با دست و جیب خالی پای محیط زیست ایستادهایم
محیطبانها در «روز محیطبان» منتظر وفای عهد مسئولان هستند
وقتی خائیز سوخت «هدایتالله دیده بان» رئیس منطقه حفاظت شده خائیز با تنها محیطبان همراهش نشست و گریست. او هیچ چیزی نداشت که بتواند بلوطها و بنههای زاگرس را نجات بدهد، نه دمندهای نه آتشکوبی. دست به دامان کوهنوردان و مردم بومی شد تا آتش افتاده به جان خائیز را خاموش کند درست آن زمان ۳ماه بود که در گرانی فزاینده کشور یک ریال حقوق نگرفته بود.
در روز ملی محیطبان هم که با روزنامه ایران گفتوگو میکند چهار ماه میگذرد که او و دیگر محیطبانان قراردادی در کهگیلویه و بویراحمد حقوق نگرفتهاند، با وجود این وقتی که به خانه میرود دلش آشوب میشود که نکند الان شکارچیها کل و بزهای مورد علاقه اش را در خائیز سر ببرند. ۱۵ سال است که محیطبان است اما هنوز قراردادی است.
وقتی آتش خائیز را با کمکهای مردمی خاموش کرد، سازمان حفاظت محیط زیست از او بهعنوان قهرمان یاد کرد. او یکی از ۳۷۰ محیطبان قراردادی کشور است که ماهانه دو میلیون و ۲۰۰ هزار تومان حقوق میگیرند.
وی میگوید: «نه اضافه کاری داریم نه حق مأموریتی میگیریم. مرخصیها هم ذخیره نمیشود. حتی در مناسبت های مذهبی هم هیچ پولی به ما نمیدهند اما به رسمیها پرداخت میکنند.» درباره لایحه حمایت از محیطبانها و جنگلبانها هم میگوید:« محیط زیست اعتقاد دارد که وضعیت محیطبانها با این لایحه تغییری کرده اما ما تغییر محسوسی نمیبینیم. همچنان در بحثهای قضایی و حمل سلاح با مشکل روبهرو هستیم.» دیده بان یک شب قبل از این گفتوگو هم تا صبح در حال مهار آتشسوزی منطقه بود با وجود شرایط بد اقتصادی اما نگرانیهایش بیشتر برای خائیز است.
میگوید: «خائیز هر روز دارد کوچکتر میشود. سرمایهگذار خصوصی دارد در قلب منطقه حفاظت شده برخلاف قانون، ویلاسازی میکند.۳۲ هکتار از منطقه را با بولدوزر صاف کرده و اجازه ورود محیطبانها را به منطقه نمیدهد.» او از آخرین محیطبانهایی است که به خائیز وفادار ماند. هشت سال پیش خائیز هشت محیطبان داشت. یکی- دو نفر از آنها بازنشسته شدند و بقیه هم انتقالی گرفتند و رفتند. حالا او مانده است و یک محیطبان دیگر. خائیز یک پاسگاه محیطبانی در روستای خائیز دارد که هر محیطبان ۷شبانه روز در آن کشیک میدهد.
دیده بان میگوید: «تنها وسیله محیطبانی ما یک ماشین ۲۰ ساله است که فرمان و چرخش هم خراب است و هر لحظه احتمال وقوع حادثه در مسیرها میرود.» نگران منطقه است، میگوید: «خائیز دارد درجا میزند. دنا دارد افت میکند. تعداد کل و بزهای منطقه شکار ممنوع «بدیل» هم که همسایه من(خائیز) است از 100 رأس به ۱۲ رأس رسیده است.» اعتقاد دارد خائیز بدون محیطبان میمیرد. او میگوید: «بعد از سوختن خائیز قرار بود ۱۵۰ دمنده به منطقه بدهند اما هیچ خبری نیست و دمندههای خریداری شده را خیرین به خائیز دادهاند.»
سجاد حسینی، محیطبان منطقه سادات حسینی شیوند خوزستان هم 13 سال است که قراردادی است. حقوقی که میگیرد ماهی ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان است. با وجود این نمیتواند از کبکها و تیهوهای منطقه دل بکند و به سراغ شغل دیگری برود. او بارها از سوی شکارچیان منطقه تهدید شده است. همین چند وقت پیش بود که چند شکارچی که حسینی آنها را به مراجع قضایی سپرده بود، در پمپبنزین با چاقو به او حمله کردند. اگر مردم حاضر در صحنه به دادش نرسیده بودند منطقه، یکی از سه محیطبانش را از دست میداد.
این محیطبان مدام با صیادان غیرمجازی که برق را بهجان ماهیهای سد کارون میاندازند و آنها را صید میکنند درگیر است. آنها مدام خانوادهاش را تهدید میکنند.صیادانی که کارشان فقط صید ماهی نیست. آنها کبک میزنند، تیهو شکار میکنند، گراز را میکشند و پلنگ را میگیرند. سال گذشته بود که شکارچیان پلنگ را به دست دادگاه سپرد و جریمه ۲۰۰ میلیون تومانی را از آنها گرفت. البته یکی از شکارچیها هم از او انتقام گرفت و راهی بیمارستانش کرد.
او یکی ازهشت محیطبان قراردادی منطقه شیوند است که زندگی را با ماهی دو میلیون تومان اداره میکند. مادرش سرطان دارد و هزینه شیمی درمانی مادر به عهده اوست. خواهرش نقص عضو دارد و باز هم برادرش هزینه او را میدهد. حسینی و همکارانش سه محیطبان هستند که منطقه سادات حسینی را در شیوند و در دو شیفت حفاظت میکنند. او در شیفت خود تنهاست. بیش از ۱۰۰پرونده تخلف را در سال گذشته گزارش داده است.
او و همکارانش امیدوارند وعده جمشید محبتخانی، فرمانده یگان حفاظت سازمان حفاظت محیط زیست تحقق یابد و آنها بعد از سالها، رسمی شوند و شرایط حقوقیشان تغییر یابد. محبتخانی اسفندماه سال گذشته وعده رسمی شدن ۳۷۰ محیطبان قراردادی را داده بود. این وعده تا تیرماه سال ۹۹ هنوز جامه اجرایی شدن به تن نکرده است.
الزام نداشتن محیط زیست به تحقق قول داده شده، شرایط را برای محیطبانان بسیار سخت کرده است. و این پرسش را بر میانگیزد آیا در زمانی که دلار کانال ۲۰ هزار تومان را رد کرده، محیطبانان میتوانند زندگی خود را با ۲ میلیون تومان اداره کنند؟ آن هم در زمانی که حقوق بعضی از آنها سر وقت پرداخت نمیشود. آیا روز محیطبان سال ۹۹ پایانی بر این دیرکردها خواهد نوشت؟ یا محیطبانها همچنان با دست خالی و جیب خالیتر به حفاظت از محیط زیست ادامه میدهند!