برندگان و بازندگان هوش مصنوعی

سم آلتمن میگوید «پیروزیهای شگفتانگیزی» از توقف تغییر اقلیم گرفته تا تاسیس مستعمرات فضایی، توسط هوش مصنوعی امکانپذیر میشود.
به گزارش «انرژی امروز» از اکونومیست، رئیس OpenAI در این امیدواریها تنها نیست. ساتیا نادلا، رئیس مایکروسافت، معتقد است که هوش مصنوعی «فناوری تعیینکننده زمان ما»ست.
مارک زاکربرگ هم باور دارد هوش مصنوعی امکان کشف «چیزهایی را که امروزه قابل تصور نیستند» فراهم خواهد کرد.
اما آخرین شاهکار این فناوری معجزهآسا، خلق بچه گربههای اسکیتبوردسوار، مادربزرگهای کشتیگیر و آلبرت انیشتین مبارز در قفس است.
از زمانی که OpenAI برنامه ساخت ویدیوی Sora را راهاندازی کرد، فیدهای رسانههای اجتماعی پر از کلیپهای سورئال هوش مصنوعی شده.
متا رقیبی به نام Vibes دارد که مثل Soraاست. و اینترنت به سرعت پر شده از ویدیوهای عجیب و غریب هوش مصنوعی که به طرز تحقیرآمیزی Slop [تفالههای هوش مصنوعی] نامیده شدهاند.
حالا در آمازون به دنبال یک کتاب جدید بگردید و کپیهای ساخته شده توسط هوش مصنوعی با عناوین مشابه را خواهید دید.
و محتوی صوتی هم هست: در سال گذشته اسپاتیفای ۷۵ میلیون آهنگ «اسپم» را از پلتفرم خود حذف کرد که هوش مصنوعی ساخته بود.
نفوذ سریع محتوای تولید شده توسط هوش مصنوعی در هر قالب رسانهای، سوالاتی را در مورد آینده صنایع خلاق مطرح میکند.
چه کسی در دنیایی از محتوای بینهایت که توسط خالقان بیشماری ساخته شده، برنده و بازنده است؟
واضحترین برندگان، هنرمندانی هستند که زمانی ناامید بودند و حالا میتوانند ایدههای خود را به واقعیت تبدیل کنند.
هوش مصنوعی میتواند هر کسی را به نویسنده، هنرمند، آهنگساز یا فیلمساز تبدیل کند.
دموکراتیزه کردن تولید محتوا فقط به افراد یک خروجی خلاقانه نمیدهد. بلکه برای اقلیت بزرگی از آنها وسیله امرار معاش فراهم میکند. سال گذشته یوتیوب ۳۲ میلیارد دلار درآمد برای ۳ میلیون خالق محتوا به همراه داشت. اسپاتیفای بیش از ۱۰ میلیارد دلار حق امتیاز به دارندگان حق نشر پرداخت کرد.
هوش مصنوعی در حال تقویت توانایی افراد عادی برای کسب درآمد از محتوای خودشان است.
اما:
اسپاتیفای هشدار میدهد که اگر آهنگهای بیکیفیت مخفیانه وارد پلتفرمها شوند، تجربه گوش دادن خراب میشود؛
اوپنایآی اذعان میکند که اجازه دادن به همه برای تولید رایگان ویدیو، پرهزینهتر از حد انتظار بوده.
اما کمک به افراد برای ایجاد ویدیوهای جذاب فرصتیست برای معکوس کردن روند کمتر پستگذاشتن کاربران. و وقتی محتوا را تعداد زیادی کاربر میسازد نسبت به زمانی که تعداد کمی کاربر متخصص تولید محتوا میکنند، پلتفرمها دست قویتری دارند.
کسب و کار موسیقی مدتهاست که تحت سلطه تعداد انگشتشماری شرکتهای بزرگ ضبط موسیقی بوده که در ۲۰۱۷، ۸۷درصد اسپاتیفای را از آن خود دارند.
امروزه پس از آپلود دهها میلیون آهنگ خانگی، سهم شرکتهای بزرگ از گوش دادن به موسیقی به ۷۱درصد کاهش یافته.
پس دارندگان حق نشر بیشترین نگرانی را دارند.
دیزنی، یونیورسال، سونی، وارنر و یونیورسال موزیک از میدجورنی و دیگر تولیدکنندگان هوش مصنوعی موزیک و ویدئو شکایت دارند.
در دریایی از محتوای بیپایان، کاربران برای هدایت بهترین مطالب به الگوریتمها متکی هستند.
از سال ۲۰۱۷، تعداد کسانی که سالانه بیش از ۱۰۰۰ دلار از حق امتیاز اسپاتیفای درآمد دارند، سه برابر شده؛ تعداد هنرمندانی که ۵ میلیون دلار درآمد دارند، چهار برابر شده و تعداد هنرمندانی که ۱۰ میلیون دلار درآمد دارند، هفت برابر شده.
الگوهای مشابهی را میتوان در صنایع کتاب و فیلم مشاهده کرد که در آنها، با وجود محتوای بیشتر، بزرگترین موفقیتها از همیشه بیشتر است.
بازندگان اسلوپ Slop [تفالههای هوش مصنوعی]، خالقان حرفهای خواهند بود که به اندازه کافی موفق نیستند تا به صدر جدول برسند و اکنون باید این درآمدها را با میلیونها رقیب به اشتراک بگذارند.
اما Slop فرصتی برای کشف افراد خلاق فراهم میکند.
صدور مجوز برای آثار دارای حق چاپ Slop میتواند طرفداران پروپاقرص را خوشحال کند و مطالب را به مخاطبان جدید معرفی کند.
در ماه آوریل، در اوج دوران استودیو جیبلی، جستجوی گوگل برای «جیبلی» ۵۰ برابر بیشتر از قبل بود.
بسیاری از افراد خلاق هنوز از دوران اولیه اینترنت، که صنعت موسیقی به دلیل دزدی و پخش بدون اجازه کلیپهای کپی شده از تلویزیون در یوتیوب، تجربهای نزدیک به مرگ را تجربه کرد، نگرانی دارند.
اما کسانی هم هستند که درس دیگری گرفتهاند.
بسیاری در صنایع موسیقی و تلویزیون هنوز نمیخواستند قبول کنند که streaming آمده که بماند.
سالها طول کشید و میلیاردها دلار هدر رفت تا با پلتفرمها برای کسب درآمد از محتوایشان قرارداد ببندند.
نباید همین اشتباه را با هوش مصنوعی تکرار کرد. هر جا slop باشد، پول هم هست.



