زلزله انتقال آب خزر کسانی که از آب کویر هم ماهی می‌گیرند!

مجلس دهم در هشدار به دولت نسبت به انتقال آب از دریای خزر به فلات مرکزی، یکصدا شده و نمایندگان طی تذکرات مکرر به رضا اردکانیان درباره این طرح اعلام خطر کردند. این درحالی است که اردکانیان پس از ورود به وزارت نیرو دستور توقف همه طرح‌های انتقال آب و بازنگری آن‌ها علاوه بر بررسی مججد سدهای پرحاشیه را داده است.

به گزارش خبرنگار نیروی «انرژی امروز»، اکنون به جای وزارت نیرو، سازمان محیط زیست است که بر طبل انتقال آب می‌کوبد. در هفته جاری در صحن علنی نیز نمایندگان نسبت به فاجعه پیش رو هشدار دادند.

بر این اساس روز گذشته 20 تن از نمایندگان به رییس جمهور در خصوص مخالفت شدید با انتقال آب دریای خزر تذکر دادند. تذکر احمدی لاشکی نماینده نوشهر و دامادی نماینده ساری به رئیس جمهور در خصوص عدم توجه ریاست سازمان محیط زیست کشور به عدم انتقال آب دریای خزر و صدور نامه ای به استاندار سمنان برای انتقال آب به این استان علیرغم نظرات کارشناسان محیط زیست و اعلام نظر قطعی نمایندگان مجلس در قانون برنامه ششم توسعه مبنی بر رد طرح انتقال آب دریای خزر، تذکر دادند.

قاسم احمدی لاشکی، با اشاره به نامه ای که رییس سازمان حفاظت از محیط زیست 14 دی ماه به استاندار سمنان مبنی بر انتقال آب دریای خزر به سمنان، گفت: شمال خانه دوم ایرانیان است و دریا برای همه ایرانیان است. سازمان حفاظت محیط زیست به جای انتقال آب دریای خزر، موضوع ریزگردهای خوزستان، دریاچه ارومیه و زاینده رود را برطرف کند که ملت ایران را نگران کرده است. انتقال آب دریای خزر خسارات جبران ناپذیری به همراه دارد و آینده محیط زیست را به خطر می اندازد.

طرحی با ربع قرن قدمت

بر اساس گزارش مرکز استراتژیک ریاست جمهوری، انتقال آب دریای مازندران به کویر مرکزی وحتی  اتصال  آن به خلیج فارس اولین بار  حدود 24 سال پیش مطرح  شد.  بعد  از  فراموشی  این  طرح  به  مدت  دو  دهه، در دولت دهم دوباره این ایده با قدرت بیشتری ظهور یافت و عملیات اجرایی آن در روز بیستم فروردین ماه سال 1391، در ساحل منطقه گوهرباران استان مازندران آغاز شد. سپس در دولت یازدهم، قائم مقام وزیرنیرو اعلام کرد که فاز اول مطالعه برای انتقال آب دریای خزر به سمنان انجام شده است و انتقال 200 میلیون مترمکعب آب برای مصارف شرب و صنعت در این طرح مدنظر قرار دارد. 

این طرح با دیدگاه‌های موافق  و  مخالف  بسیاری  مواجه  شده  است.  در  این  میان،  سازمان محیط زیست بارها مخالفت خود را با طرح انتقال آب از خزر به سمنان به دلیل آسیب‌هایی که این اقدام برای اکوسیستم خزر دارد، اعلام کرده است. این  طرح  هم  از  منظر  خود  طرح  و  هزینه‌هایی  که  در  بر  دارد،  و  هم  از  آن جهت  که  نمونه‌ای از  طرح‌های  مدیریت  بخش  آب  در  کشور  است  و  شناخت منطق  حاکم  بر  آن،  به  شناخت  منطق  حاکم  بر  سایر  طرح‌ها  نیز  کمک  می‌کند، شایسته بررسی بیشتر شمرده شده است.

کلانتری ملاحظات ابتکار را ندارد

البته سازمان محیط زیست پیش از این نسبت به طرح‌های آبی و انتقال حساسیت بیشتری نشان می‌داد و معصومه ابتکار زیر بار دادن مجوز انتقال آب، به راحتی، نمی‌رفت؛ اما ظاهرا کلانتری ملاحظات گذشته را نداشته و مجوز انتقال آب دریای خزر به فلات مرکزی را داده است.

در گزارش راهبردی ویژه رئیس جمهور مرکز استراتژیک در سال 92، طرح انتقال آب از خزر به کویر مرکزی ایران، از منظر هزینه‌ها و ملاحظات زیست محیطی باید به صورت دقیق‌تر بررسی شود. همچنین می‌توان از شناخت منطق حاکم بر این طرح، به منطق و ساختار حاکم بر بقیه طرح‌های بخش آب نیز شناخت پیدا کرد.

درسیمای کلی، طرح انتقال آب از دریای خزر به کویر مرکزی شامل سه مسیر «الف» از ساری آغاز شده و با گذر از سمنان، قم و کاشان به اصفهان، «ب» از  خلیج گرگان  یک  شاخه  به  سبزوار  و  یک  شاخه  به  بیرجند  و دیگری به یزد و «ج» مسیر  جنوبی،  از  خلیج  فارس  است  که  از  غرب  بندرعباس  به گلگهر می‌رسد، است.

به گفته وزیر نیروی دولت دهم، قرار است500 میلیون مترمکعب آب در سال از دریای خزر و یک میلیون مترمکعب آب از دریای عمان و خلیج فارس از طریق این  طرح  منتقل  شود.  براساس  طرح‌های  اولیه  این  پروژه  با  احداث  کارخانه  آب شیرین‌کن  با  ظرفیت  حدود 200 میلیون  مترمکعب  در  سال  به  همراه  سازه‌های دریایی  در راستای  استحصال  آب  از  دریای  خزر به وسیله  خطوط  لوله،  اجرا  می‌شود.

آب پس از شیرین‌سازی منتقل می‌شود و به گفته معاون وزیر نیروی دولت دهم، هزینه تمام‌شده هر مترمکعب آب استحصالی بین 15 هزار تا 25 هزار ریال است. از سوی دیگر، وزیر نیرو در دولت دهم در فروردین‌ماه سال 1931، برآورد هزینه این طرح را دو هزار میلیارد تومان اعلام کرد و در جای دیگر گفته بود که تکمیل فاز اول این پروژه تا سمنان که به صورت 24 ماهه پیش‌بینی شده است نیاز به سه هزار میلیارد تومان منابع دارد و مجری آن قرارگاه خاتم الانبیا است.

اما واقعا با وجود مزیت نسبی برای مشترکین، طرح انتقال آب از دریای خزر به فلات مرکزی چه خطراتی برای دریای خزر و محیط زیست دارد؟ بر اساس مطالعات صورت گرفته، انتقال آب خزر و پایین نشستن آب باعث ناکارآمدی اسکله‌های موجود می‌شود. همچنین درصورت استفاده از آب‌شیرین‌کن‌ها میزان نمک در دریای خزر در طول یک سال 32 میلیون تن بیشتر می‌شود مگر اینکه وارد این نمک وارد دریا نشود.

خطر وقوع زلزله با انتقال آب خزر

ساخت و سازهای بخش خصوصی و پلاژها و هتل‌های کنار دریا تحت‌الشعاع قرار می‌گیرد؛ از سوی دیگر خاک سمنان و مناطق مرکزی ترکیبی از شن و خاک رس است که قابل کشت نیست. آب خزر شور است و برای کشاورزی و شرب مناسب نیست. برای رفع این مشکل از آب‌شیرین‌کن‌هایی استفاده می‌شود که هم خود این دستگاه‌ها بسیار گران است و هم هزینه انرژی صرف‌شده برای شیرین‌کردن آب زیاد است.  

درصورتی که از انرژی گرمایی برای شیرین‌کردن آب استفاده شود دمای آب سواحل مازندران افزایش پیدا می‌کند. اگر آب شور خزر برای آبیاری و کشاورزی کاربرد داشت سواحل کشورهایی مانند ترکمنستان و قزاقستان که کویری هستند؛ از این آب استفاده می‌کردند. استفاده اینگونه از آب دریای خزر این مجوز را به کشورهای دیگر می‌دهد که آن‌ها هم به شیوه مشابه عمل کنند به طور مثال ممکن است بخشی از آب خزر را به دریاچه آرال منتقل کنند که موجب نابودی بنادر موجود در کشورهای اطراف خزر و از بین رفتن هزاران شغل می‌شود.

از طرفی نیز، سنگینی آبی که به کویر منتقل خواهد شد می‌تواند باعث فشار به گسل‌های منطقه شده و بروز زلزله‌های متعدد را به همراه داشته باشد.

با چه توجیهی اصرار به اجرای این طرح هست؟

با این حال با چه توجیهی اصرار به اجرای این طرح هست؟ موافقان طرح معتقدند که شوری آب حوزه خزر اگر زیاد است چرا به جنگل‌ها و کشاورزی شمال کشور تاثیر منفی نگذاشته است؟ این طرح از یک سو منجر به تقویت منابع آب‌های زیرزمینی و جلوگیری از نشست زمین می‌شود و از سوی دیگر با افزایش میزان رطوبت، به تثبیت شن‌های روان و رفع غبار در مناطق کویری کمک می‌کند.

درمورد احتمال بروز زلزله نیز پاسخ می‌دهند که با توجه به بقایای فسیل‌های کشف شده در منطقه این فرضیه رد می‌شود. به دلیل اینکه مناطقی مانند دریاچه هامون در سال‌های اخیر خشک شده است.

درمورد ایراد بین‌المللی نیز گفته می‌شود، با توجه به سهم ایران از آب‌های دریای خزر و نیز امکان افزایش سطح آب دریای خزر در سال‌های آتی، این طرح نه‌تنها مشکل حقوقی ندارد بلکه اجرای آن نوعی کمک به تثبیت وضعیت محیط زیست منطقه حاشیه خزر تلقی می‌شود.

همچنین استفاده بهینه از منابع موجود پس از اجرای طرح می‌تواند منجر به توسعه شاخه‌هایی از کشاورزی شود که از کمترین وابستگی به خارج و پایین‌ترین آسیب‌پذیری در برابر تحریم‌ها برخوردار است.

درحالی ابعاد انتقال آب برای کشاورزی و توسعه این کار در فلات مرکزی سخن گفته می‌شود که وزارت نیرو بارها اعلام کرده بود انتقال آب صرفا با هدف تامین نیاز رب و صنعت است؛ با توجه به سهم‌خواهی کشاورزی نیز می‌توان پیش‌بینی کرد که پس از انتقال آب، با مشکل کمبود آب به دلیل اقدامات کشاورزی مواجه خواهیم شد! و در آن زمان برای جامعه کشاورزان که با انتقال آب توسعه یافتند، پاسخی داشت تا تبعات اجتماعی را کنترل کرد!

به دنبال گسترش صنعت ماهیگیری با انتقال آب!

اما یکی از دلایل دیگر موافقان با این طرح در گزارش مرکز بررسی‌های استراتژیک، کمک به اشتغالزایی در زمینه‌های مختلف و گسترش صنعت ماهیگیری! ذکر شده است. همچنین طرح انتقال آب از دریای خزر به فلات مرکزی را یاری‌دهنده برای ایجاد تعادل در توزیع جمعیت و جلوگیری از پراکندگی یا تمرکز غیرمنطقی جمعیت کشور و از سوی دیگر موجب توسعه امنیت پایدار می‌دانند.

در ارزیابی مقایسه‌‌ای با سیستم‌های آبیاری آمده است که به عقیده برخی کارشناسان، اگر تمامی اراضی در بخش کشاورزی استان سمنان را بتوان به سامانه‌های آبیاری تحت فشار مجهز کرد، آنگاه آب مازادی که صرفه‌جویی می‌شود به مراتب بیشتراز آن ۲۰۰ میلیون مترمکعبی که با صرف هزینه‌ای گزاف از دریای مازندران به سمنان انتقال می یابد.

گزارش های دولتی نشان می‌دهد «هزینه ساخت آبیاری تحت فشار در هر هکتار دو تا 2.5 میلیون تومان است و این میزان برای آبیاری قطره ای چهار تا 4.5 میلیون تومان است». اگر میانگین هزینه ایجاد آبیاری تحت فشار در کشور ۳ میلیون تومان فرض شود، هزینه ۲ تا ۳ هزار میلیارد تومانی انتقال آب کویر مرکزی از دریای خزر معادل تجهیز ۶۷۰ هزار تا یک میلیون هزار هکتار اراضی کشور با سیستم های جدید آبیاری است.

تجهیز هر ۲۰۰ هزار هکتار به معنای افزایش یک درصد راندمان آبیاری کشور است (بر اساس برنامه چهارم توسعه). تجهیز مقدار اراضی ذکر شده سبب ۳ تا ۵ درصد افزایش راندمان آبیاری است؛ این در حالیست که در کل 30 سال گذشته راندمان آبیاری کشور فقط دو درصد بهبود یافته است. معاون وقت وزیر جهاد کشاورزی در خرداد ماه سال ۱۳۹۱ یادآور شده که طی ۱۵ سال اخیر تاکنون یک میلیون و ۱۵۷ هزار هکتار آبیاری تحت فشار و ۵۴۷ هزار و 670 هکتار نیز شبکه‌های آبیاری فرعی در کشور انجام شده است.

به عبارتی هزینه انتقال آب کویر مرکزی تقریبا برابر هزینه لازم برای تجهیز شبکه‌های آبیاری کشور به اندازه عملکرد کل ۱۵ سال گذشته است.

همان‌طور که مشاهده شد، درمورد انجام این طرح چندین نکته توسط کارشناسان مختلف مطرح شده است. در ارزیابی هر طرحی سه معیار باید مورد توجه قرار گیرد؛ نخست معیار تخصیص موثر اعتبار، دو دیگر،  بررسی اینکه آیا دستیابی به اهداف مورد نظر با گزینه انتخابی کمترین هزینه را دارد یا روش‌های کم هزینه‌ترین دیگری وجود دارد. سه دیگر، معیار ارزیابی نسبت فایده به هزینه اجتماعی.

نتیجه طرح های آبی دو دهه اخیر، تهدید پایداری آب بود

بیش از دو دهه است که طرح‌های عظیم مدیریت آب نظیر ساخت سدها و انتقال آب بین حوضه‌های آبی در کشور اجرا می‌شود و نتیجه همه آنها بدتر شدن وضعیت پایداری آبی کشور است؛ خشک شدن دریاچه‌ها و تالاب‌ها که سازمان محیط زیست آنها را نتیجه مدیریت نامناسب می‌داند از پی‌آمدهای پروژه‌های انجام شده است.

در سایه سابقه پروژه‌های مدیریت آب می‌توان به نتایج مثبت ذکر شده برای چنین پروژه ای نیز با دیده تردید نگاه کرد؛ موافقان عمدتا دستاورد های کلی نظیر توسعه پایدار یا افزایش ماهیگیری را مطرح می‌کنند که سابقه مدیریت آب در کشور نشان دهنده چنین دستاوردهایی نیست؛ به هر حال مطالب عنوان شده چه در بخش دیدگاه مخالفان و موافقان نکات کلیدی کلیدی و مهمی است برای تصمیم‌گیری در مورد اجرایی کردن این طرح بهتر است در مرحله اول دلایل و مولفه‌های مختلف حاصل از انجام این طرح شامل دلایل اقتصادی، زیست محیطی، سیاسی و بین المللی است، در نظر گرفته شود.

 ممکن است هر کدام از دلایل مولفه‌های زیرین متعددی داشته باشند. در مرحله بعد ضروری است این دلایل را رتبه بندی و اولویت‌دهی کنیم تا در نهایت مشخص شود که انجام این طرح از جهات مختلف کارآیی لازم را دارد یا خیر. در ضمن بهتر است راه‌های جایگزین دیگر تامین آب کویر مرکزی نیز بررسی شود.

اما ملاحظات مهم تری نیز در مورد این طرح قابل بررسی است. این ملاحظات به منطق حاکم بر طراحی و اجرای پروژه‌های مدیریت آب و کلیت بخش انرژی و محیط زیست ارتباط دارند.

قابل توجه است که پروژه‌هایی نظیر سد سازی و انتقال آب بین حوضه‌ای، ناظر بر ایجاد منابع جدید تامین آب و انرژی هستند. سوال مهمتر این است که آیا از منابع موجود با بهره وری کافی استفاده می‌شود؟ آیا به کمک بهره‌وری بدون هزینه کردن در ایجاد زیرساخت‌های تامین منابع جدید نمی‌توان آنها را برطرف کرد؟ آیا ضرورت دارد کشاورزی بیشتر یا تلطیف هوا در کویر مرکزی ایران صورت گیرد؟ آیا ارتقای بهره‌وری کشاورزی و جلوگیری از هدر رفتن آب و فرسایش خاک در سایر بخش‌های کشور که بسیار مستعدتر از کویر مرکزی برای کشاورزی هستند صورت گرفته است که برای ارتقای سطح و تولید ملی باید انتقال آب به کویر مرکزی صورت گیرد؟ آیا نمی‌توان از شرایط اقلیمی کویر مرکزی برای توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر، مقاصد توریستی، یا توسعه کشت گیاهان بومی متناسب مانند زعفران، استفاده کرد؟

موج منافع بخشی در طرح انتقال آب دریای خزر

به نظر می‌رسد فقدان جامع‌نگری، لحاظ شدن منافع بخشی در تعریف پروژه ها، و نبودن برنامه آمایش سرزمین، نقشی اساسی در نوع مواجهه به پروژه‌های بخش آب و انرژی داشته باشد؛ از سوی دیگر، حاکمیت اصل توجه به خرد جمعی، شفافیت و پایبندی به حقوق شهروندی، ضروری می‌کند تا اطلاعات در مورد اینگونه طرح های ملی با شفافیت در اختیار کارشناسان و عموم قرار گیرد و قبل از هزینه کردن برای اجرای این پروژه ها، در مورد آنها بررسی‌های ملی شفاف انجام شود.

بر این اساس گزارش مرکز استراتژیک، تا حدودی با نشان دادن ادله موافقان و مخالفان مشخص می‌کند که تلاش برای انتقال آب به فلات مرکزی بر اساس آرمان‌هایی است که تک تک ایرانیان می‌دانند در اکثر اهداف طرح‌های کشور تعریف شده اما دریغ از گرفتن رنگ واقعیت. از طرفی نیز گویی کویرنشینان از مویر دلزده شدند و در فکر تغییر آب و هوا هستند! ماهیت کویر، کویر است و باید در این شرایط به سان نیاکانمان بیاموزیم که چگونه بهترین زندگی را داشته باشیم. سوء مدیریت در دهه‌های اخیز در ایران، کشور را با سرعت بسیار به سمت انواع و اقسام بحران‌ها و ابرچالش‌ها سوق داده است. معیشت مردم تحت تاثیر قرار گرفته، آب کم است، انرژی به درستی استفاده نمی شود و … شرایط امروز ایران نشان‌دهنده نیاز کشور به خردی تاثیرگذارتر و اصلح‌تر از تعریف پروژه و هزینه‌تراشی‌های جدید، است. امروز نیز فریادها در دفاع از زمین مادر به پا خواسته؛ باید ببینیم سهم روحانی در پروژه‌ای که حدود سه دهه در خاموشی به سر برده چرا که بیم از عواقب آن بسیار است، چقدر خواهد بود.

برچسب ها
مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن