجان و ترکیه به خصوص در یک ربع قرن گذشته دسترسی این کشور به منابع انرژی حوزه کشورهای قفقاز و دریای خزر را نیز تسهیل کرده و همین امر موجب شده تا ترک ها بعد از فروپاشی شوروی نگاه ویژه ای را به این منطقه داشته باشند.

بعد از فروپاشی شوروی، قفقاز مورد توجه خاص ترکیه قرار گرفت. این منطقه به همراه آسیای مرکزی دارای پیشینیه روابط قومی، تاریخی، فرهنگی، زبانی و مذهبی نزدیکی با ترک ها می باشد. در این میان موقعیت ژئوپلتیک و راهبردی جمهوری آذربایجان نیز این فرصت را برای ترکیه فراهم کرده تا آنهها بتواند با حضور در منطقه خزر، روابط اندک خود را با کشورهای حوزه دریای خزر در حوزه های مختلف از جمله انرژی، تجارت و حمل و نقل ارتقاء دهد.

ترکیه درصدد گسترش روابط با جمهوری آذربایجان از طریق منطقه مرزی اش در نخجوان بوده است، البته آنکارا به خوبی حساسیت های روسیه درباره این منطقه را نیز مدنظر داشته و به همین دلیل در بیشتر مواقع سعی می کند ملاحظات روس ها را نیز در نظر داشته باشد، چرا که ترک ها به خوبی از اهمیت روابط خود با روس ها به ویژه در حوزه اقتصادی آگاهند و هرگز حاضر نیستند خدشه ای به این مناسبات وارد شود.

البته روابط ترکیه و روسیه به عنوان دو کشور حوزه دریای سیاه در برخی موارد تاریخی توام با یک رقابت پنهان و آشکار دچار افت و خیز هایی بوده که آخرین آن مربوط به ساقط کردن یک جنگنده روسیه از سوی یک جت جنگنده ترکیه در 24 نوامبر 2015 در مرز میان سوریه و ترکیه بود که مناسبات این دو کشور را سرد کرد. به رغم این که موضوع سرانجام با عذرخواهی ترکیه پایان یافت، اما برخی از کارشناسان معتقدند که به دلایل تاریخی که عمده آن مربوط به پیشینه روابط ترکیه و روسیه در حوزه دریای سیاه و به خصوص منطقه قفقاز می شود، ثبات روابط این دو کشور در آینده همچنان در ابهام قرار دارد.

لذا به نظر می رسد مواضع ناهمگون روس ها و ترک ها در منطقه قفقاز به خصوص در باره جمهوری آذربایجان، در آینده تحولات این منطقه نقش اساسی خواهد داشت و به همین علت بروز برخی نوسانات در تحولات منطقه قفقاز به ویژه در رابطه میان باکو و آنکارا نیز دور از انتظار نخواهد بود.

شاید ترکیه بر همین اساس مایل است پیش از هرگونه سرمایه گذاری روی ظرفیت های انرژی منطقه قفقاز نظر مساعد روس ها را جلب کرده و خیال خود را نسبت به واکنش مسکو در آینده راحت سازد.

بنابراین به نظر می رسد به همین علت است که ترک ها از هر فرصتی برای رایزنی و طرح موضوع با روس ها استفاده کرده و صحبت های تلفنی اخیر آقای اردوغان با پوتین در باره انرژی در این راستا قابل ارزیابی است.

جمهوری آذربایجان پلی برای ترکیه جهت ورود به قفقاز و منطقه خزر

جمهوری آذربایجان در میان سایر جمهوری های استقلال یافته بعد از فروپاشی شوروی، از اهمیت خاصی نزد ترکیه برخوردار است و آنکارا روابط بسیار نزدیکی با باکو در طول سال های گذشته برقرار کرده است.

در سال های اولیه بعد از پایان جنگ سرد، روابط دو کشور به حدی به هم نزدیک شد که هر دو طرف شعار « یک ملت دو دولت » را سر دادند و مردم دو کشور در حال حاضر با شناخت مناسبی که به همت دولتمردان خود زمینه آن فراهم شد، برخورد کاملا صمیمی و گرمی را با یکدیگر آغاز کردند.

روابط آنکارا و باکو در ابتدای سال 1992 میلادی و پس از اعلام استقلال جمهوری آذربایجان زودتر از سایر کشورها اغاز شد. ترکیه در سال های نخستین استقلال سیاسی جمهوری اذربایجان روابط و مناسبات خود را با باکو بسیار گرم و صمیمی کرد که نتیجه آن حضور دهها شرکت و موسسه ترک در سراسر دهه 1990 در جمهوری آذربایجان و مشارکت آنها در ایجاد زیرساخت های این جمهوری تازه استقلال یافته بود.

جمهوری تازه استقلال یافته آذربایجان برای قدم نهادن به دنیای جدید با کمک ترکیه و برخی کشورهای خارج منطقه توانست در یک دهه از رشدی قابل قبول در عرصه های سیاسی و اقتصادی جهان برخوردار شود و به لطفا استخراج منابع نفت و گاز از حوزه دریای خزر خیلی زود توانست به منابع مالی عظیمی نیز دست یابد.

این کشور در سال 1991 با کمک ترکیه در سازمان همکاری اسلامی (OIC) عضو شد. در سال 1992 عضو سازمان همکاری و امنیت اروپا (OSCE) شد و در سال 1994 سند مشارکت برای صلح (PFP) را با ناتو امضا کرد باکو همچنین در برخی از طرح های اتحادیه اروپایی (EU) شرکت کرد و در طرح های منطقه ای مورد حمایت آنکارا مانند سازمان همکاری اقتصادی دریای سیاه و سازمان همکاری اقتصادی اکو (ECO) در 1992مشارکت کرد.

در تمام این فرایندها ترکیه یکی از راهبردی ترین شرکای جمهوری آذربایجان به شمار می رفت به طوری که پس از گذشت نزدیک به سه دهه از زمان استقلال، جمهوری آذربایجان هم اکنون یکی از بازیگران نسبتا قدرتمند در عرصه اقتصادی جهان و منطقه ای مورد توجه بسیاری از کشورهای دور و نزدیک قرار گرفته است که بخش زیادی از آن را مدیون ترکیه می باشد.

خط لوله باکو – تفلیس – جیهان در حوزه انرژی که قرارداد اجرای آن در سال 1994 به همت ترکیه و با پیشنهاد چند کشور غربی منعقد شد، نشانگر عمق حضور ترکیه در قفقاز و آسیای مرکزی است. این نخستین گام برخی کشورهای غربی برای دور زدن خطوط لوله نفتی روسیه در دوره پساجنگ سرد به شمار می رود.

این طرح اولین تکانه تغییر بازی در منطقه توسط جمهوری آذربایجان در قلمرو بازی غرب و روسیه بود. اجرای خطوط لوله در سال 2006 آغاز شد. بعد از این توافق، روابط سه گانه ترکیه، ارمنستان و جمهوری آذربایجان ماهیت راهبردی و حیاتی برای شرکای غربی پیدا کرد. با ورود ترکمنستان و قزاقستان به عرصه صدور نفت در راستای تنوع بخشی به مسیرهای صادرات نفت، ترکیه در سیاست خارجی و انرژی این کشورها حائز اهمیت شد.

در کنار این ذخایر گازی جمهوری آذربایجان در دریای خزر نیز نقش حیاتی برای کشورهای اروپایی و از جمله ترکیه دارد. موضوع خط لوله گاز طبیعی باکو ـ تفلیس ـ ارزروم در اواخر سال 2006 نیز که به نوعی توازن راهبرد انرژی در جنوب قفقاز را به طور بنیادین تغییر داد نیز سرآغاز پایه گذاری ترکیه و باز کردن حساب ویژه این کشور بر دخائر انرزی منطقه است و ترکیه با تکیه بر همین منابع بود که از همان سال ها به فکر تبدیل این کشور به کریدور مرکزی انرژی در منطقه افتاد.

این خطوط نفت و گاز توانست خیلی زود انحصار و انرژی روسیه در منطقه را بشکند و آغاز یک آرایش جدید انرژی در منطقه و کاهش تاثیر گذاری نفت و گاز روسیه و ایران در منطقه باشد.

البته ترکیه تلاش می کند تا با تقویت خطوط ریلی خود با قفقاز و آسیای مرکزی ضمن تقویت روابط تجاری خود با کشورهای این منطقه، گام های رو به جلویی را برای رسیدن به هدف نهایی خود که همانا تبدیل شدن به کریدور انرژی منطقه است، بردارد. انعقاد قرارداد ریلی میان سه کشور ترکیه- گرجستان و جمهوری آذربایجان در سال 2016 در همین راستا قابل ارزیابی است.

بنابراین به سادگی می توان نتیجه گرفت که ترکیه با پی بردن به اهمیت ژئواکونومی منطقه به ویژه در زمینه انرژی و نیاز روزافزون کشورهای غربی به این انرژی، تلاش ویژه ای را برای آینده روابط خود و بهره برداری از منابع عظیم انرژی کشورهای این منطقه، و سهیم شدن در این منابع خدادادی با تکیه بر برتری سرزمین و جغرافیای طبیعی این کشور، از سال ها پیش آغاز کرده و به همین علت امیدوار است تا سال 2025 به بخش قابل توجهی از این هدف خود دست یابد.

برچسب ها
مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن