خاورمیانه ترامپ
بررسی سفر ترامپ به کشورهای حاشیه خلیج فارس

دونالد ترامپ و محمد بنسلمان برای بار دوم در ریاض بههم رسیدند. دوغول نفتی در ریاض به هم رسیدند. دو شریک بزرگ تجاری، و دو تاثیرگذار بر سیاست جهان، تاثیرگذار بر جنگ در اوکراین، بر جنگهای احتمالی در خاورمیانه، بر جنگ تجاری با غولی دیگر در شرق به نام چین، تاثیرگذار بر جنگ پاکستان و هند و تاثیرگذار بر روندهای آینده انرژی جهان.
به گزارش «انرژی امروز» از هفته نامه صدا، اتفاقات بسیاری در این سفر رخ داد که توضیح همه آنها در این گزارش کوتاه امکانپذیر نیست: اما از مهمترین این رخدادها شاید حضور رهبر جدید سوریه، احمدالشرع، و اعلام وعده لغو تحریمهای ایالات متحده علیه این کشور؛ حضور غولهای تکنولوژی ایالات متحده در ریاض از جمله مدیرعاملان آمازون، پالانتیر، تسلا، بلکراک، انویدیا، سیتیگروپ، بوئینگ، آلفابت، آیبیام…؛ قرارداد تسلیحاتی به ارزش 142 میلیارد دلار و در نهایت تعهد عربستان برای سرمایهگذاری 600 میلیارد دلاری در ایالات متحده را بتوان نام برد. برای ما ایرانیها همه این رخدادها مهم بود و مهمتر از همه سخنرانیهای ترامپ بود و آنچه که ایرانیها با خشم منتظر بودند تا ترامپ درباره خلیج فارس و واژه جعلی که در ذهن خود پرورانده بود بگوید، یا درباره مذاکرات و احتمال لغو تحریمها.
اما در کنار همه این موضوعات، آنچه که از جنبهای دیگر میتوان در این سفر دید نگاهیست که تحلیلگران بینالمللی دارند به تغییرات رخ داده در نگاه دو طرف به هم. دیدگاههای ترامپ نسبت به سفر قبلی خود به خاورمیانه بسیار متفاوتتر شده است. از سوی دیگر، عربستان هم آن عربستانی نیست که ترامپ در سفر سال 2017 خود دیده بود.
تمام این تحولات در کنار شکاف عمیقی که بین ایالات متحده و اتحادیه اروپا بهوجود آمده بر سر تقریبا تمامی مسائل اقتصادی و سیاسی، از جنگ در اوکراین، جنگ غزه، جنگ تجاری با چین، تا برنامه هستهای ایران و تحریمهای ایران و روابط با اعراب و مسائل حقوق بشری، باعث شده که نتایج این سفر برای اروپاییها هم از اهیمت فوقالعادهای برخوردار باشد. به زودی قرار است استیو ویتکاف و کیث کلوگ، فرستادگان ویژه آمریکا در امور جنگ اوکراین، رهبران اوکراین، ترکیه و احتمالا ولادیمیر پوتین در استانبول دیدار کنند تا بلکه بتوانند بر سر یک برنامه صلح به توافق برسند. اگر چنین چیزی رخ دهد ترامپ به تنهایی خواهد توانست مدال افتخار آتشبس در غزه و اوکراین را همزمان بر گردن اندازد، آن هم در بازه زمانی چند ماه پس از ریاستجمهوری. ترامپ به دنبال افتخارات بیشتری هم است.
این عربستان آن عربستان نیست
مایکل راتنی که بین سالهای 2023 تا 2025 سفیر ایالات متحده بود در عربستان سعودی، در مقالهای در نیویورکتایمز نوشت: بسیاری از مردم عربستان نسبت به دونالد ترامپ حس خوبی دارند. آنها رئیس جمهور آمریکا را یک تاجر بیشیلهپیله میدانند، تاجری که از منافع صحبت میکند نه از ارزشها، کسی که قرار نیست درس حقوق بشر بدهد به کسانی که از عقاید مترقی و بیرحمانه بیزار هستند.
راتنی توصیه میکند اگر طرفدار عربستان سعودی یا ترامپ نیستید، اشکالی ندارد. میتوانید این را به فهرست دلایل بیزاری از سعودیها اضافه کنید، درست پس از عدم تحمل مذهبی، محدود کردن آزادی بیان و گردن زدنها. اما پس از گذراندن تقریبا دو سال به عنوان سفیر ایالات متحده در عربستان و قرار گرفتن در ردیف اول تحولات این کشور، از شکاکان میخواهم که با دقت به آنچه واقعا در عربستان میگذرد، به آنچه رئیس جمهور در طول سفر این هفته خود به ریاض خواهد دید و شنید، و اینکه چگونه امنیت ملی آمریکا میتواند از یک سفر موفق سود ببرد یا از یک سفر بد آسیب ببیند، نگاه کنند.
به باور این سفیر پیشین، سعودیها و رهبرانشان تقریبا تصمیم ترامپ برای اولین سفر رسمی خود به کشورشان را اقدامی محترمانه تلقی خواهند کرد. این نگاه در تضاد با سیاستیست که جو بایدن در پیش گرفته بود برای ترسیم چهرهای منفور از عربستان. هرچند بالاخره روابط ایالات متحده و عربستان سعودی سرانجام در دوران بایدن بهتر شد؛ به ویژه پس از آنکه مذاکره در مورد توافقنامههایی را آغاز کردیم که قرار بود دو کشور را به عنوان متحدان و شرکای اقتصادی گرد هم آورد، روابط دیپلماتیک بین عربستان و اسرائیل برقرار کند و چشمانداز تشکیل کشور فلسطین را تقویت کند. اما درواقع بسیاری از سعودیها مشتاقانه منتظر بازگشت ترامپ به کاخ سفید و ریاض بودند.
او ادامه میدهد: از زمان سفر ترامپ در سال ۲۰۱۷ اتفاقات زیادی افتاده است. محمد بن سلمان قدرتمندتر شده مشغول تحکیم کنترل خود بر دولت عربستان و جنگ وحشتناک علیه جنبش حوثیهای تحت حمایت ایران در یمن بود. چشمانداز ۲۰۳۰، برنامه تحول اجتماعی و اقتصادی که بنسلمان طرحریزی کرده و هنوز هم با پشتکار ویژه رهبری میکند، آن زمان آغاز شده بود و هنوز به طور کامل تصور سعودیها را به خود مشغول نکرده بود. و زنان سعودی هنوز نمیتوانستند به طور قانونی رانندگی کنند.
تحولات این کشور از آن زمان تاکنون شگفتانگیز بوده است. بیشتر قوانین به اصطلاح قیمومیت، که تقریبا بر هر جنبهای از زندگی زنان سعودی حاکم بود، لغو شدهاند. زنان سعودی اکنون میتوانند در هر صنعت و سازمان دولتی کار کنند. چند سال پیش، زنان نمیتوانستند در بازیهای فوتبال شرکت کنند. اکنون یک لیگ حرفهای فوتبال زنان سعودی وجود دارد. پلیس مذهبی که قبلا یک بخش آزاردهنده و وحشتناک از زندگی در این کشور بود، دیگر دیده نمیشود. عربستان اکنون یکی از بزرگترین سرمایهگذاران جهانی در انرژیهای تجدیدپذیر است، که بخشی از استراتژی آن برای تضمین آیندهای شکوفا برای روزگاریست که دیگر نتواند به ذخایر عظیم نفتی خود وابسته باشد.
راتنی بر این باور است که از دور، آنچه بنسلمان انجام داده اغلب نادیده گرفته میشود. اما من در دوران حضور در ریاض، اوضاع را بسیار متفاوتتر از اولین سفر خودم در ۱۵ سال پیش یافتم. کشور پرانرژیتر، با اعتماد به نفستر، بسیار جاهطلبتر، مطمئنا ملیگراتر، اما در عین حال شادتر به نظر میرسد. بسیاری از سعودیها، حتی آنهایی که هر تغییری را دوست ندارند، بن سلمان را عامل این تحول میدانند.
البته این تصویر کاملی نیست. این کشور هنوز هم از مجازات اعدام آزادانه استفاده میکند، حتی در حالی که شفافیت قضایی وجود ندارد. نیروهای مرزی عربستان به تیراندازی به مهاجرانی که سعی در عبور از یمن به داخل کشور دارند متهم شدهاند. تحمل کمی برای هر چیزی که بوی مخالفت سیاسی بدهد، وجود دارد. و با وجود سرمایهگذاریهای عربستان در انرژیهای تجدیدپذیر، این کشور همچنان به استخراج نفت برای تأمین مالی تحول اجتماعی و اقتصادی خود وابسته است.
اما من معتقدم که عربستان به سرعت در مسیر بهتری حرکت میکند و موفقیت آن عمیقا به نفع آمریکا است. این سرزمین کشور مرفهیست که جاهطلبیهای جهانی آن مکمل جاهطلبیهای ما در هوش مصنوعی، انرژیهای تجدیدپذیر و امنیت است. عربستان رهبر جهان عرب و مسلمان است که امروزه از اسلام میانهرو حمایت میکند و یهودستیزی را رد میکند. این پادشاهی با ما در ایجاد یک خاورمیانه باثبات که در آن نیروهای نیابتی ایران و تروریستهای جهادی دست به ویرانی نزنند، منافع مشترکی دارد.
این ترامپ آن ترامپ نیست
دیوید رینولدز ایگناتیوس، عضو ارشد سابق برنامه آینده دیپلماسی و مدرس حکومتداری در دانشگاه هاروارد، در مقالهای در واشنگتن پست نوشت: حداقل این هفته در عربستان سعودی، رئیسجمهور به سمت هنر واقعگرایی متمایل شده است.
ایگناتیوس مینویسد: دونالد ترامپ، در طول مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری ۲۰۲۴ اغلب درباره توقف جنگهای «بیپایان» در خاورمیانه صحبت میکرد. روز سهشنبه در عربستان سعودی، او گامی شگفتانگیز برای انجام این کار برداشت: با این پیشنهاد که ممکن است به درگیری ۴۶ ساله آمریکا با ایران پایان دهد.
ترامپ در صحبتهای خود درباره ایران گفت: آمریکا هیچ «دشمن دائمی» ندارد. این جمله ساده در سراسر منطقه، به ویژه در اسرائیل، که ایران را به عنوان یک دشمن مرگبار میبیند، طنینانداز خواهد شد. نگرانیهای اسرائیل ممکن است با هشدار ترامپ مبنی بر اینکه اگر ایران با توافق هستهای موافقت نکند و صلح برقرار نکند، با «فشار حداکثری عظیم» روبرو خواهد شد، کاهش یابد.
اظهارات ترامپ در عربستان سعودی، پایان چند هفته قابل توجه است که در آن او سیاستها، از جمله سیاست خودش را تغییر داده است تا با آنچه که آشکارا محدودیتهای اعمال شده توسط واقعیت جهانی میدانست، تطبیق یابد.
تجدیدنظرطلبی ترامپ در روز یکشنبه با عقبنشینی او از جنگ تجاری با چین آغاز شد. او تعرفههای ۱۴۵ درصدی که اعمال کرده بود را به ۳۰ درصد کاهش داد، ترامپ پیشتر تعرفههای جهانی گستردهتر خود را پس از ایجاد رکود مالی متوقف کرده بود. وال استریت ژورنال این اقدامات را چنین در چند کلمه خلاصه کرد: «رئیس جمهور جنگ تجاری را با آدام اسمیت آغاز کرد. او باخت.»
ایگناتیوس نتیجه میگیرد: ترامپ همچنان یک هم اخلالگر است و هم یک معاملهگر؛ با جاهطلبیهای بزرگ برای پایان دادن به درگیریهای جهانی و تقویت اقتصاد آمریکا. او میتواند یک ویرانگر هم باشد، همانطور که در بسیاری از سیاستهای داخلی خود که دانشگاهها، شرکتهای حقوقی، تحقیقات پزشکی، سازمانهای دولتی و هر کسی را در فهرست انتقام خود، به شدت مورد حمله قرار داده است. اما در خارج از کشور، به نظر میرسد که او محدودیتهای اعمال شده توسط بازارهای مالی، مقاومت چین و سایر شرکای تجاری بزرگ، خطر هدر دادن پول در جنگهای بینتیجه و واقعیت اجتنابناپذیر وابستگی متقابل اقتصادی جهانی را تشخیص داده است.
به باور این تحلیلگر، ترامپ در اولین سفر خارجی دوره دوم ریاست جمهوری خود به عربستان، رفتار یک وزیر اعظم جهانی را داشت و در هر بحرانی خود را درگیر میکرد و در صورت لزوم، برنامههای خود را تنظیم میکرد. در حال حاضر، رویکرد او به جای پلیس بود، رویکرد حل مسئله است. او زودتر از اکثر روسای جمهور، محدودیتهای قدرت نظامی ایالات متحده و خطرات متحدان لجباز را کشف کرده است. و همانطور که بیانیهاش در مورد ایران نشان میدهد، وقتی میگوید «اول آمریکا»، این اصل در مورد اسرائیل نیز صدق میکند.
«من خیلی آزاد عمل میکنم. کیف حمل نمیکنم. سعی میکنم جلسات زیادی را برنامهریزی نکنم. در را باز میگذارم. من ترجیح میدهم هر روز به سر کار بیایم و فقط ببینم چه اتفاقی میافتد.» ترامپ این را در کتاب خود در سال ۱۹۸۷ با عنوان «هنر معامله» گفت. اما این توصیف خوبی از سبک سیاست خارجی موقت او در حال حاضر است.
ایگناتیوس معتقد است که ترامپ به دنبال توافقات بیحد و حصر است نه فقط به دنبال دریافت یک تریلیون دلار خراج از عربستان سعودی. دولت او در هفتههای اخیر به شدت تلاش کرده تا در درگیریها با روسیه و اوکراین، حماس، حوثیهای یمن، هند و پاکستان، رواندا و جمهوری دموکراتیک کنگو و نیز با ایران را کاهش دهد.
دیپلماسی خاورمیانهای ترامپ دستاوردهای شگفتانگیزی داشته است. استیو ویتکاف، فرستاده ویژه، با حماس مذاکره کرد تا آزادی گروگان اسرائیلی-آمریکایی، ادان الکساندر، را تضمین کند. ترامپ این ماه آتشبس غافلگیرکنندهای را با شورشیان حوثی در یمن اعلام کرد. و در عربستان پایان تحریمهای ایالات متحده علیه سوریه و دیدار با احمد الشرع را اعلام کرد.
اظهار نظر ترامپ مبنی بر «هیچ دشمن دائمی وجود ندارد» ریشههای عمیقی در تاریخ آمریکا دارد، برمیگردد به سخنان جورج واشنگتن برای جلوگیری از «درگیر با اتحادها». این سخنان منعکس کننده رویکرد واقعگرایانه بدون مشکل به منطقه هم است که در سالهای اخیر توسط امارات متحده عربی توسعه یافته است.
به اعتقاد این تحلیلگر، تکامل سیاستهای ترامپ و معاون رئیس جمهور جی.دی.ونس رشتههای بینالمللیگرایی رو به جلو و نئوانزواگرایی محتاطانه را در هم میآمیزند؛ دو موضوعی که از روز تحلیف ترامپ در تضاد باهم بودهاند.
اولین آزمون، جنگ تجاری با چین بود. ترامپ تقریبا اعتقاد وسواسگونهای به دیوارهای بلند تعرفهای دارد و بهصورت غیرواقعبینانهای برنامهریزی کرده بود که کاهش مالیات خود را با درآمد تعرفهای تأمین مالی کند. با توجه به واکنش بازارهای مالی جهانی و حتی اعضای جمهوریخواه کنگره، کاهش اینسیاستها منطقی و عملگرایانه به نظر میرسید.
دوم، عقب نشینی ترامپ در برابر شورشیان حوثی در یمن بود. در 15 مارس، ترامپ با لحنی پرطمطراق و همیشگی خود، هشداری منتشر کرد: «به همه تروریستهای حوثی! وقت شما تمام شده است. حملات شما باید از امروز متوقف شود. اگر این کار را نکنند، جهنم بر شما خواهد بارید.»
اما جهنم فقط یک ماه دوام آورد. ترامپ این کمپین را آغاز کرد، اما، به نوشته نیویورک تایمز، او پس از 30 روز خواستار حسابرسی شد: معلوم شد که فرماندهی مرکزی ایالات متحده 1 میلیارد دلار برای این کمپین هزینه کرده و مهمات بسیار گرانقیمتی را به سمت حوثیهایی که در غارها پنهان شدهاند، شلیک کرده است.
ترامپ در ۵ مه اعلام پیروزی کرد و جنگ یمن را متوقف کرد، حتی با اینکه اسرائیل هنوز زیر آتش حوثیها بود. مقاله افشاگرانه تایمز میگوید که ترامپ فهمید که این یک درگیری نظامی پرهزینه اما بینتیجه دیگر از سوی آمریکا در منطقه بود.
سوم، مداخله دیپلماتیک برای جلوگیری از جنگ هستهای احتمالی بین هند و پاکستان بود.
به یاد بیاورید نظر ترامپ در ماه سپتامبر در طول مبارزات انتخاباتی را: «من مدام تغییر جهت خواهم داد. میدانید تغییر جهت چیست؟ من در مورد مثلا 9 چیز مختلف صحبت خواهم کرد که همه آنها به طرز درخشانی در کنار هم قرار میگیرند.»
این حرف در آن زمان کاملا بیمعنی به نظر میرسید. اما سیاست خارجی آمریکا چندین دهه است که در مجموعهای از پارامترهای ثابت گیر افتاده است. و ارزش دارد که به آنها نگاهی تازه بیندازیم.





