نفت ایران، پل پیروزی متفقین
زمانی که جنگ دوم جهانی آغاز شد تا 2 سال پس از آن، صنعت نفت ایران با اشکالات بسیاری روبهرو شد، پیشرفتهای سریع قوای آلمان در اروپا سبب شد که بازارهای اروپایی شرکت نفت از دست آن برود و صادرات ایران محدود به بازارهای شرقی شود.
به گزارش انرژی امروز، در سال 1940 که ایتالیا وارد جنگ شد دریای مدیترانه میدان نبردهای دریایی و حمل نفت با کشتی شد، غرق کشتیهای نفتکش سبب شد که حمل نفت ایران با انگلیس در 1940 به کلی متوقف شود و هر کشوری سعی میکرد احتیاجهای نفتی خود را از نزدیکترین نقطه ممکن که مسافتش کوتاهتر و خطر غرق شدن کشتیها هم کمتر باشد به دست آورد، در نتیجه بروز این مشکلات میزان استخراج نفت ایران رو به تقلیل رفت و در سال 1941 تقریبا به 6 و نیم میلیون تن رسید.
از همان اوایل جنگ، دولت ایران به شرکت تذکر داد که کاهش استخراج که موجب کسر درآمد خواهد بود باید به یک وسیلهای جبران شود، اولیای دولت انگلیس و مدیران شرکت، خطر عدم رضایت ایران را خیلی زود احساس کرده و در صدد چارهجویی برآمدند.
چند ماه پس از آغاز جنگ، لردکدمن در آخرین سفرش به تهران آمده و به دولت پیشنهاد کرد که برای دوره جنگ و بدون رعایت کاهش استخراج مبلغ معینی به طور دربست به دولت ایران پرداخته شود، دولت این پیشنهاد را قبول کرد، اما برای تعیین مبلغ مدتی بین دولت ایران و شرکت مذاکرات جریان داشت تا اینکه بالاخره به چهار میلیون لیره در سال قطع شد.
این مبلغ از حداکثر درآمد دولت در سالهای قبل از جنگ هم زیادتر بود و شرکت در مقابل فشار دولت تسلیم شد، از سال 1940 تا آخر سال 1944 شرکت سالی چهار میلیون لیره را به دولت پرداخت و ضمنا مقرر شد که اگر افزایشی در استخراج روی دهد به طوری که درآمد دولت طبق مواد امتیازنامه از مبلغ چهار میلیون لیره تجاوز کند مبلغ بیشتری عاید دولت شود.
فاصله بین آغاز جنگ و هجوم ارتش متفقین به ایران در شهریور 1320 فرصت بسیار مناسبی را برای ایران پیش آورد که نظریات خود را به شرکت بقبولاند و بسیاری از مطلعین عقیده داشتند که اگر توجه تولید تنها معطوف به افزایش درآمد نبود، بلکه به سایر نکات هم توجهی میشد، دولت میتوانست به سهولت اشتباههای گذشته خود را جبران کند و لااقل تعدیلی در مدت امتیاز یا محدود کردن حوزه امتیازیه انجام دهد، متاسفانه این فرصت گرانبها هم از دست رفت و استفادهای از آن نشد.
تردیدی نیست که حمله ارتش متفقین به ایران در شهریور 1320 در درجه نخست برای این بود که راهی برای رساندن مهمات جنگی به روسیه به دست آورند ولی ضمنا نمیتوان انکار کرد که حفظ صنعت نفت ایران برای متفقین هم نقش عمدهای را در این تهاجم داشته است.
احتیاج به رساندن مهمات جنگی و هر نوع لوازم و تدارکات دیگر به دولت شوروی و مشکلات عظیمی که راه دریای منجمد شمالی در برداشت توام با امکانات سوقالجیشی آینده، به طور آشکار ایجاب میکرد که ارتباط کامل با روسیه از طریق ایران برقرار شود.
معادن نفت ایران یک عامل مهم جنگی محسوب میشد، یک ماموریت فعال و کثیرالعده آلمانی خود را در تهران مستقر کرده بود و آلمانیها شهرت و آبروی بنیادی برای خود تحصیل کرده بودند، منکوب کردن شورش عراق و اشغال سوریه از طرف قوای انگلیس و فرانسه که هر 2 کار پس از زحمت و نگرانی بسیار به نتیجه رسید نقشه خاوری هیتلر را از بین برده بود.
هنگامی که ژاپن وارد جنگ شد وضع نفت ایران شکل دیگری پیدا کرد، زیرا در مدت کوتاهی ژاپنیها توانستند جزایر اندونزی و کشور برمه که هر 2 منبع مهمی برای تحصیل نفت متفقین بود از دست آنها بگیرند و معادن نفت ایران تنها منبعی بود که میتوانست احتیاجهای متفقین را در شرق تامین کند، علاوه بر این در سال 1942 که عملیات جنگی در آفریقای شمالی شدت یافت و ارتشهای متفقین برای تصرف شمال آفریقا نبرد را آغاز کردند نفت ایران عامل مهمی در پیشرفت آنها بود، اندک مدتی قبل از آغاز جنگ شرکت نفت کارخانهای برای تهیه بنزین هواپیمایی (معروف به 100 اکتان) سفارش داده و به آبادان وارد کرده بود.
کارخانه مزبور در سال 1940 به کار افتاد، اما در 1942 معلوم شد که دستگاه مزبور کافی برای رفع همه احتیاجهای جنگی نیست، بنابراین در ایام جنگ اضافاتی به دستگاه مزبور شد و به اندازهای توسعه یافت که در سال 1944 آبادان توانایی این را پیدا کرد که سالی یک میلیون تن بنزین هوایی به عمل آورد، تهیه این مقدار بنزین هوایی باعث شد که قسمت عمده مصرف نیروی هوایی انگلیس و آمریکا در خاورمیانه و خاور دور از آبادان تحصیل شود و علاوه بر این مقادیر زیادی هم بنزین هواپیمایی به روسیه فرستاده میشد که احتیاجهای شورویها را تامین کند.
در 1942 ارتش متفقین جزیره سیسیل را در جنوب ایتالیا تصرف و اشغال کردند، راه دریایی مدیترانه به روی متفقین باز شد و فرآوردههای نفتی ایران نقش بزرگی را در مراحل آخر جنگ به عهده داشت، احتیاجهای روزافزون متفقین به مواد نفتی ایران از سال سوم جنگ به بعد همواره رو به تزاید رفت به طوری که در سال 1944 میزان استخراج از سیزده میلیون تن هم تجاوز کرد و در سال 1945 به هفده میلیون تن و سال بعد از آن به نوزده میلیون تن هم رسید.
در آغاز جنگ شرکت نفت دارای نود و سه کشتی نفتکش بود که تقریبا نصف این کشتیها در ایام جنگ غرق شد و اگر چه شرکت نفت فواید سرشاری از فروش نفت برد، اما ضایعات آن هم کم نبود که بعدها از طریق مختلف جبران شد، در اوایل جنگ که استخراج نفت از معادن ایران کاهش عمدهای یافت کلیه عملیات ساختمانی و توسعه معادن متوقف و تمام توجه شرکت معطوف به این بود که وسایل دفاعی و حفظ معادن و پالایشگاه را تامین کند.
اطراف ایستگاههای تلمبه واقع در مسیر خط لوله را سیمهای خاردار کشیده و حصارهای فلزی در سر تمام چاههای نفت نصب کرده و ورود و خروج افراد به پالایشگاه آبادان با پروانه مخصوص انجام میگرفت، مقدماتی برای بیمصرف ساختن چاههای نفت فراهم شده بود که اگر معادن به دست آلمانها بیفتد بتوانند در مدت کمی چاهها را خراب کنند و پس از آنکه در سال 1940 پالایشگاه بحرین مورد تعرض واقع گشت چراغهای آبادان را شبها خاموش کرده و تمام شهر در سرتاسر جنگ تاریک بود، تنها عملیاتی که در سالهای اول جنگ صورت گرفت و کمک به توسعه صنعت نفت کرد، یکی ساختن دستگاه بنزین هواپیما در آبادان و دیگری ایجاد خط لولهای بین معدن گچساران و آبادان بود.
طول این خط 264 کیلومتر و قطر لوله هم سی سانتیمتر و نیم بود که در نتیجه آن معدن مزبور شروع به استخراج کرد و سالی 2 میلیون تن نفت به آبادان میفرستاد، پس از آنکه ارتشهای روس و انگلیس در شهریور 1320 (ماه اوت 1941) به ایران حمله کرده و نقاط مختلف را اشغال کردند اقدامهای حفاظتی در نواحی معادن و به خصوص در آبادان توسعه بسیار یافت، روی پالایشگاه آبادان پوششی از پالونهای متعدد تعبیه کردند و در اطراف پالایشگاه وسایلی ایجاد کردند که در موقع لزوم بتوان با پردهای از دود تمام سطح پالایشگاه را پوشاند، کمی دورتر از پالایشگاه یک پالایشگاه دروغی از حلبی با شعلههای فروزان ساختند که دشمن را گمراه کنند و توپهای ضد هوایی در نقاط مختلف قرار دادند و هواپیماهای جنگنده در فرودگاه حاضر ساختند و به طور خلاصه وسایل دفاعی را از هر لحاظ آماده ساختند.
برای آنکه بتوانند مقادیر زیادی بنزین هواپیما به روسیه حمل کنند کارخانه حلبیسازی آبادان را به سرعت توسعه داده و محصول آن را 2 برابر کردند، در نقاط مختلف شمال، مخازن نفت و بنزین اضافی ساختند تا اتومبیلهای ارتش متفقین که حاصل لوازم و مهمات به روسیه بودند بتوانند مصرف خود را در همه جا حاضر داشته باشند و خط لولهای هم برای حمل بنزین بین اهواز و اندیمشک به همان منظور کشیدند.
از سال دوم جنگ که معلوم شد نفت ایران باید مقادیر زیادی فرآوردههای نفتی را برای متفقین تهیه کند توسعه عملیات شرکت دوباره آغاز شد و دولتهای انگلیس و آمریکا تصمیم گرفتند که لوازم کار را به ایران ارسال دارند.
توسعه عملیات متضمن استخدام کارکنان جدید بود و چون در ایام جنگ کارمندان متخصص کمیاب بودند شرکت عده لازم را از چک اسلواکی، دانمارک، یونان، سوئیس و فلسطین استخدام کرد و به ایران آورد که با عجله زیاد برنامه جنگی را به اتمام رساند و در همان حال بر عده مستخدمین ایرانی شرکت افزوده شد.
در اوایل جنگ که بیشتر عملیات جدید شرکت متوقف شده بود برنامه ساختن خانه و سایر وسایل رفاه کارکنان هم قطع شده بود، همین که برنامه توسعه عملیات برای مقاصد جنگی شروع و بر عده کارکنان شرکت افزوده شد جمعیت آبادان رو به فزونی گذاشت و قضیه منزل و مسکن بینهایت مشکل گشت و عدم رضایت بین کارکنان ایرانی شرکت هم روز به روز تزاید یافت تا اینکه بالاخره منجر به اعتصاب عمومی شد.
بسیار گفته و نوشتهاند که ایران در موقع جنگ پل پیروزی متفقین بوده است و برای تایید مطلب در اختیار داشتن راه ترانزیت ایران را برای رساندن ملزومات و مهمات به روسیه شوروی شاهد میآورند، ولی متاسفانه دیده نشده که کسی به اهمیت واقعی نفت ایران در جنگ پی برده باشد و به طرز شایستهای آن را بیان کند، ارزش نفت ایران در جنگ جهانی برای متفقین اگر زیادتر از پل پیروزی نبود مسلما قدر و قیمت و اهمیت آن کمتر از آن هم نبوده است.