همسویی نادر میان آژانس بینالمللی انرژی و اوپکپلاس نشان از اشباع بازار نفت دارد

بهگزارش «انرژی امروز» از روزنامه دنیای اقتصاد، معاملهگران این وضعیت را «انتظار پراضطراب» مینامند؛ فضایی مهآلود که در آن بازار میان اخبار سیاسی و واقعیت سخت ترازوی عرضه و تقاضا معلق ماندهاست. انتظاری سنگین برای انتشار گزارشهای تازه آژانس بینالمللی انرژی(IEA) و تصمیمهای اوپکپلاس که میتوانند مسیر بازار را بازتعریف کنند و همزمان چشم دوختن به سرنوشت جنگ اوکراین، آینده صادرات روسیه و نقشی که بازگشت یا حذف نفت مسکو میتواند در معادلات انرژی جهان ایفا کند؛ مجموعهای از متغیرها که درهمتنیدگی آنها، بازار نفت را بیش از هر زمان دیگری محتاط، کمجان و مردد کردهاست.
افت ۲درصدی قیمتها در ابتدای هفته و تداوم کاهش خفیف در معاملات روز سهشنبه، نشانهای روشن از تغییر نگاه بازار است. اینبار نه تهدیدهای ژئوپلیتیک، نه تنشهای میان آمریکا و ونزوئلا و نه حتی بنبست مذاکرات صلح اوکراین، هیچکدام نتوانستهاند بر وزنه سنگین مازاد عرضه غلبه کنند. معاملهگران بهوضوح به این جمعبندی رسیدهاند که نفت، دستکم در افق میانمدت، با کمبود مواجه نیست؛ برعکس، خطر اشباع بازار جدی است. این نگرانی بیدلیل نیست.
آژانس بینالمللی انرژی در اواسط اکتبر، از مازاد قابلتوجه عرضه در سال۲۰۲۶ سخن گفت؛ پیشبینیای که مانند زنگ هشدار در بازار پیچید. اوپکپلاس نیز ماه گذشته، ارزیابی خود از عرضه و تقاضای سهماهه سوم را بازنگری کرد و بهجای کسری، از مازاد سخن گفت. چنین همسویی نادری میان IEA و اوپکپلاس، معمولا تاثیری فوری بر انتظارات بازار میگذارد؛ انتظاراتی که حالا قیمتها را در محدوده پایین نگه داشتهاست.
در میان این فضای انتظاری، بازگشت تولید میدان نفتی «وستقرنه-۲» عراق به مدار، ضربه دیگری به قیمتها زد. این میدان که تحتبهرهبرداری شرکت لوکاویل روسیه است و حدود نیمدرصد عرضه جهانی نفت را نمایندگی میکند، پس از توقف موقت ناشی از نشتی خط لوله صادراتی، بار دیگر به تولید کامل بازگشت. رخدادی که بهتنهایی بیش از یک دلار از قیمت هر بشکه نفت کاست و نشانداد بازار تا چه اندازه به اخبار عرضه حساس است.
تلاقی سیاست، اقتصاد و قدرت
اما داستان نفت، تنها داستان بشکهها و اعداد نیست؛ بلکه تلاقی سیاست، اقتصاد و قدرت است. در پس آرامش نسبی قیمتها، سایه سنگین جنگ اوکراین هنوز بر بازار گسترده است. مذاکرات صلح همچنان متوقف مانده و هر سیگنال مثبت یا منفی از این جبهه، میتواند مسیر بازار را تغییر دهد. تحلیلگران میگویند؛ اگر گفتوگوها به بنبست کامل برسد، ریسک ژئوپلیتیک دوباره به قیمتها بازمیگردد؛ اما اگر نشانهای از پیشرفت دیده شود و احتمال بازگشت نفت روسیه به بازارهای جهانی تقویت شود، افت قیمتها اجتنابناپذیر خواهد بود. در همین چارچوب، خبرهایی از پشتپرده سیاست غرب به گوش میرسد که برای بازار نفت اهمیت راهبردی دارد. گروه هفت و اتحادیه اروپا در حال رایزنی برای جایگزینی سقف قیمتی نفت روسیه با ممنوعیت کامل خدمات دریایی هستند؛ اقدامی که اگر اجرایی شود، میتواند بهطور مستقیم درآمدهای نفتی مسکو را هدف بگیرد.
این تصمیم، نهتنها آینده صادرات روسیه را تحتفشار قرار میدهد، بلکه معادلات قیمتگذاری در بازارهای آسیایی را نیز دستخوش تغییر میکند، با اینحال همین تهدیدها نیز نتوانستهاند فعلا روند قیمتها را معکوس کنند. به گفته تحلیلگران، بازار در یک «دام عرضه» گرفتار شدهاست؛ دامی که تا روشنشدن چشمانداز ۲۰۲۶، رها نخواهد شد. تحلیلگر ارشد موسسه OANDA، از پیشگامان جهانی در ارائه خدمات معاملات آنلاین، معتقد است اگر گزارش دسامبر IEA بار دیگر بر خطر مازاد عرضه تاکید کند، نفت WTI حتی میتواند محدوده ۵۷ دلار را نیز آزمایش کند. در کنار متغیرهای ژئوپلیتیک و عرضه، سیاست پولی آمریکا نیز زیر ذرهبین بازار قرار دارد. انتظار میرود فدرالرزرو نرخ بهره را ۲۵واحد پایه کاهش دهد؛ تصمیمی که از منظر تئوریک میتواند تقاضای انرژی را تقویت کند، چراکه هزینه تامین مالی را پایین میآورد، اما بسیاری از تحلیلگران نسبت به اثرگذاری واقعی این تصمیم خوشبین نیستند. آنها میگویند کاهش نرخ بهره، در کوتاهمدت شاید کف قیمتی نفت را حفظ کند، اما نمیتواند ساختار کلی بازار را که بر پایه مازاد عرضه شکلگرفته، تغییر دهد.
فشار بر درآمدهای نفتی
برای ایران، این تحولات معنایی دوگانه دارد. از یکسو، تداوم قیمتهای پایین، فشار بر درآمدهای نفتی کشور را تشدید میکند؛ آنهم در شرایطی که صادرات ایران همچنان با محدودیتهای تحریمی مواجه است. از سوی دیگر، هرگونه تغییر در سیاست غرب نسبت به روسیه، میتواند بهطور غیرمستقیم برجایگاه ایران در بازارهای خاکستری نفت اثر بگذارد. رقابت پنهان تهران و مسکو در بازار چین، اکنون بیش از هر زمان دیگری به سیاست قیمتگذاری گرهخورده است؛ بازاری که مازاد عرضه، دست خریداران را برای چانهزنی باز گذاشتهاست. در چنین شرایطی، نفت دیگر صرفا یک کالای انرژیزا نیست؛ بلکه آینهای چندوجهی است که همزمان ضرباهنگ اقتصاد جهانی، منطق دیپلماسی و واقعیت عریان قدرت را بازتاب میدهد.
بازاری که امروز زیر سایه سنگین مازاد عرضه بهظاهر آرام گرفته، میتواند با یک تصمیم سیاسی، یک توافق ناتمام یا حتی یک شکست دیپلماتیک، در چشمبرهمزدنی دوباره به آشوب کشیده شود. این دوگانگی، جوهره بازار نفت در مقطع کنونی است؛ سکونی ناپایدار که بیش از آنکه نشانه تعادل باشد، حاصل تردید و احتیاط بازیگران اصلی است، اما تا زمانیکه سیگنال روشنی از مهار عرضه یا جهش تقاضا مخابره نشود، بشکههای نفت ناگزیر به ماندن در همین تنگنای قیمتیاند؛ قربانیان خاموش مازادی ساختاری که نهتنها حاشیه سود تولیدکنندگان را میبلعد، بلکه معادلات ژئوپلیتیک را نیز بازتنظیم میکند.
مازادی که از یکسو روسیه را دربرابر تحریمها و درآمدهای ارزی آسیبپذیرتر میسازد و از سوی دیگر دست ایران را برای بازگشت موثرتر به بازار جهانی کوتاهتر میکند و همزمان بازارهای جهانی را در وضعیتی شکننده، محتاط و مستعد شوکهای ناگهانی نگاه میدارد؛ وضعیتی که در آن، آینده بیش از هر زمان دیگری به ظرافت تصمیمها و توازنهای ناپایدار گرهخورده است.



