فریاد خوزستان خاموش شد

اولین بار که از دکتر حسین صدقی، مطلبی را منتشر کردم، دردنامه استاد بود راجع به خوزستان. هنوز این دردنامه را دارم که با این جمله آغاز شد: «خوزستان! از تو پوزش می‌خواهم». صدقی با سرطان دست و پنجه نرم کرد، اما تا آخرین روز عمرش کسی بابت حمله‌هایی که به او شد از او «پوزش» نخواست.

به گزارش خبرنگار «انرژی امروز» حسین صدقی نوشته بود «خوزستان هدیه ارزشمندى است که خالق به سرزمین ایران هدیه کرده است، علت و دلیلش را نمى‌دانم».

صدقی با اندیشه خوزستان و با اندیشه تمام ایران زیست و تا آخرین روز زندگی‌اش، فریاد زد «سرمایه مردم را به باد ندهید» اما گوش کسی بدهکار نبود. کسی فریاد از سر صدق «صدقی» را نشنید.

صدقی از آن دست انسان‌هایی بود که در فریاد زدن برای محیط زیست ایران از هیچ کس و هیچ سازمانی ابایی نداشت. وقتی عیسی کلانتری در دوره دوم ریاست جمهوری حسن روحانی، عهده دار سازمان حفاظت محیط زیست ایران شد، صدقی در یادداشت کوتاهی پس از سخنان جنجالی کلانتری در مورد تخریب محیط زیست ایران، نوشت:

«جناب دکتر کلانتری عزیز بعد از گذشت سی سال به توافق رسیدیم. سی سال پیش حضرتعالی وزیر بودید و ما معلمینی که صادقانه آن چه را که امروز شما مى‌فرمایید به شما عرض مى‌کردیم و جنابعالى جور دیگرى تعبیر مى‌فرمودید… برایتان آرزوى موفقیت مى‌کنم براى اجراى این نیات، چون خداى نکرده شکست شما شکست همه ماست… دکتر کلانترى مسئولیت گرانى را متقبل شده‌اید، قطعا این تصمیم را با آگاهى گرفته‌اید، خدا کمکتان کند اگر صادق هستید».

وقتی از استاد راجع به تشکیل وزارت محیط زیست پرسیدم، گفت «وقتى اراده‌ها همه بر تخریب است و در کشورى که تخریب را توسعه نام مى‌نهند، تشکیلات و بوروکراسى بیشتر کار را قطعا خراب‌تر مى‌کند. من مى‌ترسم بگویم که جدى‌ترین مشکلات زیست محیطى کشور با این روال‌ها که ما داریم امیدى به حلشان نیست. کلا نظام قادر نیست و با روحیات موجود و فساد و شیب تند غارت منابع کشور.  نمى‌شود امیدوار بود حالا همه دولت را هم بکنید دولت محیط زیست».

حسین صدقی که برای اولین بار عنوان دکتری تخصصی هیدرولوژی را به ایران آورد، مسلط به زبان‌های فرانسه و انگلیسی، سی سال در دانشگاه جندی شاپور اهواز تدریس کرد.

بنیانگذر دانشکده مهندسی علوم آب و موسس گروه آبیاری و آبادانی این دانشگاه بود.

به نوشته پدرام آستانی، فعال محیط‌زیست، صدقی یکی از امضاکنندگان بیانیه معروف مخالفت استادان و پژوهشگران با انتقال آب دریای مازندران به سمنان بود. از طرفی صدقی یکی از منتقدان طرح اکتشاف آب‌های ژرف بود و برنامه‌ریزان این پروژه ایشان را تحت‌فشار و تهدید قرار داده بودند.

آنچه که صدقی در باره ایران می‌گفت و می‌نوشت نه به سان خودنمایان هر روزه شبکه‌های اجتماعی، و برای جمع کردن فائولرهای بیشتر در فضای مجازی بود نه برای گرفتن سهمی از جایی یا از کسی. او فقط «شمعدانی‌هایش» را داشت.

صدقی آنقدر با صدق و بی‌ریا نوشت و فریاد زد که مستمری‌اش از دانشگاه آزاد تهران قطع شد. همان موقع یادم هست در همین شبکه‌های مجازی در حالی که با سرطان دست و پنجه نرم می‌کرد با لبخند بر لب، خبر قطع مستمری‌اش را می‌داد. لبخندی که نشان از پشت پا زدن به تمام آنچه که قطع کنندگان مستمری ایشان در اندیشه‌اش بودند داشت.

صدقی معتقد بود «حاکمیت مطلق مهندسین و تکنواکرات‌ها، در ایران آنها را در مقابل عظیم‌ترین اشتباهات، هم عمدی و هم سهوی مصون کرده و بیمه نامه‌های  تخریب ایران را در دست دارند، فضایی امن و بدون کوچکترین دغدغه برای «پوپولیسم مهندسی- تکنوکراتی» فراهم شده است، به نحوی که این جماعت با هر خطا و اشتباهی عظیم که حتی به نابودی حیات و امنیت ملی منجر شود، ذره‌ای از «نفوذ و قدرت» آنها کاسته نخواهد شد، و بر ارج و احترام آنها، افزوده خواهد شد، که شده».

«آنها هم در تخریب و نابودی ایران، قهرمان بلامنازع کشورند، و هم در فیلمنامه‌های علاج بخشی‌هایشان، نقش اول نمایش‌ها را بر عهده دارند، و یکه تاز میادین نبرد، علیه منافع و امنیت ملی کشور و حقوق مردم هستند».

«نا گفته نماند، مافیایی در کار نیست، و اگر هم باشد، ما خود «مافیا ساز» و «مافیا پرست» هستیم،  به نحوی  که مردم  و رسانه‌های کشور، در ایفای این نقش‌ها برای آنها،  در تلاش و تکاپوی همیشگی هستند و دربست حاکمیت مطلق آنها را پذیرفته و به رسمیت می‌شناسند».

حسین صدقی در یکی از آخرین مطالبی نوشته بود در خصوص سدسازی‌های 5 کشور افغانستان، ایران، ترکیه، عراق و سوریه با این مطلع که «کشورهای ترکیه، ایران، عراق، سوریه و افغانستان با احداث سدهای بزرگ و غول پیکر خصوصا در چند دهه اخیر؛ بر روی رودخانه‌های کارون، کرخه، دز، دجله، فرات؛ هیرمند و…و…. که بدون دورنگری، رعایت حقابه‌ها و ارزیابی‌های زیست محیطی؛ به مرحله  اجرا درآمده‌اند و هنوز هم بشدت ادامه دارند، عملا چیزی جز «بر روی شاخه نشسته و بن خود را بریدن نیست.»»

صدقی بسیار از این بن بریدن‌ها شکایت کرد و فریاد برآورد. اما آنکه نخواهد بشنود، نمی‌شنود.

این فریاد برای همیشه با این پیام خاموش شد «دوستان عزیزم با تبریک سال نو.. مدتهاست شما را بی خبر گذاشتم… به زودی با یک پیام عمومی هم خودم و هم شما را خوشحال می‌کنم… به یادم باشید همانطور که من به یادشما هستم بدون لحظه‌ای فراموشی. اگر یادواره‌ای از من دریافت نمی‌کنید چون دوستتان دارم و نمی‌خواهم مرا در لباس بیماری و زبان ضعف ببینید. دوستتان دارم همگی را و می‌بوسمتان.

‎حسین صدقی»

برچسب ها
مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن