حکمرانی آب و احیای دریاچه ارومیه: اولویتهای فراموششده

میلاد پورقنبر | پژوهشگر حکمرانی آب
بحث احیای دریاچه ارومیه به یکی از داغترین موضوعات رسانهای و اجتماعی تبدیل شده است. کارشناسان، مسئولان و فعالان محیطزیست یکی پس از دیگری پیشنهادهایی برای نجات این دریاچه ارائه میدهند؛ از انتقال آب تا فناوریهای نوین آبیاری. اما فراتر از خوب یا بد بودن این ایدهها، باید به واقعیت تلخ شرایط آبی حوضه آبریز دریاچه ارومیه نگاهی بیندازیم: نهتنها احیای دریاچه، بلکه تأمین آب شرب میلیونها نفر در این منطقه نیز بهجد تهدید میشود.
قبل از آنکه نسخهای برای احیای دریاچه پیچیده شود، ضروری است وضعیت حکمرانی آب در این حوضه مورد بازنگری جدی قرار گیرد. پس از سالها خشکسالی و مدیریت ناکارآمد، مهمترین سرشاخههای تأمینکننده آب دریاچه –مانند رودخانههای زرینهرود و سیمینهرود- بهطور کامل خشک شدهاند. در این میان، معیشت مردم محلی نیز در وضعیت وخیمی به سر میبرد. کشاورزی، بهعنوان ستون فقرات اقتصاد و منبع اصلی درآمد خانوارها، جایی برای کاهش سطح کشت و بهرهبرداری ندارد. چگونه میتوان از کشاورزانی که برای بقا میجنگند، انتظار داشت سهم آب خود را برای دریاچه قربانی کنند، بدون آنکه جایگزینی پایدار برای معیشتشان فراهم شود؟
هر کسی که واقعاً دغدغه احیای دریاچه ارومیه را دارد، باید پیش از هر اقدامی، پاسخی برای این چالشهای بنیادین بیابد. مسیر واقعی نجات دریاچه، نه از طرحهای پرزرقوبرق و تکراری میگذرد که سالهاست اجرا میشوند و هیچ دستاورد ملموسی نداشتهاند، بلکه از تجدیدنظر در حکمرانی آب و ایجاد معیشتهای جایگزین آغاز میشود. باید سیاستهایی تدوین شود که تعادل میان نیازهای انسانی، کشاورزی پایدار و حفاظت محیطزیستی را برقرار کند؛ سیاستهایی که برپایه دادههای واقعی و مشارکت محلی بنا شده باشند، نه شعارهای توخالی.
احیای دریاچه ارومیه، بیش از یک پروژه فنی، یک آزمون اخلاقی و مدیریتی است. اگر حکمرانی آب را اصلاح نکنیم، نهتنها دریاچه، بلکه آینده نسلهای آتی این سرزمین نیز قربانی بیتوجهی خواهد شد. زمان آن رسیده که از پیشنهادهای پراکنده عبور کنیم و به ریشهها بازگردیم.



