واقعیات پنهان هیرمند و قرارداد ۱۳۵۱
بر اساس قرارداد 1351 هیرمند، طرف افغان متعهد به تحویل 820 میلیون متر مکعب آب به طرف ایرانی شده است. ایران سالیان سال است که با وجود مشکلات فراوان کم آبی، طرحهایی را برای مدیریت آب و خاک در منطقه سیستان جهت تامین آب شرب و کشاورزی به منظور سازگاری با میزان آب 820 میلیون مترمکعب به اجرا گذاشته است.
به گزارش «انرژی امروز» تسنیم نوشت:
قرارداد 1351 هیرمند آخرین قراردادی است که پس از حدود 150 سال اختلافات آبی میان ایران و افغانستان بر سر رودخانه 1050 کیلومتری هیرمند منعقد شده است. تعاملات و اختلافات آبی میان دو سوی رودخانه هیرمند از بالادست تا پاییندست این رودخانه دقیقا به اندازه ریخت شناسی (مورفولوژی) هیرمند پیچیده است.
به استناد تاریخ، پس از هر گذر حدودا 30 ساله تاریخی و وقوع خشکسالی، اختلافات میان دو سوی آب افزایش یافته و به دنبال آن عهد نامه جدیدی برای حل مشکل مطرح شده است. از سال 1251 تا 1351 چهار قرارداد میان دو کشور تنظیم شده است و نکته جالب توجه اینکه هر بار سهم ایران از آب این رودخانه کمتر و کمتر از قبل شده است.
اینکه علت تاریخی این مساله چه بوده است و چرا در طول تاریخ بارها تن به این کاهش سهم پلکانی دادهایم موضوعی است که حقیقتا نیاز به کاوشهایی در دل تاریخ و با در نظر گرفتن مناسبات قدرت در نظام بین الملل دارد. اما مهتر از آن در وهله فعلی این است که بر اساس همان قرارداد 1351، افغانستان حقابه مربوط به سال آبی 95-96 مندرج در معاهده 1351 آب هیرمند را تاکنون تحویل نداده است.
قرارداد 1351 آخرین معاهده از این قرادادهای پلکانی است که در حال حاضر بر همین اساس، حقابه ایران از رودخانه مرزی و مشترک هیرمند محاسبه میشود.
در همین راستا، برخی واقعیات پنهان مانده از نگاه جامعه در خصوص قرارداد 1351 و واقعیات پنهان هیرمند را مرور می کنیم.
1- برخی در دو سوی مرز از جاری و حاکم و معتبر بودن این قرارداد اطلاع نداشته و عنوان میکنند که قرارداد 1351 آب هیرمند رسمیت ندارد. درحالیکه این قرارداد هم اکنون به صورت رسمی مورد تایید دو کشور بوده و بر همین اساس تاکنون 18 اجلاس مشترک به صورت دوره ای و به منظور پیگیری حقابه ایران از رودخانه هیرمند و اجرای معاهده برگزار گردیده است.
2- بر اساس قرارداد 1351 هیرمند، طرف افغان متعهد به تحویل 820 میلیون متر مکعب آب به طرف ایرانی شده است. قراردادی که بدون شک نیازهای سیستان را پوشش نمیدهد چرا که بر اساس اسناد تاریخی از جمله گزارش کمیسیون بیطرف دلتا در سال 1330، نیاز کشاورزی و شرب منطقه سیستان در ایران بسیار بیش از آنچه که نهایتا به آن حقابه تخصیص داده شده، محاسبه و مطرح گردیده است. با این حال مبنای دو کشور همین میزان 820 میلیون مترمکعب به عنوان آبی است که افغانستان میبایست به ایران تحویل دهد. در همین راستا، ایران سالیان سال است که با وجود مشکلات فراوان کم آبی، طرحهایی را برای مدیریت آب و خاک در منطقه سیستان جهت تامین آب شرب و کشاورزی به منظور سازگاری با میزان آب 820 میلیون مترمکعب به اجرا گذاشته و در این راستا موفقیتهای خوبی نیز در شرایط سخت طبیعی سیستان داشته است. از جمله تضمین تامین آب شرب مردمان منطقه و افزایش بهرهوری کشاورزی که با اجرای بسته مدیریتی- فنی چاه نیمهها و طرح انسجام بخشی اراضی کشاورزی در حال انجام است.
3- در همین راستا، بر اساس منابع اطلاعاتی وزارت نیرو، در سال آبی 96-95، افغانستان تاکنون به تعهدات خود برای تامین حقابه ایران مندرج در معاهده 1351 آب هیرمند عمل ننموده است. این درحالیست که به استناد تصاویر ماهوارهای، مخزن سد کجکی در بالادست رودخانه مرزی هیرمند چندین سال است که کاملا پرآب بوده و افغانستانیها بدون توجه به تعهدات ملی و بینالمللی خود در قبال مردم پایین دست در ولایت نیمروز افغانستان و منطقه سیستان ایران و نیز محیط زیست تالابهای بین المللی و مشترک هامون، در پی افزایش حجم آن نیز هستند.
4- واقعیت پنهان دیگر این معاهده این است که سهم آب ایران مندرج در این معاهده فقط به منظور شرب و کشاورزی تخصیص داده شده است (اگرچه این میزان کمتر از میزان برآورد شده در کمیسیون بیطرف دلتا است، لیکن مبنای مذاکره دو طرف همین مقدار است) و هیچ ارتباطی به نیاز زیست محیطی تالابهای بین المللی و مشترک هامون ندارد. در واقع در معاهده 1351 هیرمند هیچ اشارهای به حقابه زیست محیطی وجود ندارد و 820 میلیون مترمکعبی که در معاهده مزبور دیده شده تنها مربوط به مصارف شرب و کشاورزی ایران است. زیرا که اولا به علت شرایط آن زمان و احتمالا اینکه موضوعات زیست محیطی هنوز مورد توجه واقع نشده بود، حقابه تالاب بین المللی و مشترک هامون از محل این رودخانه در معاهده 1351 در نظر گرفته نشده است. ثانیا نیاز زیست محیطی تالاب بین المللی و مشترک هامون، موضوعی مشترک فیمابین ایران و افغانستان بوده که میبایست دو کشور برای سیراب نمودن آن تلاش نمایند. همچنین و مهمتر از همه، سیراب نمودن تالابهای بینالمللی هامون تنها از محل رودخانه هیرمند نبوده و علاوه بر آن از محل آبهای رودخانه های خاش، هاروت و فراه نیز سیراب می گردد.
5- بنابراین، تامین نیاز زیست محیطی تالابهای هامون موضوعی جدا از قرارداد 1351 آب هیرمند، که منحصر به مصارف شرب و کشاورزی ایران است، میباشد و نیاز به یک اقدام مشترک و بین المللی و وظیفه شناسی هر دو کشور و جامعه بین المللی دارد.
6- با وجود اقدامات ایران که در جهت سازگاری با شرایط و مدیریت بهینه آب و خاک صورت گرفته و نیز سعی و تلاشش برای حفظ تالابهای بین المللی و مشترک هامون از جمله ثبت بین المللی تالاب هامون در کنوانسیون رامسر و نیز ثبت آن به عنوان ذخیره گاه زیست کره در یونسکو که در سال گذشته صورت گرفت، متاسفانه طرف افغانستانی نه تنها هیچ گامی را در جهت مدیریت پایدار آب و خاک و حفاظت از تالابهای هامون، که سرمایه مشترک مردمان دو سوی مرز است، بر نداشته که حتی بدون در نظر گرفتن تبعات زیست محیطی و انسانی در ولایت نیمروز افغانستان و منطقه سیستان ایران اقدام به توسعه غیرمنطقی و سد سازی نموده است. در همین راستا، اخیرا دولت افغانستان بر روی رودخانه فراه که یکی از سیراب کنندههای اصلی تالابهای هامون است به کمک یکی شرکت ایتالیایی سدی را در دست مطالعه و احداث دارند؛ علاوه بر این، طرحی را با کمک یک شرکت ترکی- آمریکایی جهت افزایش حجم سد کجکی که یکی از اصلیترین ذخیره کنندههای آب در حوضه آبریز هیرمند است را در دست اقدام دارد. بدتر از همه اینکه، هنوز موضوع کشت خشخاش در افغانستان که از معضلات بین المللی بوده و ایران زیانهای جانی و مالی بسیاری را متقبل میگردد، حل نشده و در این خصوص سازمان ملل در گزارشی از افزایش 45 درصدی کشت خشخاش نسبت به سال گذشته خبر میدهد. این مسایل نه تنها باعث کاهش آورد رودخانهها به سمت تالاب هامون میگردد که منجر به آلودگی آب و افزایش حجم ریزگردها در پایین دست حوضه در ولایات نیمروز و فراه در افغانستان و همچنین منطقه سیستان ایران گردیده است.
7- متاسفانه آنچه در رفتار برخی مسوولین دولتی افغانستان دیده میشود، نوعی قدرنشناسی است که این رفتار در خصلت مردمان افغانستانی جایی ندارد. با وجود اینکه ایران همیشه از توسعه در افغانستان حمایت کرده و کمکهای فراوانی نیز بدون چشم داشت به همسایه خود داشته و خواهد داشت چرا که فرای اشتراکات تاریخی و دینی، توسعه در افغانستان، امنیت دو کشور را به همراه خواهد داشت. ولی متاسفانه رفتار طرف افغانستانی که شامل نوعی توسعه طلبی بی حد و مرز و عدم توجه به مسایل زیست محیطی پایین دست و توام با یک نگاه هیجانی است، چشم انداز خوبی را ایجاد نمیکند. بدتر از آن اینکه برخی از مسوولین افغانی با هدف سرپوش گذاشتن بر ضعف خود و سوء مدیریت داخلی، به فرافکنی و بعضا شوراندن احساسات ضد ایرانی مشغول شدهاند.
8- بررسیها و پیگیریها از بدنه دولت به خصوص دو وزارتخانه کلیدی امور خارجه و نیرو نشان میدهد که در سالهای اخیر تلاشها و مذاکراتی با دولت افغانستان برای انجام اقدامات مشترک برای سیراب نمودن تالابهای بین المللی و مشترک هامون انجام شده و در همین راستا توافقاتی در بیانیه مشترک در سفر آقای عبدالله عبدالله رییس اجرایی دولت افغانستان به تهران در سال 1394 صورت گرفته و در دست پیگیری است.