استفاده از پرتوهای رادیواکتیو در پزشکی
پزشکان بسیاری از پرتوهای رادیواکتیو برای درمان یا تشخیص بیماریها استفاده کردهاند اما در سالهای قبل از دهه 90 هیچ استانداردی برای این آزمایشها وجود نداشت.
به گزارش «انرژی امروز» از گاردین،در اوایل دهه 1960، پیتر الوود یک اپیدمیولوژیست جوان و جاهطلب بود در زادگاهش بلفاست.
الوود پس از اولین پروژههای تحقیقاتیاش که به نظر او «کاملاً هیجانانگیز» بود، بررسی چگونگی مقابله با بیماری کمخونی را آغاز کرد.
کم خونی که معمولا نتیجه کمبود آهن است، وضعیتی است که در آن خون مقدار کافی گلبولهای قرمز سالم تولید نمیکند، به این معنی که اندامها خون غنی از اکسیژن کافی دریافت نمیکنند. علامت اصلی بیماری خستگی است، اما در موارد شدیدتر میتواند بر رشد شناختی کودکان تأثیر بگذارد و در زنان باردار هم باعث زایمان زودرس و مرگ و میر مادران میشود.
از اواخر دهه 1950، نان در بریتانیا به طور معمول با آهن و سایر مواد معدنی از جمله کلسیم غنی میشد، اما تحقیقات زیادی در مورد تأثیر این غنیسازی یا تأثیر نوع آهن یا آرد بر جذب آهن انجام نشده بود.
در سال 1963، الوود در واحد تحقیقات اپیدمیولوژیک، مطالعه جدیدی را برای بررسی آهن موجود در نان، آزمایش انواع مختلف آرد غنی شده و چگونگی جذب آهن توسط سایر غذاهایی که همزمان خورده میشوند، انجام داد.
در اواخر دهه 1960، او استفاده از یک ابزار تحقیقاتی جدید هیجان انگیز را آغاز کرد: تشعشع.
به طور معمول، جذب آهن با دادن غذا یا مکملهای غنی شده با آهن و بعد بررسی سطح هموگلوبین در خون اندازه گیری میشود، فرآیندی که ماهها طول میکشد.
اما استفاده از ایزوتوپهای آهن رادیواکتیو، مطالعات را در طی چند هفته یا حتی چند روز به نتیجه میرساند. عنصر رادیواکتیو تقریباً مانند یک برچسب متصل به آهن عمل میکرد و به دانشمندان این امکان را میداد که دقیقا آنچه را که در داخل بدن رخ میداد ببینند و اندازهگیری کنند. (ردیابهای رادیواکتیو هنوز هم امروزه به عنوان یک ابزار تشخیصی برای سرطان استفاده میشوند.)
در دوره پس از جنگ، پزشکان از پرتودرمانی برای درمان همه چیز از آرتریت گرفته تا کرم حلقوی استفاده میکردند. در اواسط دهه 1950، مشخص شد که قرار گرفتن در معرض پرتو خطر ابتلا به سرطانهای خاص را افزایش میدهد و میتواند باعث ناباروری شود.
استفاده از تشعشع متوقف شد، اما محققان پزشکی در مورد آزمایش و نتایج سریع و دقیق آن هیجانزده بودند. این امر، همراه با سایر فناوریهای جدید مانند کشت سلولی و رشد گسترده آنتیبیوتیکها، این حس را برانگیخت که علم پزشکی شاید حتی بتواند بیماریها را کاملا شکست دهد.
در زمانی که الوود روی مطالعات آهن کار میکرد، فرهنگ پزشکی پدرانه میاندیشید. اکثر پزشکان معتقد بودند که بهترین موقعیت را دارند تا از طرف بیماران خود در مورد خطرات درمان تصمیم بگیرند. رضایت اغلب در بهترین حالت غیرضروری و در بدترین حالت فعالانه مانع دستیابی به دانش مورد نیاز تلقی میشد.
در سال 1947، پس از اینکه محاکمههای نورنبرگ وحشت کامل آزمایشهای پزشکی نازیها را بر روی زندانیان اردوگاههای کار اجباری آشکار کرد، مجموعهای از اصول جدید برای تحقیقات اخلاقی بر روی انسانها، معروف به «کد نورنبرگ»، معرفی شد.
اولین نکته از 10 نکته آن این است: «رضایت داوطلبانه سوژه انسانی کاملا ضروری است».
این آییننامه اصول دیگری را نیز تعیین میکند: آزمایشها باید به نفع جامعه باشد و توسط محققان واجد شرایط انجام شود و خطر هرگز نباید از منافع بالقوه بیشتر شود.
اما در ابتدا این کد تأثیر چندانی بر محققان در بریتانیا و ایالات متحده نداشت، زیرا آنها آن را چیزی برای جنایتکاران جنگی شیطانی میدانستند، نه پزشکان پرتلاشی که میخواستند دانش علمی را بیشتر کنند.
در سال 1964، پل بیسون، محقق پزشکی در دانشگاه ییل و آکسفورد، نوشت که قانون نورنبرگ «یک سند فوقالعاده برای بیان این است که چرا جنایات جنگی جنایت بودهاند، اما راهنمای خوبی برای تحقیقات بالینی که با انگیزههای والا انجام میشود، نیست».
اما با آشکار شدن جزئیات آزمایشهای انجام شده قرن بیستم، مشخص شد که نیت خوب کافی نیست.
آزمایش Tuskegee که از سال 1932 تا 1972 در آلاباما اجرا شد، با هدف بررسی شیوع سیفلیس در بین مردان سیاه پوست انجام شده بود. شرکت کنندگان فکر میکردند که تحت درمان هستند، اما در واقع حتی پس از اینکه پنیسیلین به عنوان یک درمان موثر و در دسترس برای سیفلیس در اواسط دهه 1940 معرفی شد، به آنها دارونما داده شد. بسیاری به مرگهای ناخواسته مردند.
در دهه 1960، کودکان ناتوان ذهنی در مدرسه ویلوبروک در استاتن آیلند عمدا به هپاتیت ویروسی آلوده شدند، این آلودگی گاه به طور مکرر و برای برای تحقیق در مورد یک واکسن انجام میشد.
نمونههای بیشمار دیگری از ایالات متحده، بریتانیا و کانادا وجود دارد. در تعدادی از این آزمایشها فرد در معرض تشعشعات قرار میگرفت: در دهه 1950، علیرغم این واقعیت که قرار گرفتن در معرض پرتوها از هر نوع برای جنین خطرناک است به زنان باردار در لندن و آبردین ید رادیواکتیو تزریق شد تا عملکرد تیروئید آنها آزمایش شود.
در ماساچوست در دهههای 1940 و 1950، پسرانی که در یک مدرسه دچار مشکلات یادگیری بودند، به عنوان بخشی از آزمایشی برای مشاهده چگونگی هضم جو کواکر، با بلغور جو دوسر رادیواکتیویته تغذیه شدند.
در دهه 1960، دو پزشک در دو طرف اقیانوس اطلس- هنری بیچر در ایالات متحده و موریس پاپورث در بریتانیا- به طور جداگانه زنگ خطر این اقدامات غیراخلاقی گسترده به صدا درآوردند. آنها دو مسئله اصلی را مطرح کردند: اول اینکه مطالعات بدون رضایت بیماران انجام شده و دوم اینکه برخی از مطالعات آنها را در معرض سطوح غیرقابل توجیه خطر قرار داده است.
یکی از این پزشکان در سال 1967 نوشت: «بسیاری از پزشکان در اشتیاق خود برای گسترش مرزهای دانش پزشکی این واقعیت را کنار گذاشتند که افراد آزمایشات آنها در همه موارد حقوقی مشترک با خود پزشکان دارند.»
این مداخلات بسیار بحث برانگیز بود، اما به تدریج نهادهای پزشکی نسبت به خطرات اقدامات تحقیقاتی غیراخلاقی هوشیار شدند.
در این میان الوود هم جذب آهن را در دهه 1960 آزمایش کرد. اما در زمانی که او شروع به استفاده از ایزوتوپهای رادیواکتیو در کار خود کرد، هیچ دستورالعمل یا محدودیتی برای استفاده از تشعشعات بر روی افراد انسانی وجود نداشت. الوود قبلاً اکتشافات مهمی در مورد چگونگی جذب آهن توسط بدن انجام داده بود.
در سال 1968، الوود مقالهای را درباره آزمایشی منتشر کرد که در آن به داوطلبان یک صبحانه روزانه داده میشد که شامل نان غنی شده با نمکهای آهن رادیواکتیو بود.
یک مطالعه الوود، که نشان داد تخم مرغ جذب آهن را مهار میکند در حالی که آب میوه به جذب آن کمک میکند، توجه رسانهها را هم در ایالات متحده و هم در بریتانیا به خود جلب کرد. تحقیقات او تا به امروز هم استفاده میشود.
الوود به عنوان یک ستاره در حال ظهور در این زمینه، برای پیوستن به کمیته کمبود آهن سازمان بهداشت جهانی دعوت شد.
الوود در کاردیف یک زن خانهدار هندی را استخدام کرد تا به گروهی از زنان ولزی طرز تهیه چپاتیس سنتی را آموزش دهد. آنها با استفاده از آرد غنی شده با آهن رادیواکتیو، 200 چاپاتیس درست کردند.
الوود به زنان آسیای جنوبی نیاز داشت که هنوز از یک رژیم غذایی سنتی استفاده میکردند. سرانجام او در کاونتری جامعهای از مهاجران از منطقه پنجاب هند را یافت.
تیم الوود برای شناسایی زنانی که میتوانند در تحقیقات شرکت کنند، از یک پزشک در فولشیل، مرکز جامعه آسیای جنوبی کاونتری استفاده کردند با نام دکتر شاه.
دکتر شاه، پزشک عمومی شناخته شدهای بود. پس از شناسایی زنان توسط شاه، آنها به تیم الوود منتقل شدند. آنها به زنان نامههایی دادند که توضیح میداد برای آزمایش جذب آهن، ایزوتوپهای رادیواکتیو مصرف میکنند. اما یک مشکل وجود داشت. در حالی که نامهها و جلسات به زبان انگلیسی بود، بیشتر زنان فقط به زبان پنجابی یا پوثواری صحبت میکردند و برخی اصلا نمیتوانستند بخوانند.
امروزه، هرکسی که در تحقیقات پزشکی شرکت می کند باید رضایت کتبی ارائه دهد و برای غیر انگلیسی زبانان مترجم حرفهای مورد نیاز است. این امر در دهه 1960 صدق نمیکرد.
به مدت چهار روز هر روز صبح، از زنان خواسته شد که یکی از چاپاتیسهای پرتودهی شده را بخورند که روی یخ خشک تحویل داده میشد. چند ساعت بعد، یک نفر در تیم الوود، برمیگشت تا بررسی کند که زنان این نان را خوردهاند یا نه.
هفده روز بعد زنان آزمایش شدند.
این مطالعه که در سال 1970 منتشر شد، نشان داد که آهن از چپاتیس و آرد تخمیری که استفاده میکنند بیشتر از نان جذب نمیشود.
هیچ کس نتایج را به زنان اطلاع نداد و هیچ کس پیگیری نکرد تا بررسی کند که آیا قرار گرفتن در معرض تشعشع بر سلامت آنها تأثیر گذاشته است یا خیر. این روش استاندارد در آن زمان بود و محققان بر این باور بودند که سطح پایین تشعشعات بعید است که آسیبی به همراه داشته باشد.
در اواسط دهه 1990، فیلمسازی به نام جان براونلو در حال جستجو برای پروژه مستند بعدی خود مطالعاتی پیدا کرد که در دو دسته کلی جای میگیرند. اولین گروه مطالعات هدف نظامی داشت، که در آن از افراد برای مطالعه چگونگی تأثیر تشعشعات سلاحهای اتمی بر بدن استفاده میشد. در یکی از تکاندهندهترین نمونهها، بین سالهای 1945 و 1947، به 18 بیمار بیمارستانی در سراسر ایالات متحده، که عمدتا بیسواد و فقیر بودند، پلوتونیوم تزریق شد.
دسته دوم از مطالعات هدف پزشکی ارزشمندی داشتند- مثلا مطالعه جذب آهن یا عملکرد تیروئید- اما همچنان بیماران را بدون رضایت در معرض خطر قرار میدادند. یکی در دهه 1940 اتفاق افتاد، که به 849 زن باردار مراجعه کننده به کلینیک بیمارستانی در نشویل، ایزوتوپهای آهن رادیواکتیو برای آزمایش جذب آهن در رحم داده شد. بیمارستان اصرار داشت که دوزها در محدوده ایمن هستند اما هرگونه قرار گرفتن در معرض اشعه برای جنین خطرناک است. فرزند زنی در معرض تشعشعات در رحم مادرش بر اثر نوعی سرطان نادر مرده بود.
ی مثلا برای پروژه Sunshine، در طول دهه 1950، پزشکان بریتانیایی اعضای بدن کودکان مرده را بدون رضایت والدینشان برای دانشمندان آمریکایی فرستادند تا تأثیر شکافت هستهای را بر استخوانها آزمایش کنند.
در مطالعهای دیگر در آبردین، لیورپول و لندن، عملکرد تیروئید، جذب آهن و جفت زنان باردار را آزمایش کردند. به این زنان قرص رادیواکتیو داده شد، بدون اینکه هیچ اطلاعی داشته باشند یا بدون توضیح خطر.