اقتصاد در بنبست تحریمها

روز دوشنبه ۲۹ اردیبهشتماه سلسلهنشستهای گفتوگو و توسعه اقتصاد ایران در سایه مذاکرات با حضور حسین سلاحورزی، عباس آخوندی، محمدحسین عادلی و رحمن قهرمانپور، برگزار شد که در این نشست به بررسی تحریمها پرداخته و آینده کشور نیز بررسی شد. دهها سال است که تحریمها باعث شده اقتصاد ایران روند رو به عقبی را تجربه کند و اکنون با مذاکرات این امید در دل همگان زنده شده که شاید با کاهش تحریمها درهای گشایش اقتصادی نیز برای ایران باز شود.
تحریمهای بینالمللی طی سالهای گذشته اقتصاد کشور را با چالشهای بسیاری مواجه کرده و بنبستی جدی در مسیر رشد و توسعه کشور ایجاد کردهاند. این محدودیتها موجب افزایش تورم و فشار مضاعف اقتصادی بر مردم شده است.
در چنین شرایطی آغاز مذاکرات میان ایران و آمریکا باعث ایجاد امید در میان مردم و فعالان اقتصادی شده است. برخی عقیده دارند که اگر مذاکرات به نتیجه برسد تحریمها کاهش خواهد یافت و در نهایت شاهد بهبود فضای بینالمللی و رشد اقتصادی خواهیم بود. برخی از فعالان سیاسی عقیده دارند که این مذاکرات به نتیجه خواهد رسید.
آنچه مسلم است تحریم، هزینه مبادله را بالا برده و ذخایر ارزی را دچار محدودیت کرده است. این دو عامل در کنار سایر شاخصهای اثرگذار، تورم را به کانال ۴۰ و ۵۰ درصد رسانده است. تداوم این مسیر، چالشهای کنونی اقتصاد را عمیقتر و وضعیت را برای معاش مردم سختتر میکند. مقامات دیپلماسی ایران نیز با علم به همین موضوع مذاکرات سنگین و سخت اخیر را پیش بردند. هرچند ایران در ندادن امتیازات اجباری، مصر است و میخواهد با کمترین هزینه، دستاورد مطلوبی از مذاکرات حاصل شود. با این همه باید دید در دو سناریوی توافق یا عدم توافق وضعیت توسعه اقتصاد چگونه پیش خواهد رفت. تحلیل این دو سناریو در نشست توسعه اقتصاد ایران توسط کارشناسان و پژوهشگران اقتصادی صورت گرفته است.
عباس آخوندی | وزیر اسبق راه و شهرسازی
ما باید نگاهی واقعبینانه به فردای توافق داشته باشیم. بیایید مثالی تاریخی بزنیم: در سال ۱۹۸۰، تولید ناخالص داخلی ایران، عربستان و ترکیه تقریباً مشابه و حدود ۱۰۰ میلیارد دلار بود. اما امروز، اقتصاد ترکیه به ۱۱۲۰ میلیارد دلار رسیده و درآمد ایران ۴۰۴ میلیارد دلار است این فاصله نجومی، نشاندهنده کاهش رفاه ایرانیان طی سه دهه اخیر است و به وضوح دیده میشود که رشد اقتصادی ما بسیار پایینتر از همسایگانمان بوده است. اگر حتی رشد اقتصادی زیر دو درصد داشته باشیم، این شکاف در بلندمدت به شکل تصاعدی رشد میکند و رقمها بسیار بزرگ میشود.
در حوزه تورم نیز وضعیتی مشابه داریم. میانگین تورم ایران تا سال ۹۲ با وجود جنگ و دوران بازسازی، حدود ۴۰ درصد بوده است؛ که این رقم بسیار استخوانسوز است و بیرون آمدن از این شرایط بهسادگی ممکن نیست. اگر بخواهیم مثال بزنیم، این موضوعات متعدد هستند؛ اما تمرکز من روی بحث امروز است و اینکه اگر از من بخواهند درباره استراتژی توسعه ایران اظهارنظر کنم، باید بگویم تنها گزینه ایران، به دلیل موقعیت ژئوپلیتیک و تاریخیاش، تجارت است.
تجارت فقط صادرات کالا نیست؛ تولید و خدمات هم در همین زیرمجموعه قرار میگیرند. در پایان شما باید بتوانید توان مبادله و حضور فعال در زنجیره ارزش جهانی را داشته باشید. در تاریخ هم بارها دیدهایم که ایران، به واسطه موقعیتش، گذرگاه تجارت بوده است. جاده ابریشم به همین معناست؛ یعنی عبور کالا، دانش، فناوری و نیروی انسانی از دل ایران. وقتی این را بپذیریم، اهمیت نقش تجارت آشکار میشود و میتوانیم بفهمیم که تحریمها چه هزینه سنگینی به ایران تحمیل کردهاند. تحریمها اساساً همه سازوکار تجارت را مختل کردهاند؛ چه در مبادله کالا، چه نیروی انسانی، چه مبادله پول و چه مسائل حمل و نقل.
تحریمها مبادلات را مختل کردند و هزینه تجارت را بالا بردند. این باعث شد تاجر ایرانی قدرت رقابت خود با تاجر خارجی را از دست بدهد. همچنین، عدم قطعیت که به تعبیر علم اقتصاد سم مهلک توسعه است را هم به کشور تحمیل کرده است. وقتی هیچکس نداند فردا چه میشود، تصمیمگیری اقتصادی غیرممکن میشود.
وی اظهار کرد: روند کاهش رشد سرمایهگذاری از 7 الی 8 سال قبل از سال 1390 شروع شده بود ولی پس از 1390 عملاً نرخ رشد سرمایهگذاری منفی شد. وقتی نرخ رشد سرمایهگذاری منفی است، در نتیجه کسری بودجههای بزرگ و مداوم هم به بار میآید. امروز کسری عملیاتی بودجه به حدود ۵۰ درصد کل بودجه رسیده است که رقم بسیار بالایی است، حتی اگر بعداً این کسری را با عناوین دیگر پوشش دهند.
این اعداد بسیار نگرانکننده هستند. درک درست از تحریم بسیار اهمیت دارد. ما از ابتدای انقلاب تا سال ۱۳۸۴ با وجود جنگ و قطع رابطه با آمریکا، هیچ قطعنامهای از سازمان ملل علیه ایران نداشتیم. اولین قطعنامه علیه ایران در سال ۱۳۸۵ صادر شد؛ درحالیکه شرایط ما در دهه ۶۰ از منظر جنگ و تحریم داخلی بسیار سختتر بود. به نظر من، سال ۱۳۸۴ را باید نقطه آغاز انحطاط بزرگ و شوربختی دوران جمهوری اسلامی در زمینه تحریمها بدانیم و این نقطهای مهم برای تأمل است.
وی تاکید کرد: اصلیترین ضربه تحریمها، اختلال کامل در نهاد تجارت ایران بود. پیش از آن، تجارت قانونی امکانپذیر بود؛ اما بعد از آغاز تحریمها، تاجر قانونمند و درستکار با موانع جدی مواجه شد و عملاً تجارت به مبادله میان جعبه سیاهها و با شفافیت کمتر تبدیل شد. بسیاری از تجار از عرصه حذف شدند و فضا برای انواع تخلفات و فساد به وجود آمد. بانکها هم با پولهای سمی و داراییهای غیرقابل ارزیابی مواجه شدند، که این وضعیت مالی را پیچیدهتر کرد.
من واقعبین هستم؛ به نظر من روند مذاکره هیچوقت به طور کامل تعطیل نمیشود و بر اساس تجربه تاریخی، هر بار مذاکره تا دستیابی به نوعی نتیجه (حتی توافقات ناقص) ادامه خواهد یافت. اگر توافقی شکل بگیرد، حتی اگر در ابتدا نیمبند و ناقص باشد، به فاصله نهچندان طولانی ناچار خواهد بود به یک توافق جامعتر تبدیل شود؛ چون فقط توافق جامع و تضمینشده میتواند پایداری لازم را داشته باشد.
مهمترین عامل، توسعه تجارت، بهبود روابط مالی و بانکی و بازگشت به زنجیره ارزش جهانی است. در حال حاضر تقریباً هیچ بانکی در ایران توان ایفای نقش کارگزار مبادلات رسمی و رقابت با بانکهای خارجی را ندارد. با مبادله جعبهای هم نمیشود رقابت کرد.
اگر هدف توسعه تجارت است اتاق ایران برای توسعه تجارت کار کند. باید در این مسیر به روابط بانکی، مبادلات مالی و کارگزاری فعال توجه شود. باید به دستیابی به فناوری تلاش شود؛ برای دستیابی به فناوری با جوینت ونچرها همکاری شود. باید نهادهای بازار در ایران بازآفرینی شود و درنهایت برای کار به فضای قابلاعتماد، ثبات سیاسی، ثبات مالی و پولی نیاز داریم.
محمدحسین عادلی | رئیسکل اسبق بانک مرکزی و معاون اسبق وزارت امور خارجه
آمریکا همواره ایران را جزو کشورهای هدف خود تعریف کرده است. در اسناد تهدیدات ملی ایالات متحده، سه کشور چین، روسیه و ایران به عنوان محور اصلی تهدیدات نام برده میشوند. ایران امروز کاملاً در بلوکی تعریف شده که از منظر راهبردی آمریکا، باید با آن مقابله شود. در آمریکا دو رویکرد غالب وجود دارد؛ نخست، پیگیری تغییر رژیم در ایران است که همچنان بر این نگاه حاکم است. تعداد زیادی از تصمیمگیران دنبال آن هستند و معتقدند با رژیم فعلی در تهران نمیتوان تعامل کرد؛ باید آن را تغییر داد. البته تفاوتهایی در شیوههای موردنظر برای این تغییر وجود دارد.
معاون اسبق وزارت امور خارجه تاکید کرد: در دوران اوباما یک نظریهای شکل گرفت که شاید بتوان با ایران تعامل کرد و صرفاً نباید آن را دشمن مطلق دانست، اما این تفکر بیشتر در حاشیه و میان اقلیتها قرار دارد. دیدگاه غالب همچنان بر دشمنی با جمهوری اسلامی تأکید دارد و بسیاری از مقالات و اسناد سیاستی آمریکا نیز این مسئله را تایید میکند.
باید توجه کرد موضعگیریهای خاص و گاهی احساسی برخی دولتمردان مثل ترامپ، ریشه در مسائل شخصی و نگاههای خاص آنها دارد و مستند به سیاست کلی آمریکا نیست؛ اما در مجموع باید پذیرفت که دشمنی با ایران، ستون اصلی سیاست خارجی آمریکاست و بعید است این روند به زودی تغییر کند. در واقع دو طرف نسبت به هم نگاه کاملاً منفی دارند و هیچ نشانهای از ایجاد دیدگاه مثبت و سازنده دیده نمیشود.
در این دوره راهنمای ترامپ اعراب هستند و اعراب نیز به دنبال امنیت منطقه هستند. اگر قرار باشد اعراب راهحلی به ترامپ بدهند، آن پیشنهاد این است که به ایران حمله نکند؛ چون مهمترین کار آنها توسعه اقتصادی است. به قول ویتکاف منطقه خلیجفارس، باید پاور هاوس شود. در این منطقه ۵ هزار میلیارد دلار ذخیره ارزی دنیا انباشته شده است. این یعنی آنها میخواهند با ایران جنگ رخ ندهد ولی فشارها ادامه یابد.
به نظر میرسد که از هر دو طرف گفتوگوها و مذاکرات بیشتر با هدف مدیریت تهدید فوری یا خرید وقت صورت میگیرد، نه برای حل پایدار تضادها و پایان دشمنی. شاید انگیزههایی مانند کسب جایزه نوبل صلح در ذهن برخی مقامات آمریکایی باشد، اما مشخصاً هدف اصلی پایان دادن به تخاصم نیست.
ترامپ میخواهد این دوره کار کارستانی انجام دهد و به دنبال نوعی توافق با ایران است. ترامپ میخواهد برنده جایزه صلح نوبل شود و توافق در برنامههایش اثرگذار است. در طرف ایران هم، آمریکا سمبل دشمنی با نظام است. البته نظریه پیشرفت براساس نظریه یک دشمن با کشور، منسوخشده ولی در ایران هنوز این نظریه یکی از ستونهای روابط خارجی کشور است.
جامعه ایران، به ویژه کارآفرینان و بخش خصوصی، آرزوها و انتظارات بالایی از مذاکرات دارند. بعد از چند دهه فشار و تحریم، مردم حق دارند امیدوار باشند روزی خصومتها و تحریمها برطرف شود؛ اما باید واقعبین بود و دانست که انتظار حل کامل مشکلات از مسیر یک توافق هستهای، انتظاری بلندپروازانه است و نباید به همه امیدهای اقتصادی کشور گره بخورد.




روند مذاکره هیچوقت به طور کامل تعطیل نمیشود و همینه که هست