سرمای تابستانی در حوزه نفت چرا زنگنه شعار نفت 200دلاری نمی‌دهد؟

خبرنگاران و رسانه‌های حوزه انرژی درحالی روز خبرنگار را از سر گذراندند که سردترین روزهای کاری خود را می‌گذرانند. بحران اقتصادی گسترده کشور، خروج شتابان شرکت‌های خارجی و بویژه اروپایی از پروژه‌های بخش انرژی ایران و شمارش معکوس برای آغاز تحریم‌های نفتی در ماه نوامبر، تاثیرات جدی خود را بر فعالیت‌های بخش انرژی کشور برجای گذاشته است.

به گزارش گروه تحلیلی «انرژی امروز»، این روزها، خبرسازترین چهره‌های حوزه انرژی کشور هم حرفی جز سکوت برای گفتن ندارند. حتی از حرف‌های فرمالیته و شعاری برای افزایش امید و انگیزش در نزد بدنه کاری صنعت نفت و یا آب و برق هم خبری نیست. حتی مسئولان دستگاه‌های ذیربط (به‌ویژه وزارت نفت) تلاشی برای گفتارهای اغفال‌کننده و طرح امیدهای واهی به مخاطبان صورت نمی‌دهند که البته، جای تشکر دارد.

دور نیست زمانی که وزیر نفت دولت احمدی‌نژاد امکان تحریم نفتی ایران را نفی می‌کند و مدعی می‌شد در صورت بروز این تحریم، قیمت نفت به 200دلار می‌رسد. البته، برخی مسئولان عالی لشکری و کشوری امروز نیز، همچنان با همان گفتارها سخن می‌گویند. تهدید به بستن تنگه‌ها می‌کنند و به کشورهای حاشیه جنوبی خلیج‌فارس هشدار می‌دهند که اگر ما نتوانیم نفت بفروشیم، شما هم نخواهید توانست. مسئولان وزارت نفت اما از این شعارها نمی‌دهند. گویی به نصیحت سعدی شیراز گوش سپرده‌اند که گفتن به وقت خاموشی را طیره عقل می‌دانست.

اما واقعا چرا مقامات وزارت نفت برخلاف مسئولان عالی‌تر، راه سکوت را در پیش گرفته‌اند؟ چرا آنها همچون وزیر نفت دولت احمدی‌نژاد، شعارهای سیاسی مسئولان عالی دولت و حکومت را به زبان حوزه نفت ترجمه و تکرار نمی‌کنند؟ آیا به قول مخالفان، لیبرال هستند و اهل مقاومت نیستند؟ یا آنکه سکوت امروز مقامات انرژی کشور (و به‌ویژه وزارت نفت) بخشی از پروژه سیاسی دولت است که بیژن زنگنه و یارانش هم در همان پازل بازی می‌کنند؟

شاید، مخالفان سیاسی دولت که هم با مذاکره با قدرت‌های جهانی و هم با حضور شرکت‌های خارجی در پروژه‌های نفت و گاز و انرژی ایران مخالف هستند؛ هریک از این دواحتمال و یا هردوی آنها را طرح کنند و دولت و وزارت نفت را به «مرعوب بودن» و «بی‌توجهی به آرمان‌ها» و «وادادگی در برابر فشارهای استکبار جهانی» متهم کنند.

اما آیا از منظر دیگری نمی‌توان به این مساله نگریست؟ چراکه نه؟ مثلا می‌توان این تحلیل را داد که سکوت (و به قول مخالفان: وادادگی و انفعال) وزیر و مسئولان وزارت نفت، نه از سر ناتوانی که از سر آگاهی است.

مسئولان نفتی کشور می‌دانند که فراتر از شعارها و یا انتظارات مقامات ایران، بازار نفت تاحد زیادی با خواست و پروژه سیاسی دونالد ترامپ و نئوکان‌های آمریکایی همراهی خواهد کرد.

آنها می‌دانند که در بهترین و خوشبینانه‌ترین حالت، میزان فروش نفت ایران پس از آغاز تحریم‌های اصلی در ماه نوامبر، چیزی بیش از یک میلیون بشکه نخواهد بود؛ آن‌هم یک میلیون بشکه‌ای که فروش آن، با معضلات جدی در دریافت پول همراه خواهد بود و احتمال آنکه درصد بالایی از این فروش، عملا به شکل «تهاتری» باشد، بالاست. ضمن آنکه تحریم‌های بیمه‌ای، کشتیرانی و… نیز بر هزینه‌های صادراتی محموله‌های ایران می‌افزاید و برای حفظ اندک خریداران موجود، باید تخفیف‌های ویژه‌ای هم به آنها داد.

مسئولان نفتی ایران و فعالان بازار این را هم می‌دانند که دیر یا زود، عربستان و عراق و کویت و امارات از یک سو و آمریکا و دیگر تولیدکنندگان نفت شیل از سوی دیگر، بر عرضه خود خواهند افزود و شرایطی بوجود خواهد آمد که حتی در صورت لغو تحریم‌های نفتی ایران و ونزوئلا، کسب سهم دوباره از بازار بسیار دشوار خواهد بود.

مسئولان نفتی ایران، در این میان بازی دوگانه روسیه و چین را هم می‌بینند که از یک طرف، چشم به منافع تحریم نفتی ایران و خالی شدن میدان از اروپاییان دوخته‌اند و از سوی دیگر، آنجا که خطر را جدی ببینند؛ کاملا با تحریم‌های آمریکا همراه می‌شوند. آنچنان که لوک‌اویل حتی قبل از توتال، دست و پای خود را جمع کرد و از ایران رفت.

وزیر نفت و مسئولان این وزارتخانه، این واقعیت‌ها را می‌بینند و ترجیح می‌دهند به‌جای وارونه‌نمایی آن، سکوت کنند تا حداقل، وجهه و موقعیت دیپلماتیک ایران در صحنه سیاسی نفت جهان لطمه نخورد و امکان بهره‌برداری از فرصت‌های احتمالی در آینده (در صورت تکرار شرایطی مشابه برجام) تضعیف نشود.

نکته دیگر آن است که وزارت نفت و مسئولان آن در موقعیتی میانه و حدوسط میان سران دولت و حکومت از یک سو و فعالان بخش خصوصی و بدنه صنعت نفت کشور قرار گرفته‌اند. آنها شاید شرایط بحرانی را به اندازه فعالان بخش خصوصی و بدنه صنعت نفت کشور که مستقیما با شرکت‌های خارجی و طرف‌های مقابل درگیر هستند، درک نکنند؛ اما قطعا، درک ملموس‌تری از شرایط نسبت به مسئولان عالی دولت و حکومت یا نمایندگان مجلس و برخی رسانه‌های دلواپس دارند. همان‌هایی که پس از برجام هم، مدعی بودند با توافق هسته‌ای هیچ اتفاقی برای اقتصاد و صنعت کشور نیفتاده است و بنابراین، امروز هم از بازگشت تحریم‌ها احساس خسارت نمی‌کنند. گرچه به نظر می‌رسد با عینی شدن شرایط و تبعات تحریم، آنها نیز ناچار به پذیرش واقعیت خواهند شد؛ باید دید آن زمان، همچون مسئولان وزارت نفت سکوت خواهند کرد یا به مواضع فعلی خود ادامه خواهند داد و یا همچون توافق هسته‌ای، برای یافتن راه‌حلی تلاش خواهند کرد؟

برچسب ها
مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن