چاره دولت برای چالش خوزستان
ناصر کرمی اقلیم شناس و استاد دانشگاه
طی هفته گذشته بیشترین حجم از اخبار رسانههای فارسی زبان در باره اعتراضات و درگیریهای مرتبط با موضوع آب در خوزستان بوده است. این یادداشت کوتاه مروری دارد بر چارههای در دسترس و شدنی دولت برای مهار بحران آب در خوزستان.
اما برای آنکه چارهها را مرور کنیم ابتدا باید تصور دقیقی از دلیل بروز این وضعیت داشته باشیم. تصویر ضمیمه این یادداشت به ما کمک میکند. میبینیم که دبی کرخه، طولانیترین رودخانه ایران و یکی از منابع عمده تامین آب آشامیدنی خوزستان تقریبا به یک پنجم کاهش یافته است. کمابیش این سرنوشت دیگر رودخانههای خوزستان نیز هست.
نکته این است که هفتاد درصد آب آشامیدنی خوزستان از رودخانهها تامین میشود. وقتی که منبع هفتاد درصدی به بیست درصد تقلیل پیدا میکند این به معنای کاهش پنجاه درصدی آب در دسترس خوزستانیها است. پس صورت مسئله ساده است: خوزستان حدود پنجاه درصد منابع آب شیرینش را از دست داده است. مصرف بیشتر شده، اما منابع آب الان حتی پنجاه درصد ظرفیت سابق را هم ندارند.
اینکه چرا اینطور شده دو دلیل عمده دارد: اضافه برداشت در بالادست و خشکسالی. میزان کاهش بارش در خوزستان طی دو دهه گذشته به طور متوسط بیست درصد بوده است. اما یک تا یک و نیم درجه هم افزایش دما داشتهایم و این یعنی اینکه باید سهمی را هم برای افزایش تبخیر و تعرق در نظر گرفت. تعیین این سهم کار دشواری است. به هر حال قطعا سهم تغییر اقلیم در کاهش دبی رودخانههای خوزستان حداقل بیست درصد است و تا سی الی چهل درصد نیز میتواند قابل تخمین باشد. مابقی اضافه برداشت است برای کشاورزی در خود استان یا استانهای سرچشمه رودخانهها و یا اصلا انتقال آبهای رودخانهها به استانهای دوردستتر.
بر این مبنا آنچه را که دولت میتواند انجام دهد مرور میکنیم:
1- طرحهای انتقال آب از سرشاخههای رودخانههای منتهی به خوزستان متوقف یا دست کم اینکه محدود شود.
2- سهمیه مصرف آب در بخش کشاورزی کاهش یافته و شیوه مصرف آن کاملا تحت کنترل قرار گیرد. گفته میشود که به خصوص کشتزارهای نیشکر در مصرف منابع آب رودخانهها نقش مهمی دارند و کارشناسانی حتی خواستار توقف کشت نیشکر و برچیدن پروژه های صنعتی مرتبط با این محصول در خوزستان شده اند.
3- زیرساخت های فرسوده خدمات رسانی شهری، به خصوص سیستم های انتقال آب و برق باید کاملا نوسازی شوند. طرفه است که با وجود بحران آب هنوز یکی از عوامل عمده اتلاف منابع آب در استان فرسودگی شبکه های لوله کشی است.
4- برای جنوب استان حتما افزایش طرح های شیرین سازی آب دریا باید در دستور کار قرار گیرد. البته شیرین سازی دریا هم پیامدهای محیط زیستی منفی دارد اما این پیامدها قطعا کمتر از طرح های انتقال آب و تشنه نگه داشتن مناطقی به بهای آب رسانی به مناطقی دیگر است.
5- کاهش سهمیه آب در کشاورزی به معنای فشار اقتصادی به انبوهی از جمعیت استان است. کشاورزان استان باید تحت پوشش بیمه خشکسالی قرار گیرند.
6- اشتغال، اشتغال و اشتغال. خوزستانیها الان به شدت عصبانی هستند و آماده شورش چون واقعا غیر قابل تصور است که در استانی با این همه منابع و فرصتهای اقتصادی این استان یکی از بالاترین نرخ های بیکاری در کشور را داشته باشد. جمعیت جوان بیکاری که چیزی برای از دست دادن ندارد منتظر هر فرصتی است تا اعتراض خود را نشان دهد. و البته این فرصت می تواند خشونت آمیز هم باشد.
7- افزایش کیفیت زندگی در استان. بحران آب فقط یکی از مشکلات محیطی خوزستان است. ریزگردها و افزایش دما و احساس تبعیض قومی و اقتصادی نیز عوامل دیگری هستند که خوزستانیها را اساسا مستعد شورش می کند. در کوتاه مدت شاید دولت نتواند مثلا ریزگردها را کاهش دهد. اما با افزایش سطح عمومی رفاه قطعا می تواند شهروندان را در برابر چنین پدیده ای تاب آورتر سازد. خوزستانی ها به هزار دلیل الان تاب و توانشان برای تحمل این همه مشکلات در هم تنیده محیط زیستی و اقتصادی و اجتماعی و … را از دست داده اند.
8- اعتمادسازی. به نظر می رسد مردم اعتمادشان را به حاکمیت از دست داده اند. آنها چندان حرفی را از رسانه های رسمی نظام نمی پذیرند اما تجربه ای مثل شایعه انتقال آب به کویت و بصره نشان داد که به راحتی می توانند توسط هر کانال تلگرامی یا وبسایت بی نام و نشانی تحریک شوند. سخت است آب از دست رفته اعتماد عمومی را به جوی بازگرداندن. اما نظام باید بداند از دست دادن اعتماد عمومی مدیریت محیطی را روز برایش دشوارتر و پر هزینه تر می کند. تداوم این روند خوزستان را غیر قابل مهار خواهد کرد. ما در باره گرسنگی و تشنگی و نبود هوا برای تنفس و آب برای آشامیدن حرف می زنیم. نه فلان موضوع در حوزه حقوق بشر و سیاست که عجالتا با وعده و وعید قابل تعویق باشد.