زنگنه، فقط وزیر نفت نیست
زنگنه در چهار سال وزارت خود راه بسیاری از فسادها، رانتها و انحرافات را در صنعت نفت سد و تلاش کرد این صنعت را تا حد امکان به مسیر واقعی خود برگرداند و در این راه نیز با وجود همه موانع و چالشها به طور نسبی موفق بود.
علیرضا سلطانی ، کارشناس اقتصاد انرژی؛ با نزدیکشدن به زمان مراسم تحلیف ریـاسـت جمهوری و اعلام اسامی دولتمردان، بازار گمانهزنی درباره ترکیب کابینه دولت دوازدهم به اوج خود رسیده است. جریانها و گروههای سیاسی، موافقان و مخالفان دولت، اصناف و فعالان حوزههای مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، هرکدام شنیدهها، تحلیلها و خواستهای خود را درباره ترکیب دولت آینده و خروج افرادی از کابینه فعلی و اضافهشدن افرادی دیگر مطرح میکنند.
اما این روزها، فضای سیاسی، رسانهای، مجازی و غیرمجازی بیش از همه روی یک نفر و رفتن و ماندن آن در کابینه بیش از بقیه متمرکز است. شخصی که لقب شیخالوزرایی ایران را نیز یدک میکشد و در دولت یازدهم هم یکی از کلیدیترین افراد بوده است. بیژن زنگنه در شرایطی که چینش دولت یازدهم در حال انجام است، طرفداران و مخالفان بسیار جدیای دارد.
اگرچه وزن مخالفان به لحاظ کمی در مقابل طرفداران زنگنه، بسیار ناچیز است اما این مخالفان از قدرت بالای تأثیرگذاری برخوردار هستند و شاید همین مسئله است که زنگنه را نسبت به ادامه کار در دولت بعدی دچار تردید کرده و طیف گستردهای از حمایتها را که دامنه آن به سطح جامعه کشیده شده است، برنمیتابد.
زنگنه در چهار سال وزارت خود راه بسیاری از فسادها، رانتها و انحرافات را در صنعت نفت سد و تلاش کرد این صنعت را تا حد امکان به مسیر واقعی خود برگرداند و در این راه نیز با وجود همه موانع و چالشها به طور نسبی موفق بود.
بنابراین طبیعی است جریانهایی، اصلاحات و اقدامات وی را در جهت بازسازی صنعت نفت برنتابند و به بهانههای مختلف سعی در تخریب و توقف این حرکت داشته باشند.
صنعت نفت در پایان دولت یازدهم میتواند مدعی باشد که حداقل به شرایط قبل از تحریمها بازگشته است هرچند با رسیدن به شرایط عادی متناسب با الزامات زمانی و قدرت رقیبان همچنان فاصله دارد.
با این حال صنعت نفت پس از سالها به ریل اصلی بازگشته است و آماده حرکت هدفمند و شتابزا برای جبران عقبماندگیها، نقشآفرینی به عنوان عنصر اصلی پیشران اقتصاد کشور و افزایش اقتدار ملی در عرصه بینالمللی است. اما زنگنه تنها وزیر نفت نبوده و نیست؛ به عبارتی نباید عملکرد زنگنه را در چهار سال اخیر فقط محدود به صنعت نفت دانست.
زنگنه به دلیل عملکرد خود در دوره قبل از صدارت بر نفت و عجینشدن بسیاری از نقاط عطف صنعت نفت پس از انقلاب مانند پارس جنوبی و حضور شرکتهای بزرگ خارجی در ایران، از اعتبار و جایگاه تأثیرگذاری در بازار جهانی نفت برخوردار است. ظرفیت و اعتبار بالای زنگنه در کنار محمدجواد ظریف در دولت یازدهم، راه بسیاری از مشکلات و موانع سیاسی ایران در عرصه خارجی را آسان، کمهزینه و هموار کرد.
بیتردید افزایش مقتدرانه و سریع تولید و صادرات نفت ایران پس از رفع تحریمها، بازگشت فضای تعامل و همکاری در اوپک با وجود همه فشارها و تهدیدها و به دنبال آن توقف روند کاهش قیمت نفت و افزایش نسبی آن در یک سال اخیر و همچنین بازگشت شرکتهای بزرگ و معتبر خارجی به صنعت نفت ایران با نام و اعتبار زنگنه گره خورده است. اگر دستگاه دیپلماسی شرایط امضای برجام را فراهم کرد، دستگاه نفت و گاز در جریان مذاکرات هستهای منتهی به برجام و مهمتر از آن پس از امضای برجام، مسئولیت اجرای آن و ایجاد زمینه و ساختار ماندگاری برجام را برعهده گرفت. در این راستا به طور خاص باید اشاره کرد در شرایطی که مناسبات ایران و عربستان در سه سال اخیر در بدترین شرایط سیاسی خود قرار داشت، با مدیریت و نقشآفرینی زنگنه و اتخاذ سیاست همکاری و تعامل با عربستان بسیاری از بنبستهای موجود در اوپک مانند تعیین دبیرکل و توافق برای فریز نفتی با هدف افزایش قیمت نفت از بین رفت و راه تعامل سیاسی و دیپلماتیک بین دو کشور باز شد.
مدیریت این صنعت در شرایط کنونی نیز نمیتواند صرفا فنی، اقتصادی و به عبارت دقیقتر فقط نفتی باشد بلکه لاجرم، این مدیریت علاوه بر جنبههای فنی و اقتصادی، باید شاخصها و ظرفیتهای سیاسی و بینالمللی را نیز داشته باشد. بدیهی است درک این شرایط و تلاش برای بهرهبرداری از ظرفیتهای مختلف پیشروی ایران از توان هر کسی برنمیآید.
حضور افراد شناختهشده، معتبر و صاحب برند مانند زنگنه در مسند وزارت نفت، راه، هزینه و زمان حرکت ایران را در مسیر سخت و پرچالش تعاملات بینالمللی هموار، کوتاه و کم خواهد کرد. بنابراین نباید بهراحتی از کنار ظرفیت، سرمایه و اعتبار افرادی مانند زنگنه عبور کرد بلکه باید علاوه بر بهخدمتگرفتن آنها، راه و زمینه فعالیت را بیش از گذشته فراهم کرد.