پول نفت با مصوبه ستاد تدابیر ویژه اقتصادی به زنجانی داده شد
رئیس کل سابق بانک مرکزی گفت: نامهای مصوبه ستاد تدابیر ویژه بود که از بانک مرکزی درخواست داشت که ارز شرکت نیکو در هالک بانک را به حساب فلان بانک واریز کند که در زیر نامه نوشتم اگر میخواهید چنین کنید از محل وزارت نفت بدهید.
محمود بهمنی، رئیس کل بانک مرکزی دولت محمود احمدینژاد در گفتوگوی تفصیلی به بسیاری از پرسش های پیش آمده در چند سال اخیر از جمله مجوزدادنها به موسسات اعتباری، نحوه ورود بابک زنجانی و ادعای جدید رضا ضراب مبنی بر ملاقات و ارتباط با وی پاسخ داد.
آقای بهمنی در روزهای گذشته رضا ضراب نزد دادستان یکی از دادگاههای آمریکا اعتراف کرده است که با شخص شما و محمود احمدینژاد ملاقات داشته است. آیا شما در طول مدیریت خود ایشان را دیدهاید؟
زمانی که من رئیس کل بانک مرکزی بودم هفت بار بدترین تحریمها را مدیریت کردم. این کار من بود. حالا اینکه یکی الان به من بگوید که چرا مدیریت کردی حرف بیخودی است این تاکید مقام معظم رهبری بود. در مورد ضراب هم من اصلا ایشان را ندیدم.
ضراب میگوید شما با احمدینژاد ملاقات داشتهاید. حالا نه ملاقات حضور شاید منظورش نوعی از ارتباط بوده است.
نه من تاکید میکنم که با ایشان هیچ جلسهای نداشتم و فکر نکنم احمدینژاد هم با وی ملاقات داشته است. ضمن آن که ضراب عنوان کرده من با این افراد جلسه داشتم که تحریمها را دور بزنیم و حتی نگفته که مسائل مالیای وجود داشته که مربوط به خودمان بوده است. ما در آن دوره وظیفه داشتیم که تحریمها را مدیریت کنیم و فکر کنم بهترین مدیریت در طول تاریخ تحریمهای ایران بوده است. آن هم در شرایطی که گزینه نظامی روی میز بود و ورود پول به کشور ممنوع بود و بانک مرکزی عملا هیچ فعالیت بینالمللیای نمیتوانست داشته باشد.
دولتی که آن سیاست خارجی را داشت نتیجهاش همین تحریمها بود. ضمن آنکه ما در آن دوران هم شاهد سقوط آزاد در بخشهای مختلف اقتصادی بودیم.
شما انتظار دارید به دلیل تحریم، فروش نفت ما محدود است، نتوانیم پول وارد کشور کنیم آنوقت همه چیز گل و بلبل باشد؟ وظیفه ما این است که سیاستهایی را که مدیران ارشد نظام تبیین کردهاند را اجرا کنیم. ما یک وظیفهای داریم که آن را باید انجام دهیم ما کار سیاسی نمیکنیم. من دوباره تاکید میکنم که به بهترین وجه توانستیم تحریمها را مدیریت کنیم و نگذاشتیم مردم متوجه شوند.
مردم که همه فهمیدند، پرایدی که شش میلیون بود بیست میلیون تومان شد. این حرف غلط است مردم با تمام وجود از هر طرف تحریم را حس کردند.
ما نگذاشتیم مردم صدمه ببینند و به بهترین وجه وضعیت را کنترل کردیم. بالاترین تورم در دولت احمدینژاد در پایان سال 91 بود که به 30.9 دهم درصد رسید. این آمار دقیق بانک مرکزی است حالا هر کسی که رقم دیگری ادعا میکند برای خودش است. تورم میانگین شاخص قیمتها در پایان سال است. حالا اگر وسط سال آن را بگیریم شاید رقم بالایی باشد اما شاخص پایان سال اسفندماه 91 بود که 30.9 بود. برای محاسبه تورم هیچ وقت میانه سال را ملاک نمی گیرند.
اگر اینطور است پس چطور میگویند بالاترین تورم در دوران آقای هاشمی بوده و رقم آن به 50 درصد رسیده است.
این رقم 49.4 دهم درصد بود که در سال 72 رخ داد. من آن زمان هم در بانک مرکزی مشغول بودم. در واقع من در تمامی دولتها در بانک مرکزی کار کردهام. کار من سیاسی نیست بلکه فنی است. برای همین از این ارقام اطلاع دارم. ما اگر میخواهیم تورم را مقایسه کنیم باید پایان سال را ملاک قرار دهیم. آن آقایی که میگوید تورم در سال 91 بالای 40 درصد بوده بیخود میگوید. این حرفها سیاسی است. سوابق بانک مرکزی موجود است. نقدینگی ما در آن زمان 30.8 دهم درصد بود یعنی 435 هزار میلیارد. الان این رقم یک هزار و 435 میلیارد شده است. تاکید میکنم این رقم نقدینگی در پایان سال است. حالا ما با تمام این مشکلات کشور را به بهترین وجه اداره میکردیم.
خب نتیجه مدیریت شما به وجود آوردن بابک زنجانی بود.
آقای زنجانی با ما در بانک مرکزی کاری نداشت. طرف حساب ِ وزارت نفت بود. نفت ما را کسی نمیخرید ایشان برای ما نفت میفروخت.
بانک مرکزی ایشان را تایید نکرد؟
من الان نامهای در جیبم دارم که در آن نوشته شده به ایشان ارز پرداخت شود اما من جلوی این مصوبه را گرفتم من در آن نامه نوشتم که ما ارزی نداریم که به ایشان بدهیم اگر میخواهید پولی به ایشان پرداخت شود از محل وزارت نفت بدهید. این نامه مصوبه ستاد تدابیر ویژه بود که من جلوی اجرایی شدن آن را گرفتم. تاریخ این نامه تیر ماه سال 91 است که نوشته بانک مرکزی درخواست ارز شرکت نیکو در هالک بانک ترکیه را به حساب فلان بانک واریز نماید. من زیر همین نامه داخل پرانتز با خط خودم نوشتم که اگر میخواهید چنین مبلغی را به این شرکت پرداخت کنید از محل وزارت نفت بدهید. امضای آقایان شمسالدین حسینی (وزیر اقتصاد)، غضنفری (وزیر صنعت و معدن) و قاسمی (وزیر نفت) به همراه امضای من در زیر نامه است. در واقع من جلوی چنین مصوبهای را گرفتم. حالا این مصوبه قبلش باید 11 امضا میگرفت و بعد در شورای امنیت ملی تایید میشد و در نهایت به ستاد تدابیر ویژه میآمد. آقایان من را خواستند و من به عنوان مطلع رفتم و در این خصوص توضیح دادم.
ضراب مدعی شده فایل صوتی دارد و به همراه پدرش پیش شما آمده است.
اصلا با ضراب یا افراد وابسته به وی جلسهای نداشتم. اگر هم داشته باشم کار من جلسه است. رییس بانک مرکزی در تمام دنیا میتواند با همه جلسه بگذارد. مهم آن است که چه نتیجهای گرفته شود. تنها ادعای ضراب آنجاست که ما با اینها جلسه گذاشتیم و تحریمها را دور زدیم اما من تحریمها را لو ندادم بلکه آن را مدیریت کردم و مدیریت تحریم را جزو افتخارات خودم میدانم.
پدیده بابک زنجانی چطور به وجود آمد؟
این پدیده به ما ارتباطی ندارد ما فقط تحریم را مدیریت کردیم و سعی کردیم کشور را در آن شرایط خاص سرپا نگه داریم. ما در آن زمان باید نفت را میفروختیم و نقل و انتقال پول را انجام میدادیم. ما باید کشور را حفظ میکردیم. حجاج میخواستند حج بروند و پول نقد احتیاج داشتند. این در حالی بود که آن زمان از آن طرف پول دادن ممنوع بود.
در آن زمان بحث دلار و افزایش قیمت هم مطرح بود و ما شاهد جهش قیمت دلار بودیم.
ما در آن زمان دو میلیون و 350 هزار بشکه نفت میفروختیم که یکدفعه تبدیل به 700 هزار بشکه شد. این یعنی درآمد کشور به یک سوم کاهش پیدا کرد. حالا با این اوصاف شما انتظار داشتید که دلار 500 تومان شود؟
به عنوان رئیس کل بانک مرکزی به احمدی نژاد و مجموعه دولت و دستگاه دیپلماسی نمیگفتید سیاستها را عوض کنید. کشور بر اثر تحریم به تنگنا میرود؟
اگر الان تحریم شروع شود باز هم به بانک مرکزی هیچ ربطی ندارد. نباید مسائل سیاسی را با اقتصادی قاطی کرد. من به عنوان رئیس بانک مرکزی میبینم نظام چه تصمیمی میگیرد و بر آن اساس، حوزه مسوولیت خود را مدیریت میکنم.
خب شما به عنوان یک مدیر ارشد، نقش مشاور نظام را هم دارید. میتوانستید به آنها توصیه کنید.
نظام تصمیم میگیرد. من نمیتوانم بگویم با فلان جا سازش کن و با فلان جا رفتار دیگری داشته باش. نظام مصلحت را میبیند و سایر ارگانها باید خود را با آن تطبیق دهند. اگر تطبیق دادند آنگاه نظام حرکت میکند اما اگر خلاف آن حرکت کردند همدیگر را خنثی میکنند. مثل الان که نرخ سود سپردهها را پایین آورده و به قیمت دلار دست نمیزنند. نتیجه آن میشود که مقدار زیادی پول به بازار سرمایه میرود. قیمت سهام بالا رفته و نرخ طلا و سکه افزایش پیدا میکند. این مسائل همه با یکدیگر مرتبط هستند یک مجموعه در صورتی حرکت میکند که همه اجزای آن با هم هماهنگ باشند. شورای امنیت ملی و نظام تصمیم میگیرد و میگوید ما باید فلان راه را برویم در این شرایط بانک مرکزی میگوید که چکار کند که در این مسیر بهترین حرکت را داشته باشد. بنا بر این ما در آن زمان به این فکر بودیم که چکار کنیم، حالا که گزینه نظامی روی میز است باید فکر کنیم که گندم و داروی دو سال آینده مردم چطور تامین شود.
روحانی گفت زمان تحویل دولت، ذخیره گندم برای یک هفته بود.
همان زمان که میگفتند دولت ورشکسته شده ما چند صد تن طلا در خزانه داشتیم و بالای 106 میلیارد دلار پول در صندوق موجود بود. این حرفها دیگر چیست؟ ما حتی پیش بینی کرده بودیم که اگر وارد جنگ شویم بتوانیم هفت – هشت سال کشور را اداره کنیم. این حرفها اصلا معنی ندارد.
یعنی در آن زمان انتظار جنگ را هم داشتید.
بله داشتیم. پس برای چه چندصد تن طلا را در خزانه گذاشتیم که آوردن آنها نیز داستانی دارد. با این کارها برای مدیریت بحران و مدیریت تحریم است. ممکن است بعضیها بگویند دور زدن که من این لفظ را به کار نمیبرم .
نظام در بحث جنگ تا کجا پیش رفت و چه کارهایی انجام داد؟
ما باید اقتصاد مقاومتی را اجرا کنیم که اگر تنگناهای اقتصادی پیش آمد و یک وقتی خواستند ما را اذیت کنند چهار – پنج سال ارز مورد نیاز خود را داشته باشیم و بتوانیم دارو و گندم وارد کنیم نه اینکه امروز همه را خرج کنیم و بعد بگوییم آن موقع خدا بزرگ است. ما مدیریت کردیم حالا هر چه میخواهند نام آن را بگذارند. ما کشور را با نقدینگی 435 هزار میلیارد تومانی تحویل دادیم.
چرا رضا ضراب مشخصا از شما نام میبرد و نمیگوید با کسانی دیگر ارتباط داشته؟ میگوید بهمنی و احمدینژاد؟
او گفته که در دور زدن تحریم ایران با رئیس جمهور ترکیه و ایران هماهنگ بودم و با من نیز جلسه داشته است. در این باره تنها میتوان این توضیح را داد جز رییس کل بانک مرکزی چه کسی ورود و خروج ارز را کنترل میکند؟ طبیعتا کسی دیگر این قدرت را ندارد و رییس کل بانک مرکزی است که خزانهدار کل کشور است.
شما از مدیریت تحریم و نقش مثبت آن صحبت میکنید آیا فکر نمیکنید میشد بهتر از این وضعیت کشور را در آن زمان اداره کرد؟
ما طوری کشور را مدیریت بحران کردیم که وقتی آمریکا و اروپا در رکود اقتصادی رفت ما را دعوت کردند و من به اتفاق برخی از آقایان به آنجا رفتم و طرح دادیم که آنها از رکود خارج شوند و موفق شدند.
یعنی شما با بانک جهانی و فدرال رزرو آمریکا جلسه گذاشتید و در خصوص بحران به آنها طرح دادید و آنها نیز در رکود خارج شدند؟
در سال 2008 من با 47 سال سابقه بانکی و اقتصادی به بانک جهانی رفتم و با آنها صحبت کردم در واقع آنها من را دعوت کردند و جلساتی با فدرال رزرو نیز داشتیم که چه کار کنند که از این رکود و بحران خارج شوند. در ایران نخبگانی هستند که خیلی راحت میتوانند مشکل امروز کشور را در حوزه اقتصادی حل کنند. ما امروز مشکل مالی یا در زمینه نفت و گاز کمبودی نداریم. مشکلمان مدیریت است. چرا جوانان فارغ التحصیل ما در خیابان رها هستند و کسانی سر کار هستند که میبینیم ذات آنها یک چیز دیگر است؟ باید این مدیریتها و جابهجاییها اصلاح شود.
یعنی منظور شما ژن خوب است؟ اخیرا نام پسر شما نیز مطرح شده است.
پسر من 34 سال سن دارد و دکترای عمران و سازه و شهرسازی را با معدل 18 از دانشگاه تهران دریافت کرده است و آشنا به زبان آلمانی و انگلیسی است. یک اختراع دارد و جزو نخبگان محسوب میشود و امروز در دانشگاه درس میدهد. حالا این پسر اشتباه کرده که در هشتگرد رزومه داده و به عنوان شهردار انتخاب شده؟ آیا به این فرد، ژن خوب میگویند؟ قطعا اگر پسر من نبود میتوانست شهردار شود. آن موقع از او میخواستند که در دانشگاه استنفورد آمریکا درس بدهد که من نگذاشتم. چون ما ایرانیها نمیگذاریم بچههای ما بروند آمریکا درس بدهند چون پیش خودمان تعهداتی داریم. حالا عدهای میگویند چنین فردی نباید شهردار شود. یک نفر و یا آقایی که جزو فرقه ضاله است پیدا میشود و در دیوان عدالت اداری نامهای میدهد و سنگی در چاه میاندازد که صد عاقل نمی توان آن را دربیاورند.
منظور شما از فرقه ضاله چه کسی است؟
حالا بگذریم.
پسر شما در کدام دانشگاه ایران تدریس میکند؟
در دانشگاه آزاد و هر دانشگاهی میرود چون مجبور است و جزو هیات علمی نیست. این بنده خدا گناه نکرده که پسر بهمنی شده و چون عدهای با پدرش عناد دارند برای پسرش هم مشکل ایجاد میکنند.
چرا از بین این همه فرد تحصیل کرده فقط فرزندان مدیران و مسوولان در سنین جوانی پستهای مدیریتی میگیرند؟
من دوتا پسر دارم که یکی از آنها مهندس تخصصی است اما فامیلی خود را عوض کرده که نگویند پسر بهمنی است. این کار را قبل از موضوع شهردار شدن آن یکی پسرم انجام داد چون هر جا میرفت میگفتند پسر بهمنی است. الان وضعیت طوری شده که پسر بهمنی، رئیس جمهور و وزیر باید سرشان را زمین بگذارند. این که نمیشود. همین کاری که با مریم میرزاخانی کردند که رفت آن طرف دنیا و برای آنها بزرگترین ریاضیدان شد و اینجا ما 170 امضا جمع میکنیم که بتوانیم فرزند وی را تبعه ایران کنیم. ما باید این نگاه و رویه را اصلاح کنیم.
زنجانی چطور با دولت کار میکرد؟
من به روال کاری زنجانی آشنایی ندارم اما میدانستم که با نفت کار میکند و باید پول فروش نفت را به خزانه میریخته. در این هفت سال هر کسی که پول به خزانه ریخته من حاضرم در قبال آن جواب پس بدهم.
شما ایشان را تایید کردید؟
به من ربطی نداشت. هر کسی یک وظیفهای دارد. وزارت نفت مسئول فروش است و مکلف است پولش را به حساب بانک مرکزی بریزد. آن وقت ما 14.5 درصد به خودش و 2 درصد به مناطق محروم میدهیم و بقیه را به پیکره بودجه منتقل میکنیم. حالا من با بابک زنجانی چکار دارم که بخواهم با او جلسه بگذارم و یا او را تایید کنم؟
به هر حال شما جزو مدیران ارشد بانک مرکزی بودید و میدانستید که یک فردی خارج از چهارچوبهای دولت و اداری دارد این حجم از سرمایه کشور را جابهجا میکند.
سوال من این است که آیا ما باید نفت را در آن زمان میفروختیم یا نه؟ دولتیها که نمیتوانستند نفت را بفروشند پس باید بخش خصوصی این کار را میکرد. الان هم اگر نفت را تحریم کنند ما باید نفت را بفروشیم. قطعا در این مواقع مسائلی مانند بابک زنجانی پیش میآمد.
یعنی اگر باز هم تحریم شویم باز هم باید همین رویه و همین فرمول را در پیش بگیریم؟
صد درصد. اگر تحریم شویم باید خارج از سیستم نفت خود را بفروشیم. خیلی از حرفها را نمیتوان زد اما انشاءالله روزی میرسد که برخی از اتفاقات را که در آن دوران افتاد را بیان خواهم کرد. اما ما وقتی خارج از سیستم بخواهیم نفت را بفروشیم ممکن است مشکلاتی به وجود آید. یک تاجر عادی صد معامله میکند شاید یکی از آن معاملهها به مشکل بخورد. اما این امر برای دولتیها فرق میکند. من در آن زمان طلا به قیمت هر اونس 354 دلار خریدم که بعد قیمت آن شد 1700 دلار. هیچ کس نگفت دستت درد نکند. کار ما این بود که نظام را حفظ کنیم. یک مدیر باید ریسک داشته باشد. اما الان اگر یک مدیر ریسک کند 500 بار دیوان محاسبات او را احضار میکند و سازمانهای نظارتی پدر آن را در میآورد. چه کسی را تا حالا به جرم کار نکردن محاکمه کردهاند؟ باید کاری کنیم که اگر مدیری هزار کار مثبت داشت و یک کار غلط انجام داد از آن حمایت کنیم. در بعضی از مواقع تصمیمات و سیاستها موجب میشود که تولید بخوابد و تورم کوتاه مدت به وجود آید ما باید آن را بپذیریم و با آن کنار بیاییم.
در مورد تعاونیهای اعتباری توضیح دهید. بیشتر آنها در زمان مدیریت شما به وجود آمدهاند.
ما 1700 تعاونی را در آن زمان ساماندهی کردیم و یک نفر هم از سپرده گذاران اعتراض نکرد. به این موسسات وزارت تعاون مجوز داده بود مثل قرض الحسنه نیروی انتظامی که ما اینها را جمع کردیم. حالا یکی میگوید که شما آمدهاید از ثامن الحجج تشکر کردید. بله من این کار را کردم چون همین موسسه 23 موسسه کوچک را جمع کرد الان هم اگر یکی 10 موسسه را جمع کند دست او را میبوسم. در آن زمان معاون نظارتی به من پیشنهاد داد که هر موسسه ای که بتواند حداقل 23 موسسه را جمع کند به او موافقت اصولی بدهیم. این یعنی پول 23 موسسه که وضعشان خراب است را سامان بدهد.
پس درواقع شما از همان زمان شروع به یکی کردن این موسسات کردید؟
بله. برخی میگویند اینها داشتند ورشکست میشدند اما من این را قبول ندارم ما میخواستیم این 1700 موسسه را تبدیل به 13 یا 14 موسسه کنیم و مجوز شورای امنیت را نیز گرفتیم. قصدمان از ابتدا این بود که با روان مردم بازی نکنیم. مجوز فعالیت این موسسات را قبل از ما به دولت احمدی نژاد داده بودند ما باید ساماندهی میکردیم که 4 درصد از آنها در نهایت باقی ماند که همین 14 موسسهای هستند که امروز وجود دارد که قرار شد آنها هم در نهایت ساماندهی شوند اما شرایط جور دیگری شد. اینطور نیست که شما فکر کنید مجوز این موسسات را سیف یا بهمنی دادهاند. آنها از قبل فعالیت میکردند. شما اگر یک معتاد را ببینید نمیتوانید وی را بکشید. بلکه باید کت و شلوار تنش کنید و از کارتنخوابی رهایش کنید. این معتاد وجود داشته و ما شروع به سامان دادن آن کردیم. این مسائل بسیار ظریف است و اگر اشتباه کنیم همان ضربالمثل قدیمی میشود که خر خسته است و صاحب خر ناراحت.
جریان برداشت شبانه از بانکها را در زمان مدیریت خودتان توضیح دهید. ماجرای اینکه بانک مرکزی در یک پنجشنبه شب 30 هزار میلیارد از حساب بانکهای مختلف برداشت کرد چه بود؟
در آن زمان ما ارز را به بانکهای دولتی و خصوصی دادیم که با آن گشایش اعتبار انجام دهد. اما برخی از بانکها آن را در بازار فروختند و دلار 1226 ریالی را در بازار آزاد 1900 تومان عرضه کردند. ما آن زمان 58 بازرس فرستادیم که مشخص شد 32 هزار میلیارد تومان مابهالتفاوت این فروش شده است. به بانکهای متخلف مهلت سه ماهه دادیم که این رقم را به خزانه برگردانند. از شورای امنیت هم مجوز گرفتیم و 30 هزار میلیارد از حسابهای آنها را به نسبت تخلف برداشت شد. اما بعدا دیوان محاسبات به من گفت آن را برگردان و اگر این کار را نکنی تو را انفصال دائم از خدمت میکنیم. من هم گفتم 47 سال است خدمت کردم و انفصال خدایی هستم. حالا اگر راست میگویند آن 2000 میلیارد تومان باقیمانده را برگردانند و بگویند من اشتباه کردهام. همه گفتند برداشت شبانه از حسابها اما هیچکس نگفت 30 هزار میلیارد پول به خزانه برگشت داده شده است. اگر میگفتند دستت درد نکند دنبال 2 هزار میلیارد باقیمانده هم میرفتم و آن را نیز برمیگرداندم. خیلی چیزهای دیگر وجود دارد اما برخی میترسند دنبال فساد بروند و مبارزه با آن هزینه دارد و خیلی سخت است. پشت فساد خیلی قرص و محکم است و متاسفانه خیلی جاها رسوخ کرده، ما برای هفت سال کار باید هفتاد سال جواب بدهیم و هنوز دارم به دیوان محاسبات جواب پس میدهم در صورتی که همه کارهایی که کردم برای کشور بود.
آیا عملکرد دولت احمدی نژاد باعث مشکلات به وجود آمده نبود؟
عملکرد آن چه ربطی به من دارد؟ من با همه دولتها کار کردم. اگر این دولت هم میخواست برای آنها نیز کار میکردم و خیلی راحتتر وضعیت موجود را جمع میکردم. اگر هر کسی با هر دولتی کار کرد که مجرم نیست. من همان سالها چند بار استعفا دادم اما شرایط طوری بود که باید میماندم و کشور را حفظ می کردیم. الان هم کسی می تواند بگوید من یک ریال برداشت داشته ام بیاید ثابت کند. دیوان محاسبات نمی بیند که من چند صد تن طلا را وارد کشور کردم اما برداشت 30 هزار میلیارد را میبیند. من تشکر نمیخواهم اما حداقل اینقدر من را نبرند و بیاورند .
آیا شما دادگاهی هم شده اید؟
خیر فقط به عنوان مطلع در دادگاه حاضر شده ام. وقتی تخلف نکرده ام و برای منافع کشور کار کردم مشکلی ندارم. فکر می کنید چرا الان مدیران کار نمیکنند؟ ما کلی برنامه و فکر داشتیم که کشور را مدیریت کنیم .
در پرونده بابک زنجانی چطور؟
در آنجا نیز به عنوان مطلع احضار شدم
چرا بیشتر اختلاس در دوران شما رخ داد؟
وقتی یک رییس شعبه درجه 2 که در طبقه چهارم نشسته و پول را در کیف سامسونت می گذارد و بیرون میرود من چطور باید آن را کنترل کنم؟ این درست نیست که اگر زیر مجموعه هر یک از قوا در یکی از شهرستان های کوچک اشتباه کرد بگوییم رییس آن قوه مقصر است .
در پرونده خاوری چطور؟
مگر من برای ایشان حکم زدم؟ انتصاب ایشان هیچ ربطی به بانک مرکزی نداشت. حالا این اتفاق افتاد من ِ رییس کل بانک مرکزی چطور می توانستم جلوی آن را بگیرم؟ در واقع ابزار نظارتی نداشتم.
این صحبت ها به این معنی است که هماهنگی میان بدنه اقتصادی دولت احمدی نژاد و مشخصا وزارت اقتصاد، بانک مرکزی و رییس دولت نبوده است. آیا این را قبول دارید؟
خیلی اتفاق ها میافتد اما آیا آن کسی که روحش خبر ندارد مقصر است؟ میگویم فلان بانک دولتی اختلاس کرده حالا آن بانک زیر مجموعه دولت بوده؟ این وسط بانک مرکزی چکاره است. شاید آن فرد آدم سالمی بوده است اما انحراف یک درصد است و ظرفیت انسان ها متفاوت. ممکن است بگوییم نظارت باید باشد این حرف درست است همین نظارت بود که در جریان پرونده 3 هزار میلیاردی یک بانک که حداکثر می توانست بیش از 20 درصد سرمایه خود را تسهیلات داده بود، ورود کردیم و عاملان آن مجازات شدند. باید سازمانهای نظارتی تقویت شود و برخی از واقعیت های موجود در بطن جامعه را قبول کرد. امروز اگر بخواهیم هزار میلیارد را به خزانه برگردانیم باید کار را به اعدام بکشانیم تا این امر محقق شود .
به اعتقاد خودتان نقطه منفی در کارنامهتان دارید؟
شاید سه سال پیش من اشکالاتی داشتم اما الان با سابقه 47 ساله بانکی به هر کشوری که میرویم احترام خاصی میگذارند. 26 کشور من را دعوت کردهاند که برای خروج از بحران و رکود به آنها طرح بدهم اما در داخل میگویند فلانی به درد نمیخورد. در واقع همان مثل معروف که مرغ همسایه غاز است تکرار شده است. امروز اگر رییس جمهور درست انتخاب کند و هر کس را جای خود بگذارد جامعه به سرعت سمت اصلاح میرود. وقتی کسی این کاره نیست و تخصص ندارد چه انتظاری از آن دارید؟ وقتی نمیداند بانک چیست نباید انتظار حل بحران را داشته باشیم. البته منظور من آقای سیف نیست چون ایشان با تجربه است. دولت باید از افراد با تجربه استفاده کند و افراد 80 ساله به مجلس بفرستد تا قانون بنویسد و افراد 30 ساله را در سمت های اجرایی قرار دهد. امیدواریم روزی همه چیز جای خود باشد آن وقت می بینیم کشور چقدر راحت حرکت می کند.