آینده‌ تاریک سازمان ملل متحد

80 سال از تاسیس سازمان ملل گذشت. این سازمان با ماموریت مشخص حفظ صلح و امنیت بین‌المللی، توسعه روابط دوستانه بین کشورها، ارتقای همکاری‌های بین‌المللی و هماهنگ‌سازی اقدامات کشورها در دستیابی به این اهداف تاسیس شد. امسال هشتادمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد (UNGA) با موضوع «بهتر با هم: ۸۰ سال و پس از آن برای صلح، توسعه و حقوق بشر» افتتاح شد. آیا سازمان ملل به واقع توانسته است صلح برقرار کند؟

به گزارش «انرژی امروز» از هفته نامه صدا، آنچه که امروزه از گوشه و کنار دنیا می‌بینیم جواب این سوال را با تردید همراه می‌کند. درگیری مرزی دیرینه میان تایلند و کامبوج به اوج خود رسیده است. در مرز بین پاکستان و هند، تنش‌ها بیداد می‌کنند. خاورمیانه همچنان شعله‌ور است، اسرائیل در این منطقه یکه‌تازی می‌کند و هیچ خدایی را بنده نیست. تنش در شمال آفریقا بین مصر و سودان و اتیوپی و اریتره هر لحظه نوید جنگی خانمان‌برانداز را می‌دهد، سودان در جنگ داخلی وحشتناکی غرق شده است، در شرق اروپا هیچ چشم‌اندازی برای پایان جنگ اوکراین دیده نمی‌شود، در شرق آسیا تایوان هر آن منتظر آغاز جنگ است، ایالات متحده ونزوئلا را تهدید به حمله نظامی کرده و در نزدیکی آبهای مرزی این کشور نیروی نظامی مستقر کرده است… کسی برای هیچ چیزی از سازمان ملل نظر نمی‌خواهد اما کمک خواستن بسیار است و دست سازمان ملل از تقریبا خیلی از کمک‌ها کوتاه.

سازمان ملل متحد از زمان تاسیس‌اش در سال ۱۹۴۵، بحران‌های زیادی را تجربه کرده است: مرگ مرموز دبیرکل آن، داگ هامرشولد، یکی از این بحران‌هاست. در سال ۱۹۶۱ سقوط هواپیمای حامل هامرشولد در کنگو منجر به کشته شدن وی و تمام سرنشینان آن شد. در حالی که این افراد برای میانجیگری صلح به کنگو  رفته بودند. هنوز که هنوز است گفته می‌شود اطلاعات خاص و حیاتی درباره این حادثه همچنان در دست تعداد انگشت‌شماری از کشورهای عضو پنهان نگه داشته می‌شود.

دیگر رخ‌داد عجیب در این سازمان ادعای کوبیدن کفش نیکیتا خروشچف بر روی میز در اعتراض به سخنرانی لورنزو سومولونگ، نماینده فیلیپین در ۱۲ اکتبر ۱۹۶۰ است. قتل عام غیرنظامیان تحت حمایت سازمان ملل در دهه ۱۹۹۰ بحران دیگری‌ست که با عنوان کشتار سربرنیتسا یا نسل‌کشی سِربْرِنیتسا شناخته می‌شود و به قتل بیش از  8 هزار  مرد و پسر از ساکنان بوسنیایی شهر مسلمان‌نشین سربرنیتسا توسط ارتش جمهوری صرب بوسنی اطلاق می‌شود. این کشتار، بعد از جنگ جهانی دوم، بزرگ‌ترین نسل‌کشی در اروپا به‌شمار می‌آید.

و حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ هم دیگر بحران بزرگ سازمان ملل است که در تاریخ این سازمان ثبت شده است.

در حالی که در هفته گذشته رهبران جهان برای گردهمایی سازمان ملل برای هشتادمین سالگرد تاسیس آن در نیویورک گرد هم آمدند،دنیادیده‌های این سازمان می‌گویند هیچ یک از این فجایع به اندازه‌ این رخ‌دادهای جدید فاجعه‌بار به نظر نمی‌رسد. با بازگشت دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، به کاخ سفید، سناریوهای آسیب‌زای زیادی برای سازمان ملل متحد به وجود آمده است، اما اکونومیست در تحلیلی نوشته است که سه سناریو برجسته‌تر از بقیه هستند: سرکشی، فروپاشی و ترامپی شدن.

هیچ‌کس در مقر سازمان ملل در نیویورک، دقیقا نمی‌داند ایده‌های «اول آمریکا»ی ترامپ چه چیزی به همراه خواهد داشت، زیرا اصلا کسی وجود ندارد که بتواند آینده این ایده‌ها را برای خود مجسم کند.

رئیس جمهور برزیل، لوئیز ایناسیو لولا دا سیلوا، که مورد نفرت ترامپ است، آغازگر مباحث مجمع عمومی سازمان ملل خواهد بود و  پس از او خود ترامپ سخنرانی خواهد کرد. همه در این سخنرانی‌های جنجالی ۲۳ سپتامبر به دنبال سرنخ‌هایی خواهند بود برای پیش‌بینی‌های احتمالی آینده.

شوک اولیه‌ای که احتمالا به سازمان ملل وارد می‌شود بحث بودجه است. دولت ترامپ حتی قبل از اینکه سازمان ملل متحد را آگاه سازد نسبت به بررسی دوباره کارکرد نهادهای چندجانبه برای حذف احتمالی بودجه‌های این نهادها، بودجه این سازمان را به شدت کاهش داده است.

آمریکا، که معمولا عضوی متخلف است در سازمان ملل متحد، حق عضویت اجباری خود را برای سال ۲۰۲۵ به سازمان ملل متحد پرداخت نکرده است. بر اساس گزارش نگران کننده اکونومیست، درخواست بودجه رئیس جمهور برای سال مالی ۲۰۲۶، که در حال حاضر در کنگره در انتظار تصویب است، تقریبا تمام پرداخت‌ها به سازمان ملل را «متوقف» می‌کند. در همین حال، کمک‌های خارجی آمریکا که بخش عمده‌ای از آن از طریق کمک‌های داوطلبانه به سازمان‌های بشردوستانه سازمان ملل متحد انجام می‌شود، کاهش یافته است.

بر این اساس بودجه آژانس‌های سازمان ملل متحد به طور متوسط ​​حدود یک سوم کاهش یافته است. از این رو پیش‌بینی می‌شود که ارسال غذا، دارو، کمک به پناهندگان و سایر کمک‌ها به صدها میلیون نفر در حال حذف شدن باشد. کارشناسان هشدار می‌دهند توسعه اقتصادی جهانی که تحت تأثیر تعرفه‌های آمریکا قرار گرفته است، می‌تواند روند معکوسی داشته باشد.

در کنار اینکه بودجه سازمان ملل رو به اتمام است، شورای امنیت هم عمدتا در تقریبا همه مسائل به بن‌بست رسیده و عملیات حفظ صلح سازمان ملل تبدیل شده است به موضوعی از مد افتاده.

اعضای اصلی سازمان ملل متحد، ممنوعیت منشور سازمان ملل متحد در تصرف سرزمین‌های یک کشور دیگر را با زور اسلحه به استهزا می‌گیرند: روسیه، با انجام بی‌شرمانه این کار و حمله به اوکراین، و آمریکا، با صحبت‌های پوچ خود در مورد الحاق گرینلند و جذب کانادا به عنوان «ایالت پنجاه و یکم» خود.

آینده در سایه گذشته

به اعتقاد اکونومیست آمریکا از سالیان گذشته عنصر اساسی در تلاش‌ها برای راه‌اندازی یک حکمرانی جهانی بوده است. اولین تلاش کشورهای دنیا برای اجرای این حکمرانی در پایان جنگ جهانی اول با امتناع سنای آمریکا از تصویب جامعه ملل از بدو تولد فلج شد. و در واقع با وقوع جنگ جهانی دوم این تلاش‌ها هم از بین رفت.

وارث این اقدام اولیه، یعنی سازمان ملل کنونی، تا حد زیادی به این دلیل دوام آورد که نسل‌های متمادی از رهبران آمریکایی معتقد بودند که این سازمان، علیرغم نقص‌هایش، مروج نظم لیبرال و قدرت آمریکا است.

نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که اکثر آمریکایی‌ها هنوز هم از سازمان ملل حمایت می‌کنند، اما دیدگاه‌های مردم در این کشور قطبی شده‌اند. و از طرفی دولت‌های جمهوری‌خواه مدت‌هاست که به این نهاد مشکوک بوده‌اند. جان بولتون، سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل، زمانی با گفتن این جمله بسیاری را شوکه کرد: «ساختمان دبیرخانه در نیویورک ۳۸ طبقه دارد. اگر ده طبقه از آن کم شود، ذره‌ای تغییر در عملکرد آن ایجاد نمی‌شود.»

سطح خصومت جمهوری‌خواهان با سازمان ملل امروزه از همیشه بیشتر شده است و می‌تواند شرایط را برای سناریوی اول ایجاد کند: سناریویی که پیش‌بینی می‌کند سازمان ملل به دشمن آمریکا تبدیل شود و در پاسخ به رادیکالیسم «اول آمریکا»، «سرکش» شود.

اگر بدهی‌های بودجه آمریکا به دو سال مشارکت در امور مالی برسد، یعنی سطحی که یک کشور در مجمع عمومی حق رای خود را از دست می‌دهد، ممکن است در سال ۲۰۲۷ روابط آمریکا با این سازمان به طور کامل قطع شود.

این نهاد مشورتی عمدتا بیانیه‌های غیرالزام‌آور صادر می‌کند و آمریکا می‌تواند هرگونه تلاشی را برای خارج کردن این کشور از شورای امنیت وتو کند. اما این تحقیر ممکن است باعث تلافی‌جویی، اگر نگوییم خروج آمریکا، شود.

فلسطین هم تبدیل شده است به یکی دیگر از کاتالیزورهای بالقوه. بسیاری از اعضای سازمان ملل این کشور را آخرین آرمان بزرگ استعماری و جنگ اسرائیل را نسل‌کشی می‌دانند. در مقابل، اسرائیل و دولت ترامپ معتقدند که سازمان ملل غرق در یهودستیزی است.

این جدیدترین اقدام برای به رسمیت شناختن کشور فلسطین، به رهبری فرانسه و عربستان سعودی، می‌تواند تشدید شود. دولت ترامپ از صدور ویزا برای هیات فلسطینی جهت شرکت در جلسه سازمان ملل خودداری کرده است.

از طرفی آمریکا از توافق‌نامه‌های اقلیمی پاریس، سازمان بهداشت جهانی، یونسکو (سازمان آموزشی و فرهنگی سازمان ملل) و شورای حقوق بشر هم خارج می‌شود. از بحث‌ها در مورد واکنش به بیماری‌های همه‌گیر آینده، اصلاح امور مالی توسعه و حفاظت از بخش‌هایی از دریاهای آزاد کناره‌گیری کرده است.

دولت ترامپ اکنون به اهداف توسعه پایدار (SDGs)، که مجموعه‌ای‌ست از ۱۷ هدف از ریشه‌کنی فقر شدید گرفته تا ارتقای سلامت اعتراض دارد. آمریکا این اهداف را حکومت جهانی خزنده، با بوی ایدئولوژی جنسیتی و اقلیمی ووک و تایید ایده‌های چینی می‌داند.

کشورهای دیگر می‌توانند با پول و تلاش‌های دیپلماتیک، این خلا را پر کنند و تعادل بودجه و نیروی انسانی را در سیستم سازمان ملل تغییر دهند. اروپا شاید قادر باشد سعی کند از ارزش‌های لیبرال حمایت کند، اما کشورهای دیگر چنین نخواهند کرد.

گفته می‌شود قدرت‌های میانه‌رو مانند ترکیه و کشورهای حوزه خلیج فارس، بر اساس اهداف سیاسی خود و نیز نیازهای واقعی، بر ارائه کمک در مناطق جنگی تأثیر می‌گذارند.

سناریوهای اکونومیست می‌گویند که سازمان ملل متحد، به ویژه مجمع عمومی، می‌تواند به شدت ضد آمریکایی شود، هماند اتفاقی که در دهه 1970 رخ داد، آن زمان بسیاری از کشورهای تازه از استعمار خارج شده از سازمان ملل برای ایجاد نظم اقتصادی جدید برای خنثی کردن سرمایه‌داری غربی و تجارت آزاد استفاده می‌کردند.

برای مثال، کشورها می‌توانند پذیرش درخواست‌هایی مبنی بر پرداخت غرامت‌های اقلیمی توسط کشورهای ثروتمند یا تقسیم عادلانه‌تر مالیات‌ها را آغاز کنند. حتی اگر آمریکا حق وتوی خود را در شورای امنیت حفظ کند، سازمان ملل به نهادی برای تحریک مقاومت در برابر این کشور تبدیل خواهد شد.

این امر، ادعای رهبری در سازمان ملل و جاهای دیگر را برای روسیه و به ویژه چین آسان‌تر می‌کند. آنها در حال حاضر به طور موازی در حال تبلیغ سایر نهادها، به ویژه باشگاه اقتصادی بریکس و سازمان همکاری شانگهای (SCO) هستند.

در اجلاس سازمان همکاری شانگهای که اوایل این ماه با حضور هند برگزار شد، شی جین پینگ، رهبر چین، از لزوم «موضع‌گیری روشن در برابر هژمونی و سیاست قدرت و اجرای چندجانبه‌گرایی واقعی» سخن گفت. بسیاری از کشورها نسبت به چین محتاط هستند، اما ممکن است پیشنهاد شی را جذاب‌تر از پیشنهاد ترامپ بدانند.

مین-تو فام از پروژه استارلینگ، که گروهی‌ست که از همکاری چندجانبه حمایت می‌کند، می‌گوید خطر سرکشی سازمان ملل کمتر از سرکشی آمریکا است. او می‌گوید: «سازمان ملل بدون آمریکا به پیش می‌رود و نه برخلاف میل آمریکا یا برای مخالفت با آمریکا.» رها کردن این سازمان از دست آمریکا به این معنی است که سازمان ملل «مستقل‌تر» خواهد شد.

در گزارش اکونومیست سناریوی دوم این است که سازمان ملل متحد پابرجا بماند، آمریکا در سازمان باقی بماند و کشورها از مخالفت با ترامپ خودداری کنند، اما به اعتقاد مفسرین این نشریه، این سیستم تکه تکه شده و رو به زوال برود.

چین عادت دیرکرد آمریکا در پرداخت حق عضویت را پذیرفته است. سایر کشورهای بزرگ، به ویژه کشورهای اروپایی، در حال کاهش کمک‌های خارجی خود به کشورهای دیگر برای هدایت بودجه به سمت منابع دفاعی هستند.

سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD)، که باشگاهی‌ست متشکل از کشورهای عمدتا ثروتمند، پیش‌بینی می‌کند که اعضای این سازمان امسال کمک‌های خود را به دیگر کشورها ۹ تا ۱۷ درصد کاهش خواهند داد، این میزان کاهش علاوه بر کاهش ۹ درصدی بودجه کمک‌های خارجی در سال گذشته است. مقاومت بوروکراتیک و منافع متضاد اعضا، ممکن است گره کور ۱۴۰ نهاد سازمان ملل را، هرچند با کمبود بودجه، دست نخورده باقی بگذارد.

در همین ارتباط تام فلچر، رئیس امور بشردوستانه سازمان ملل، می‌گوید که سازمان ملل متحد تنها ۱۹ درصد از بودجه کمکی را که در سال ۲۰۲۵ درخواست کرده بود، دریافت کرده است.

آیا بهتر نیست ایوانکا ترامپ دبیرکل شود؟

به این ترتیب و اگر وضع به همین منوال طی شود سازمان ملل متحد می‌تواند به یک نهاد گزینشی تبدیل شود. تضمینی برای دریافت بودجه از آمریکا وجود نخواهد داشت، اما برخی از آژانس‌های آن می‌توانند از این مزیت بهره‌مند شوند، مثلا آمریکا به این نتیجه برسد که آژانس پناهندگان سازمان ملل متحده برای جلوگیری از جریان مهاجران به خود ایالات متحده مفید است، و از این آژانس حمایت کند.

ریچارد گوان از گروه بین‌المللی بحران، استدلال می‌کند که به ویژه شورای امنیت ممکن است جان شود و فقط با تشنج‌های واکنشی گاه به گاه، مثلا برای تمدید ماموریت صلح‌بانان سازمان ملل در قبرس، به کار خود ادامه دهد.

این مجمع ممکن است تلاش کند تا نقش بیشتری در مسائل صلح و امنیت ایفا کند. برخی از آژانس‌های تخصصی سازمان ملل، مثلاً آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA) یا سازمان بین‌المللی هوانوردی غیرنظامی، احتمالا به حیات خود ادامه خواهند داد.

گوان می‌گوید: «ممکن است شاهد ظهور شکلی پراکنده از چندجانبه‌گرایی باشید که هیچ قلب سیاسی واقعی در آن وجود ندارد، اما تعداد زیادی آژانس تک‌منظوره در آن وجود دارد. این امر عمدتا از ژنو یا نایروبی ریشه می‌گیرد نه منهتن.»

اما سناریوی نهایی چیست؟ سناریوی نهایی، یک بازآفرینی ترامپ‌گونه است. مایک والتز ، سفیر جدید ایالات متحده در سازمان ملل می‌گوید که قصد دارد «عظمت را دوباره به سازمان ملل باز گرداند».

آمریکا در تلاش است تا حقوق پناهندگی را تحت کنوانسیون پناهندگان سازمان ملل متحد در سال ۱۹۵۱ محدود کند؛ این کشور همچنین خواهان آن است که سازمان ملل متحد به تقویت ماموریت در هائیتیِ ویران‌شده توسط باندهای تبهکار کمک کند، ماموریتی که به رهبری کنیا انجام می‌گیرد؛ و اروپا را برای «بازگرداندن» تحریم‌های سازمان ملل علیه ایران تحت فشار قرار داده است.

اکونومیت پیش‌بینی می‌کند که برخی از کشورها ممکن است از تمرکز بیشتر بر صلح و صرف زمان کمتر برای مسائل اجتماعی استقبال کنند. ترامپ تجمل را دوست دارد و ممکن است به دنبال توافق‌های نمایشی باشد. افراد داخلی سازمان ملل متحد امیدوارند اصلاحاتی، مانند مجموعه‌ای محدودتر از اولویت‌ها، پیدا کنند که هم برای سازمان ملل خوب باشد و هم برای ترامپ جذاب باشد.

برخی دیپلمات‌ها بر این باورند که سازمان ملل متحد باید از حفظ صلح فاصله بگیرد و خود را با دیپلماسی صلح مشغول کند.

یا پینهاد دیگر این است که شاید چیزی عملی‌تر بتواند جایگزین اهداف توسعه پایدار شود که عمدتا محقق نشده‌اند. نهادهای تکراری یا حاشیه‌ای می‌توانند منسوخ شوند.

رای‌گیری شورای امنیت آمریکا در ماه فوریه با درخواست روسیه و چین برای «صلح پایدار» بین اوکراین و روسیه، اروپا را نگران کرد. اما این رای‌گیری می‌تواند به همکاری بیشتر قدرت‌های بزرگ منجر شود.

از طرفی آمریکا و روسیه که از طرف‌های مختلف جنگ داخلی سوریه حمایت می‌کردند، اکنون از دولت جهادی سابق، احمد الشرع، حمایت می‌کنند.

و گذشته از آن خانم فام خاطرنشان می‌کند که «معامله قرن» برای ترامپ، اصلاح عضویت و حق رای در شورای امنیت و تنظیم مجدد توازن قدرت جهانی خواهد بود.

به اعتقاد اکونومیست خیلی چیزها به هوس‌ها و خواسته‌های ترامپ و مهارت دبیرکل بعدی سازمان ملل بستگی دارد. انتخابات برای جایگزینی آنتونیو گوترش در سال ۲۰۲۷ از پایان امسال آغاز می‌شود. برخی از نامزدها، مانند رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، برای این سمت رقابت می‌کنند.

تا همین اواخر، صحبت از انتخاب یک زن بود از آمریکای لاتین. ترامپیست‌ها ممکن است این موضوع را نیز جدی بگیرند. یکی از افراد نزدیک به ترامپ، تنها به شوخی، زنی را پیشنهاد می‌دهد که برای او عزیز است: دخترش، ایوانکا. اگر این چیزی است که برای حفظ تعامل ترامپ لازم است، پس باشد که چنین باشد. دوران سختی‌ست با اقدامات سخت.

برچسب ها
مشاهده بیشتر

فاطمه لطفی

• فوق لیسانس مهندسی محیط زیست • خبرنگار تخصصی انرژی • مترجم کتابهای عطش بزرگ، تصفیه پسابهای صنعتی، تصفیه آب، استفاده مجدد از آبهای صنعتی، فرایندها و عملیات واحد در تصفیه آب و ساز و کار توسعه پاک

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن