بررسی نقش نگرشها و عقاید بر مصرف انرژی الکتریکی خانوارها در ایران
میانگین مصرف برق در خانوارهای ایرانی بالاتر از میانگین جهانی است. این موضوع میتواند ناشی از عوامل قیمتی (مانند ارزان بودن برق در کشور) و عوامل غیرقیمتی (مانند متغیرهای اجتماعی–جمعیتی و عوامل روانشناختی) باشد. در این پژوهش سعی شد تا نقش عوامل غیرقیمتی از قبیل متغیرهای اجتماعی–جمعیتی و عوامل روانشناختی در میزان مصرف برق خانوارهای شهری شهر تهران بررسی شود.
در این راستا با استفاده از مبانی نظری اقتصاد رفتاری و نظریه روانشناسی رفتار برنامهریزیشده به تحلیل این موضوع پرداخته شد. در این پژوهش اطلاعات رفتار مصرفی برق در خانوار از طریق پرسشنامه و به شکل میدانی از 200 خانوار تهرانی جمعآوری شده است.
سپس با استفاده از تکنیکهای اقتصاد سنجی، رگرسیون خطی برآورد شده.که متغیر وابسته آن انرژی الکتریکی مصرفی (یک دوره 45 روزه در زمستان 95 ) و متغیرهای مستقل آن شامل متغیرهای اجتماعی-جمعیتی (سن، جنس، تعداد اعضای خانوار، درآمد) و متغیرهای نظریه رفتار برنامهریزی شده (نگرش، هنجارهای ذهنی و کنترل رفتاری درک شده) بود. نتایج نشان دادند که درآمد و تعداد اعضای خانوار اثر معنیدار و مثبتی بر مصرف برق دارند اما جنسیت اثر معنیداری ندارد.
از متغیرهای روانشناختی نیز تنها کنترل رفتاری درک شده اثر معنی داری در مصرف برق داشته که این نتایج نشان میدهند که فرد نگرش مثبتی به صرفه جویی نداشته و هنجارهای ذهنی و اجتماعی نیز وی را تشویق به کاهش مصرف برق نمیکنند و تنها عواملی که در کنترل وی نیستند در میزان مصرف وی موثرند. در نهایت با بکارگیری سوگیریهای رفتاری که ممکن است باعث شود تا نگرش ها و عقاید منجر به عمل نشوند نتایج مطالعه تحلیل شد.