مدیریت یکپارچه منابع آب؛ شاه کلید مشکل بی آبی ایران

رییس موسسه ملی تغییر اقلیم و محیط‌زیست دانشگاه تهران و رییس گروه کشورهای آسیا و اقیانوسیه کنوانسیون تغییرات آب و هوا گفت: طی 150 سال گذشته ایران دو درجه گرم‌تر شده و شیب کاهش بارش‌ها هم طی دهه‌های اخیر تند شده است. 

مجید شفیع‌پور هشدار داد که ادامه این روند یعنی «خشکسالی» و «بیابان‌زایی مفرط» مگر اینکه شیوه کنونی مدیریت منابع آب در ایران تغییر کند.

گرم‌تر شدن ایران به لحاظ علمی چه معنایی دارد؟

براساس آخرین آماری که سازمان هواشناسی کشور اعلام کرد نسبت به سال مبنا یعنی سال 1850 میلادی میانگین افزایش دمای ایران حدود 2درجه سلسیوس بوده است؛ به عبارتی بیش از میانگین افزایش دمای کره زمین. در همین دوره میانگین افزایش دمای کره زمین 1.22درجه سلسیوس بوده است. احتمالا این عدد 1.3 که از سوی مرکز ملی خشکسالی اعلام شده بر مبنای سال مبدا که1850میلادی و آغاز انقلاب صنعتی است.

افزایش دما فارغ از اینکه از نظر چقدر بوده، نشانه‌ای است از واقعیت. یکی اینکه میزان جذب تابش خورشیدی به ازای هر متر مربع از کشور افزایش پیدا می‌کند. افزایش تبخیر سطحی و افزایش دمای شهرها و حومه‌ها را شاهد خواهیم بود. افزایش تبخیر هم باعث از بین رفتن رطوبت زمین، چسبندگی ذرات خاک به یکدیگر می‌شود و بر اثر بادهای ملایم می‌تواند این سطح خشک و عاری از رطوبت به هوا بلند شود و موجب افزایش پدیده گرد و غبار و ریزگردها شود.

پس یکی از پیامدهای ملموس افزایش دما و کاهش بارندگی که برای مردم قابل لمس باشد، افزایش کانون‌های ریزگرد در کشور است؟

دقیقا. پیامد دوم افزایش دما این است که به تبع این گرما، شهروندان از انواع وسایل سرمایشی مانند کولرهای آبی بیشتر استفاده می‌کنند. این رویکرد در نهایت منجر به افزایش مصرف برق می‌شود. افزایش مصرف برق هم یک معنایش این است که نیروگاه‌های تولید برق به دلیل فعالیت بیشتر سوخت فسیلی بیشتری مصرف کنند که دوباره منجر به افزایش گرمای زمین می‌شود. می‌بینیم که این چرخه باطل چه آثار مخربی دارد.

از نظر اقلیمی افزایش دمای هوا در ایران چه پیامدهایی خواهد داشت؟

از نظر اقلیمی افزایش دما باعث بر هم خوردن منحنی طبیعی جریان هوا و تغییرات جدی در رژیم‌های بارش جوی در کشور می‌شود. به عبارت ساده افزایش دمای کشور موجب می‌شود وقتی ابرها وارد کشور ما می‌شوند حاوی رطوبت لازم نباشند که بتوانند در ایران بارش‌های این ابرها تخلیه شود. حتی ممکن است توسط برخی منحنی‌های جریان‌ هوا ابرها از مسیرشان منحرف شوند و روی کشور ما قرار نگیرند. این تغییرات می‌تواند بارش‌ها را کم و منقطع کند. اگر میانگین بارش‌های جوی در کشور را حدود 230 میلیمتر محاسبه کنیم، ممکن است در یک سال آبی همین مقدار باران بیاید اما به صورت بارش‌های منقطع ببارد که مجال لازم برای تجمیع را پیدا نکنند.

در واقع می‌توان گفت که بارش‌های رگباری و گذرا یکی از نتایج تغییر الگوی‌های بارش در کشور است و این نوع بارش‌ها چندان مفید نیستند؟

دقیقا. بارش‌های رگباری، کوتاه‌مدت و کم‌حجم فقط به ‌تر کردن سطح بسیار خشک عرصه کشور منجر می‌شود که البته به دلیل بالا بودن دما خیلی سریع تبخیر می‌شود و به افزایش منابع آب تجدیدپذیر کمکی نمی‌کند. مجموع این اتفاقات باعث شده طی حداقل سه دهه گذشته منابع آب‌های تجدیدپذیر (آب‌های ناشی از بارش برف و باران) از حدود سالانه 115 میلیارد متر مکعب به کمتر از 88 میلیارد متر مکعب کاهش یابند؛ به عبارت روشن شیب افزایش دما طی دهه‌های گذشته تند‌تر شده و موجب کاهش دسترسی ما به منابع آب تجدیدپذیر شده است.

آقای شفیع‌پور! شما می‌گویید شیب کاهش میزان بارش‌ها در ایران طی دهه‌های اخیر تند شده است. در صورت تداوم این الگوی بارشی، ایران با چه مخاطراتی روبه‌رو می‌شود؟

با ادامه این روند گسترش خشکسالی و بیابان‌زایی مفرط در انتظار ما است و طبیعتا در نتیجه این عوامل با کاهش محصولات کشاورزی روبه‌رو خواهیم شد که می‌تواند به امنیت غذایی کشور آسیب بزند.

هر بار که برای چند روز پیاپی در کشور باران می‌بارد عده‌ای این پیام را به جامعه منتقل می‌کنند که مشکل خشکسالی نگران‌کننده نیست. یا ممکن است برای مثال در سال آبی جاری بارش‌ها به یکباره افزایش یابد. آیا این اتفاقات از نظر علمی، الگوی بارشی مورد نظر شما را نقض می‌کنند؟

برای اعلام نظر درباره پدیده‌هایی که ریشه‌اش به علوم هواشناسی برمی‌گردد باید حداقل اطلاعات سه دهه قبل از آن را در اختیار داشته باشیم تا بتوانیم با دقت بالا اظهارنظر کنیم. ممکن است یک سال الگوی متفاوتی نسبت به پنج سال قبل از خودش به وجود بیاید اما معنایش این نیست که الگوی درازمدت تغییر کرده است. آنچه در سه دهه گذشته ما با آن مواجه بوده‌ایم؛ متاسفانه همین روند کاهش منابع تجدیدپذیر را نشان می‌دهد که به عدد آن اشاره کردم. از طرفی افزایش نیاز ما به مصرف آب نظام عرضه و تقاضا را به هم زده است.

خب این تغییر الگوی بارش، افزایش درجه هوا و همین‌طور مصرف نامتوازن آب در بخش‌های مختلف موجب شده تالاب‌ها به عنوان اکوسیستم‌های تعادل‌بخش آسیب ببینند. شاهدیم با مرگ تالاب‌ها این مناطق به کانون‌های ریزگرد تبدیل می‌شوند. در این شرایط برای نجات این بخش چه می‌توان کرد؟

تغییر رژیم بارش‌ها یکی از تبعات تغییر اقلیم است. هم روی موقعیت بارش‌ها و هم روی دوره زمانی بارش‌ها اثر می‌گذارد. چیزی که شاید الان بیشتر اهمیت پیدا کرده شیوه مدیریت منابع آب است. آب‌ها باید بخشی‌اش به عنوان حقابه زیست محیطی باقی بماند. فقدان مدیریت یکپارچه منابع آب موجب شده نیاز آبی تالاب‌ها و در واقع حقابه زیست‌محیطی‌شان نادیده گرفته شود. شاه‌کلید حل مشکل اعمال مدیریت یکپارچه بر منابع آب است.

همواره وقتی درباره بخش مصرف آب در کشور صحبت می‌شود، از سه بخش کشاورزی، صنعت و شرب صحبت می‌شود؛ در حالی که بخش چهارم یعنی حقابه زیست‌محیطی اکوسیستم‌ها مثل تالاب‌ها و رودخانه‌ها نادیده گرفته می‌شود. اگر این اکوسیستم‌ها بمانند، موجب تثبیت خاک، رشد گیاهان حفاظت از تنوع زیستی و… می‌شوند. حیات ما در گرو حفظ این بخش است. در صورت حفظ اکوسیستم‌هاست که می‌توان به صنعت و کشاورزی و زندگی عادی هم پرداخت.

مطابق گفته‌های شما مطالعه یک روند 150 ساله نشان می‌دهد که دمای هوای ایران دو درجه گرم‌تر شده. از طرف دیگر آورد آبی ما هم طی چند دهه کاهش پیدا کرده است. در چنین شرایطی سیاست‌گذاری در بخش آب باید مبتنی بر چه الگویی باشد؟

قبل هر چیز باید تاکید کنم که ما باید به سمت مدیریت یکپارچه منابع آب حرکت کنیم. بر اساس اصول علمی معمولا 40 درصد از آب‌های تجدیدپذیر کشورها دست نخورده باقی می‌ماند و حداکثر 60 درصد مصرف می‌کنند. ما الان سال‌هاست که از این الگو دور شده‌ایم. گام اول این است که باید برداشت و مصرف‌مان را به توازن برسانیم. از طرف دیگر باید حقابه زیست‌محیطی در اولویت تخصیص‌ها قرار گیرد.

اما به نظر می‌رسد سیاستگذاران ما به جای تمرکز بر راه‌حل‌های دشوار همچون برقراری توازن میان عرضه و مصرف، سراغ راه‌حل‌های رویاپردازانه‌ای مانند استفاده از آب‌های ژرف می‌روند. این رویکرد چقدر معقولانه است؟

آب‌های ژرف خودشان کارکرد لازم را دارند. مثلا من مقاله‌ای را دیدم که ریشه مقداری از همین آب‌ها در سلسله جبال زاگرس است و خروجی آب به خلیج فارس می‌رسد. یعنی این‌گونه نیست که ما بگوییم آب‌های ژرف را استفاده می‌کنیم بدون اینکه روی پایین‌دست تاثیر نگذارد. اینگونه مطالعات برای بهره‌برداری از منابع آبی باید مبتنی بر روش‌های معقول عدم تداخل با چرخه‌های طبیعی و همین‌طور مبتنی بر ارزیابی چرخه عمر این منابع باشد. اما سوالی که باقی می‌ماند این است که حالا فرض کنیم از این آب‌های ژرف هم برداشت کنیم و تمام شدند؛ بعد از آن چه باید بکنیم؟ مادامی که مدیریت یکپارچه و معقولانه بر منابع آب را اعمال نکنیم همواره با این مشکلات روبه‌رو خواهیم بود.

برچسب ها
مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن