آیا به پایان دوران سدسازی در مدیریت منابع آبی رسیده‌ایم؟

با وجود آنکه سدها هم‌اکنون بیش از نیمی از آب مورد نیاز کشور را تامین می کنند و مزایای متعددی در کنترل سیلاب‌های مخرب، مدیریت آب‌های سطحی و تولید برق دارند، باز هم مخالفت‌هایی با ادامه روند سدسازی با عنوان «به پایان رسیدن دوران سدسازی» صورت می‌گیرد.

در حال حاضر بیش از نیمی از آب شرب، کشاورزی و صنعت ایران از محل ذخیره آب‌های سطحی در سدهای کشور تامین می شود. همچنین سدها نقش موثری در کنترل سیلاب‌های مخرب دارند به طوری‌که تاکنون از فجایع انسانی بسیاری با مهار سیلاب‌های مخرب در سدهای کشور جلوگیری شده است. همچنین 15 درصد ظرفیت اسمی تولید برق ایران، به ظرفیت ایجاد شده در بخش تولید انرژی برق‌آبی مربوط است که بدون مصرف سوخت فسیلی، از این طریق برقی پایدار به شبکه ارسال می شود.

با وجود مزایای غیرقابل انکار سدها، چندسالی است که موضوع به‌پایان رسیدن دوران سدسازی در مدیریت منابع آبی از سوی برخی کارشناسان، مسئولان و سمن‌های محیط زیستی مطرح می شود. در این خصوص با نیما حامد انسانیت، کارشناس مدیریت منابع آب به گفت‌وگو پرداخته‌ایم.

 وضعیت آبی کشور را در چگونه ارزیابی می کنید؟ تنش آبی داریم یا بحران آبی ؟

  قبل از ورود به هر بحثی لازم است تعاریف و محدوده بحث مشخص گردد. به عنوان مثال آیا عبارت «تنش آبی» به معنای رقابت ذی نفعان در بخش کشاورزی در حوضه های آبریز مختلف (و یا محدوده های استانی) است و یا جدال و تنازع بقا و سرنوشتی محتوم و گریزناپذیر بر سر یک منبع پایان پذیر است؟ آیا تقاضای واقعی آب در کشور خشک متکی بر اقتصاد کشاورزی مانند ایران بیشتر از منابع است؟ (در صورت برنامه ریزی صحیح در اقتصاد کشاورزی آیا همچنان لفظ بحران محلی از اعراب دارد؟) بحران آب به معنای کاهش و یا از دست دادن ذخایر آبی است و یا به معنای بحران مدیریت است؟ (شامل تخصیص ها و تعریف تقاضای بیشتر از ظرفیت تجدیدپذیر در حوضه های آبریز) به طور کلی عبارت«ذخایر آبی» (اعم از جریان های سطحی و زیرزمینی) به عنوان یک منبع تجدیدپذیر به چه معناست؟ آیا در یک چرخه، مانند چرخه آب که شامل بارش و نزولات جوی سالیانه و تبخیر است، تعادل برداشت وشارژ سالیانه دارای اهمیت است و یا پایین رفتن تراز آب زیرزمینی؟ ابزار اندازه گیری و معیار کاهش و یا افزایش منابع آبی (مثلا تراز یک دریاچه و یا یک کفه تبخیری و یا تراز آب زیرزمینی) چیست و آیا سنجش آب تجدیدپذیر حوضه اصولا در کشور ایران قابل انجام است؟ آیا دوره زمانی ثبت داده های آماری در کشور ایران وقایع تاریخی را به خوبی پوشش می دهد؟ به عنوان مثال کمترین تراز ثبت شده دریاچه ارومیه با بیشترین تراز ثبت شده آن چه اختلافی دارد و آیا تراز فعلی با ترازهای ثبت شده تاریخی و حتی ترازهای ثبت شده در مقیاس زمین شناسی قابل مقایسه است؟ داده های پیزومتر (ابزار اندازه گیری تغییرات تراز آب زیرزمینی در دشت های کشور) چه محدوده زمانی ای را پوشش می دهد و چقدر قابل اتکاست؟

تعریف جریان زیست محیطی رودخانه با چه معیار و ضوابطی صورت می پذیرد و آیا رهاسازی جریان متوسط سالیانه معقول در یک رودخانه دائمی مانند کارون که در گذشته نه چندان دور قابلیت کشتیرانی داشته و همچنان در صورت ساماندهی رودخانه این قابلیت را دارا است با جریان متوسط رودخانه ای مانند کرج و جاجرود از لحاظ درجه اهمیت قابل مقایسه است؟

این سئوالات و انبوهی از تعاریف و مفاهیم دیگر چنان چه بدون پاسخ گذاشته شود و صرفا با عبارات کلی و تهییج عواطف مردم و هجمه های رسانه ای بزرگنمایی شود، ممکن است اتفاق بسیار مهم و مبارکی مانند توسعه کشاورزی به اشتباه در یک کشور در حال توسعه مانند ایران بدل به یک تراژدی و اتفاق نامطلوب گردد.

به نظر من ما در ایران بیشتر از این که با بحران آب مواجه باشیم با بحران اجتماعی ساختگی و یا تا حدی بزرگنمایی شده روبرو هستیم و چنان چه به دلیل برنامه ریزی بعضا غلط و شتاب زده در امر توسعه کشاورزی و یا عدم توجه به ابعاد اجتماعی توسعه (نه به دلیل کمبود واقعی منابع آب و خاک) در مناطقی دچار معضل واقعی باشیم، این کمبود و مشکل به خوبی قابل جبران و برطرف کردن است.

سئوال بسیار مهم دیگری که در ارتباط با عناوینی مانند بحران آب می توان مطرح کرد این است که در کشوری که بر طبق آمار رسمی فائو تولید کشاورزی بیشتری حتی نسبت به کشورهای اروپایی با جمعیت قابل مقایسه با ایران نظیر بریتانیا دارد، گرفتار چه سرنوشت گریزناپذیری شده است که حتی کشورهای مترقی نیز دچار آن نشده اند؟ بنابراین حتی اگر قائل شویم که بحرانی وجود دارد این بحران از جنس اجبار و سرنوشت محتوم نیست بلکه خواست برنامه ریزان این توسعه را ایجاب کرده است. البته توسعه ماهیتا بد نیست و در صورت برنامه ریزی قابل دستیابی است.

شرایط فعلی به چه صورت قابل مدیریت کردن است در چه بخش هایی باید امور را اصلاح کرد؟

 مهم ترین بخشی که در بحث پیرامون آب و محیط زیست و کشاورزی دارای اهمیت است، بحث اقتصاد کشاورزی و برنامه ریزی توسعه است. به عبارت بهتر مشکل ایران و بحث های عمدتا اجتماعی پیرامون آب، از جنس برنامه ریزی است. در مرحله بعد دانش کشاورزی و محیط زیست و یا عمران (چنان چه توزیع آب و کنترل منابع آبی مطرح باشد) دارای اهمیت هستند. برای اصلاح لازم است سیاستگذاری صحیح برای توسعه کشاورزی اعم از آمایش سرزمینی، انتخاب نوع کشت، آبیاری و … مورد توجه قرار گیرد.

می توان گفت که بر خلاف ادعاهایی که مطرح می شود و تلاش می کند که توسعه و پیشرفت و ابزار و تکنولوژی را در مقابل محیط زیست قرار دهد، اقتصاد و برنامه ریزی اولویت اصلی ایران است.

برچسب ها
مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن