تراژدی آب در سرزمین باران
آب، مایه حیاتی است که این روزها در ایران بسیار کمیاب شده و به همین دلیل خشکسالی بیش از 90 درصد مساحت کشور را در برگرفته است اما باور اینکه کمآبی روزی دامنگیر استانهای پرآبی مانند گیلان و مازندران شود، برای بسیاری از ایرانیان سخت و البته غیر قابل تصور بود.شاید جالب باشد بدانید، بحران آبی به گیلان و مازندران نیز رسیده است.
براساس آمار هماکنون استانهای گیلان و مازندران بهدلیل کاهش میزان بارندگی با تنش آبی مواجه هستند. آماری که نشاندهنده عمق فاجعه بحران آب و خشکسالی در ایران است. آماری که یادآور این مساله است که ایران از مرحله بحران آبی عبور کرده و به ورشکستگی آبی رسیده است. هنگامیکه پرآبترین سرزمینهای ایران نیز طعم کمآبی را چشیدهاند، باید برای مدیریت منابع آبی کشور تدبیری اندیشید.
عطش شالیزارهای مازندرانیها
شالیزارهای مازنیها تشنه هستند و عطش آنها هر روز بیشتر میشود. براساس پیشبینیها، تابستان امسال، خشکسالی میهمان مازندرانیها خواهد شد. جهاد کشاورزی استان نیز به برنجکاران مازنی اعلام کرده است در کاشت برنج محتاط باشند و حتی هشدار داده که امکان کاشت برنج در شرق این استان وجود ندارد. مدیرعامل شرکت آبفای شهری مازندران نیز گفته است:« هم اکنون 21 شهر این خطه شمال کشور به دلیل کاهش میزان بارندگی با تنش آبی مواجه هستند».
چاههای غیرمجاز؛ آفت مازندران
استانهای پرآبی که با خشکسالی دست و پنجه نرم میکنند، دل هر ایرانی را بهدرد میآورد. سهیل اولادزاد فعال محیط زیست مازندرانی به «قانون» با تاکید بر اینکه از آمارهای کمآبی و خشکسالی این استان متعجب نشده است، میگوید:« این مساله اتفاقی بود که بسیاری از کارشناسان آن را پیشبینی کرده بودند. مدیریت اشتباه، فشارهای بسیاری بر توان اکولوژیک این سرزمین وارد کرده است.
بهجرات میتوان گفت،چاههای غیرمجاز آفت مازندران در بحث کمآبی است. در گذشته شالیزارها با رودخانهها و آببندانها مشروب میشدند اما در چند سال اخیر از چاههای غیرمجاز و آبهای زیرزمینی مشروب میشوند. بسیاری از کشاورزان بهوسیله این چاههای غیرمجاز کشت دوباره برنج را انجام میدهند. کشت دوباره مقوله بسیار خطرناکی است که میتواند فاجعهای را برای استانهای شمالی رقم بزند؛ متاسفانه کشت دوباره، توسط جهاد کشاورزی همچنان درحال ترویج است».
شالیزارهایی که ویلا و باغ شدند
اولادزاد درباره کاهش نزولات جوی میگوید:« یکی از مواردی که بر آب استان و کشت برنج تاثیر مستقیمی دارد، بارش برف است که سال گذشته بسیار کاهش یافته است».
جولان دلالان ویلاسازی در مازندران یکی دیگر از مشکلات این استان است. شالیزارهایی که یکی پس از دیگری به ویلا یا باغ تبدیل میشوند. اولادزاد در اینباره میگوید:« در گذشته قیمت برنجبه یک باره کاهش یافت و این مساله موجب به راه افتادن موج تغییرکاربری شالیزارها در مازندران شد. بسیاری از شالیزارها به باغ یا ویلا تغییر کاربری دادند. پرونده چاههای غیرمجاز نیز به همین مساله مرتبط است. باغهایی که ایجاد شدند و برای آبیاری آنها چاههای غیرمجاز حفر شدند و این مساله شروع داستان بحران آبی مازندران بود.
هیچگونه نظارتی از سمت مسئولان در اینباره صورت نمیگیرد و آمار چاههای غیرمجاز مازندران سر به فلک کشیده است. این مساله حتی به حفاری چاههای با عمق 40 متر نیز منجر شده است؛ چاههای عمیقی که سفرههای زیرزمینی را تهی میکنند. حفر چاه آب قوانین ویژهای دارد ومهمترین آن، بحث حریم است. بهعنوان نمونه حریم چاههای آب 100 متر است اما شاهد حفر چاه در حریم 10 متری نیز هستیم. متاسفانه از یک سو مدیریت اشتباه و از سوی دیگر عدم نظارت، بحران آبی را برای مازندران رقم زده است. مسالهای که میتوان با استفاده از شیوههای صحیح و اصولی آن را حل کرد».
خشکسالی در سرزمین باران
گیلان از دیرباز به سرزمین باران معروف بوده است اما در سرزمین باران کشاورزان برای کشت برنج با مشکل کمبود آب مواجه شدهاند. برنجی که محصول راهبردی در کشور محسوب میشود. باتوجه به ممنوعیت کشت برنج در کشور به جز استانهای گیلان و مازندران،کمآبی میتواند تولید برنج ایرانی را با بحران مواجه کند.
تهمینه شمشادی، فعال محیط زیست گیلانی به «قانون» درباره مشکلات کمآبی این استان میگوید:«گیلان، قطب کشاورزی کشور است و اقتصاد این استان وابستگی شدیدی به کشاورزی دارد. کشاورزی و آب ارتباط تنگاتنگی با معیشت مردم گیلان دارد. اگر آب نباشد، کشاورزی نیست و آن زمان معیشت مردم با مشکلاتی مواجه میشود. آمارهایی درباره کمآبی گیلان منتشر میشود اما نکته قابل توجه اینجاست که هنوز تبعات کمآبی را لمس نکردهایم و گیلانیها متوجه خشکسالی و بحران آب نشدهاند».
تکرار اشتباه اصفهان در گیلان
شمشادی با اشاره به اینکه سال گذشته پاییز و زمستان خوبی نداشتیم و با کاهش شدید نزولات جوی مواجه بودیم، ادامه میدهد:« رشت پربارانترین شهر استان و کشور است اما هماکنون وضعیت مطلوبی در بحث بارندگی ندارد. البته بحث تغییر اقلیم و خشکسالی در کشور مطرح است اما اینکه مساله کمآبی به گیلان رسیده، نشاندهنده مدیریت اشتباه در منابع آبی است. چند سال دیگر خشکسالی گریبان گیلان را خواهد گرفت. مسالهای که درحال حاضر با افزایش مهاجرت به بحران میرسد. تغییرکاربری اراضی کشاورزی و باغی به مسکونی، آفت این روزهای گیلان است. استانی که امکانات و ظرفیتهای آن پاسخگوی جمعیت دو میلیون و پانصد هزار نفری آن نیست، چگونه میتواند پذیرای مهاجران از دیگر استانها باشد؟ بهاعتقاد من اتفاقی که در استانهایی مانند مرکزی و اصفهان رخ داده، در حال تکرار در گیلان است.
شنیدهها حاکی از آن است که توسعه استان در راستای صنعتی شدن است. صنایع آببر را مستقر کنند و در نتیجه توهم آبی بهوجود آورند؛ آن زمان شاهد مهاجرت بیرویه مردم دیگر استانها برای دستیابی به امکانات و اشتغال خواهیم بود؛ ایندرحالی است که اقلیم گیلان اجازه استقرار بسیاری از صنایع را نمیدهد و ممنوعیت استقرار بسیاری از صنایع در این استان وجود دارد. صنایع، اکوسیستم شکننده گیلان را نابود میکنند. به همین دلیل کشاورزی و گردشگری صنایعی هستند که بالقوه زیرساختهای آن در استان وجود دارد و باید در این راستا برنامهریزی، سرمایهگذاری و فرهنگسازی انجام شود».
تنش آبی در ایران
«بحران تامین آب» براساس آمار مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری، یکی از سه چالش پیشروی ایران در سال 96 بوده است. طبق استاندارهای جهانی، هر کشوری که بیش از 40 درصد منابع آب تجدید شونده را استفاده کند، وارد بحران آب میشود؛ در حالی که ایران حدود 72 درصد از منابع آب تجدید شونده خود را مورد استفاده قرار داده است. در قوانین و برنامه چهارم و پنجم توسعه، حکم شده که وزارت نیرو باید میزان آب از دست رفته در آبهای زیرزمینی را تا حداکثر 25 درصد احیا کندو بازگرداند اما عزم و ارادهای برای احیای منابع آبی در این وزارتخانه وجود ندارد.
نیمی از ایران روی خط خشکسالی قرار گرفته است؛ به همین دلیل بیش از 50 درصد مساحت و 37 میلیون نفر از جمعیت کشور در معرض تنش آبی قرار دارند. بهگزارش ناسا، ایران سه دهه خشکسالی شدید را پیشرو دارد. براساس آمار سازمان محیط زیست، سالانه بیش از 90درصد از منابع آبی کشور مصرف میشود که از این میزان تنها 40درصد جایگزین خواهد شد.همچنین ایران توانست در سال گذشته، رکورد کاهش بارندگی را در 50 سال اخیر بشکند .