چالشها و الزامات نوسازی صنعت حفاری
مرتضی پاکروان| مدیرعامل شرکت حفاری استوان کیش
از لحاظ آماری و فنی؛ ناوگان حفاری ایران در حال حاضر شامل حدود 120 دکل حفاری خشکی و 17 دکل دریایی با مالکیت شرکتهای ایرانی است. از این تعداد کمتر از 50 درصد دکلهای خشکی ساخت برندهای امریکا و چند دستگاه هم ساخت کانادا هستند که اگرچه بعضا تعمیرات اساسی بر روی آنها انجام گرفته اما از نظر سال ساخت و تکنولوژی ساخت، قدیمی به شمار میآیند و بعضا بیش از 35 سال عمر دارند.
بقیه دستگاهها هم ساخت کشور چین هستند که به مرور و با تشکیل شرکتهای حفاری در اواخر دهه 70 و عمدتا پس از رونق بازار نفت ، با شکل گیری شرکتهای غیردولتی یا نیمه دولتی، در دهه 80 و 90 به ناوگان حفاری ایران اضافه شده اند.
در واقع وضعیت حاکم بر ناوگان حفاری ما تابعی از شرایط پیرامونی و تاریخی ما بوده، ونه لزوما بر مبنای بررسی و تحلیل فنی و انتخاب بهینهترینها ؛ بطوری که پیش از انقلاب ما به دستگاههای حفاری با تجهیزات وبرندهای آمریکایی و کانادایی دسترسی داشتیم و همزمان لوازم مصرفی و قطعات یدکی آنها هم با سهولت قابل تامین بوده است. همینطور نیروهای اجرایی و راهبری ما تجربه حفاری خود را با کار کردن بر روی این دستگاهها به دست آورده بودند.
پس از انقلاب با خروج شرکتهای خارجی از کشور و تشکیل شرکت ملی حفاری، تا اواسط دهه 70 تغییر اساسی را در ناوگان حفاری کشور شاهد نبودیم. متعاقب آن با تشکیل شرکتهای غیردولتی از دهه هفتاد ، بازار صنعت حفاری کشور از حیث تعداد شرکتها تا حدودی رقابتی شده و در این شرایط به علت تحریمها و عدم امکان خرید دستگاههای با برند غربی، فضا برای ورود دستگاههای حفاری چینی که عموما سازندگان آنها در ابتدای ورود به این صنعت بودند و بر اساس استفاده و کپیبرداری از تجهیزات و برندهای آمریکایی و غربی ؛ ولی یقینانه با آن کیفیت و دقت ساخته میشدند به کشور باز شد و تقریبا همه دستگاههایی که پس از آن وارد کشور شدند، چه دستگاههای دریایی و یا خشکی ساخت کشور چین هستند. البته تلاشهایی هم در داخل کشور برای ساخت دکل انجام شد که شامل سازه فلزی دستگاه و برخی از تجهیزات است که در اینجا به این موضوع نمیپردازیم؛ ولی در جایگاه خود در بخش بومی سازی و تقویت توان داخلی بسیار حائز اهمیت باشد.
تفاوت در کیفیت دستگاههای چینی نسبت به نمونههای آمریکایی و اروپایی کاملا مشهود است اگرچه نباید این موضوع را از نظر دور داشت که شرکتهای چینی در حال حاضر برای صنعت حفاری امریکا نیز دکل میسازند اما کیفیت دستگاههای ساختهشده برای این دو بازار بسیار با هم متفاوت است. این وضعیت تقریبا در مورد دستگاههای حفاری دریایی هم صادق است با این تفاوت که به دلیل حساسیت بیشتر حفاری در دریا و به لحاظ ضرورت برخورداری و رعایت استانداردهای بالاتر در زمینه تجهیزات دریایی و شناورها؛ لزوما در مورد تجهیزات به کار گرفته شده شاید بتوان گفت در این دستگاهها دقت بیشتری صورت گرفته است.
حال اگر عمر مفید دستگاههای حفاری خشکی را بطور میانگین و در صورت اجرای برنامههای تعمیرات دوره ای 20 تا 25 سال در نظر بگیریم و از طرف دیگر کیفیت دستگاههای چینی را بر اساس تجربه سالهای اخیر مد نظر قرار دهیم، اگر نگوییم ناوگان حفاری ما فرسوده است، با در نظر گرفتن همه جوانب دخیل و حاکم بر این موضوع میتوانیم اذعان کنیم که در مجموع ناوگان حفاری ایران؛ کمتوان و نیازمند توجه و نوسازی است. حال سوال اینجاست که ما برای استفاده بهینه از ناوگان موجود و استفاده از ظرفیتهای داخلی برای پاسخگویی به نیازهای صنعت نفت کشور در کوتاه مدت چه کارهایی میتوانیم انجام دهیم و در واقع عوامل موثر بر عملکرد مناسب و طول عمر دکلهای موجود چه چیزهایی هستند؟ مختصرا به چند مورد از این عوامل اشاره میکنم:
1-داشتن برنامه نگهداری و تعمیرات دورهای
این واقعیت که دستگاه حفاری از مجموعه ای از تجهیزات و ماشین الات تشکیل شده است که در صورت وجود برنامههای پایش ؛ نگهداری و تعمیرات ؛ واجرای اقدامات پیشگیرانه در زمانهای تعیین شده ؛ بخشی از کار بهینه سازی و نوسازی ضمن کار ، صورت خواهد گرفت.
2- مدیریت خرید و استفاده از فناوریهای به روز
تلاش برای بهینه کردن عملیات حفاری موجب دگرگونی در فناوریها و تولید قطعات و تجهیزات جدید و باکیفیت تر میشود که استفاده از آنها در بالا بردن عمرمفید و بازده دستگاه موثر است.
3- بازرسی و کنترل کیفیت
انجام بازرسیهای دورهای فنی از دکل و تجهیزات حفاری باید طبق زمانبندیهای مشخص انجام شود. تهیه گزارشهای دقیق فنی و تصمیم گیری به موقع برای رفع اشکالات موجود میتواند در افزایش طول عمر دکل موثر باشد.
4- بهینهسازی عملیات حفاری
بهینهسازی و انتخاب مناسب دستگاه حفاری برای عملیات حفاری و افزایش بهره وری و کاهش زمان و هزینه عملیات بر استهلاک کمتر دستگاه حفاری تاثیر دارد. استفاده از دستگاههایی با ظرفیت کم متناسب با نیاز عملیاتی میتواند از استهلاک بیشتر ناوگان جلوگیری کند. همچنین به علت عدم وجود دستگاههای با توان و قدرت بالا ؛ و استفاده از دستگاههای حفاری با توان کمتر باعث مستهلک شدن سریعتر این دستگاهها میشود. ( دکلهای 1500 و 3000)
5- آموزش نیروی انسانی
آموزش لازم به نیروی انسانی برای بکارگیری صحیح و نگهداری مناسب تجهیزات نقش مهمی در بالا بردن طول عمر دکل و افزایش بهره وری دارد. در مجموع با بازنگری در روشهای نگهداری، تعمیرات کلی و جزئی، بازسازی، ارتقاء کیفی و توسعه آموزشهای کاربردی میتوان ناوگان فعلی حفاری کشور را در حالت سرویسدهی نسبتا مطلوب نگه داشت؛ اما قطعا بازدهی موثر و بهینه منوط به استفاده از دستگاههای با تکنولوژی بهروز و تجهیزات جدید است.
درباره ضرورتها و الزامات نوسازی ناوگان حفاری ایران؛ این واقعیت را مجال انکار نیست که اقتصاد سالم در درون یک صنعت و با وجود چشماندازهای باثبات ؛ اصلیترین مولفه برای تحقق نوسازی و توسعه آن صنعت است، تا اینجای کار تفاوتی میان صنعت حفاری و سایر صنایع هم وجود ندارد، اما تا زمانی که اقتصاد این صنعت بیمار است، قیمتگذاریها و شرایط کارسپاری از روند منطقی و فرمول مشخصی پیروی نمیکند و نرخهای حفاری با هزینهکردهای معمول و اجرای عملیات جاری همخوانی و تناسب ندارد و اصطلاحا صنعت برای بقاء در شرایط سخت میجنگد ، صحبت از نوسازی و آوردن تکنولوژیهای بهروز هر چند ازمنظر فنی و اجرایی یک ضرورت و امر پسندیدهای باشد؛ ولی از حیث اقتصادی و درکوتاهمدت شاید خیلی نتواند جایگاه و خواستگاه مطلوبی پیدا کند. چراکه استفادهکننده اصلی و تنها خریدار و مشتری این صنعت ؛ شرکت ملی نفت ایران و شرکتهای اقماری آن هستند و یقینا باید خاستگاه این تحول و نوسازی با قوت و حمایت لازم ازطرف مشتری صورت پذیرد و بها و هزینه آن را هم پرداخت کند.
شرکتهای خصوصی و نیمه دولتی که در طی بیش از یک دهه گذشته حدود 2 میلیارد دلار در این صنعت سرمایهگذاری کردهاند، یا هنوز سرمایه اولیه خود را بازیافت نکرده و یا به علل مختلف با رکود و زیان مواجهند و عملا از توسعه و نوسازی ناوگان . در واقع همین شرکتها موج اول نوسازی ناوگان حفاری ایران را رقم زدند، این شرکتها سرمایهگذاری کردند؛ نیروجذب کرده و آموزش دادند و وارد این صنعت شدند تا در نهایت ایران سرافراز از نیاز به اجاره دکلهای خارجی بی نیاز شود. برخی از این شرکتها در ازای تامین سرمایه اولیه برای تامین دکل حفاری، با ارقام نجومی زیر بار دریافت تسهیلات از شبکه بانکی ایران رفتند.
وقتی میخواهیم برای یک نوسازی دیگر و یک موج جدید در نوسازی صنعت حفاری صحبت و برنامهریزی کنیم باید ابتدا به آسیبشناسی و بررسی و تحلیل منطقی در خصوص مسایل و مشکلات وارده به این شرکتها در موج اول نگاه کنیم.
امروز رواج بیسابقه رقابت بدون قاعده در مناقصات و کاریابیهای حفاری که من نام آن را رقابت کُشنده گذاشتهام در میان شرکتهای حفاری ایران به وفور دیده میشود، بیایید واقعیتها را یک بار با هم مرور کنیم و از یادآوری آنها راهی برای حل مشکلات این صنعت بسازیم. آیا واقعا نوسازی که میتواند مترادف افزایش و تکمیل ناوگان و یا تجهیز و بهروزرسانی ادوات و ماشینآلات موجود دستگاهها و سرمایهگذاری در ارتقای دستگاههای حفاری باشد بدون ساختن مجموعهای از قواعد تنظیمگر و اطمینانبخش بازار میتواند مفید و جذاب باشد؟ چه کسی تضمین میدهد در این بازاری که بر روند کارسپاریهایش انظباط مشخص و برنامه مدون و آینده روشنی وجود ندارد و قیمتها میتواند به صورت باورنکردنی نقض شود، سرمایهگذاری میلیونها دلار برای نوسازی ناوگان به پشیمانی ختم نشود؟
امروزه در بازار حفاری ایران نیاز است برای ایجاد ثبات و امنیت و عدالت که زمینههای توسعه و بهسازی و سرمایهگذاری است. طرحهای نو و جدیدی در تقسیم کار و کارسپاری و قیمت گذاری از طرف کارفرمایان محترم ارائه شود و از حالت سنتی و مرسوم که فاصله زیادی با شرایط مطلوب دارد گذر نماییم. در شرایط موجود یک شرکت ممکن است به دلایلی غیرفنی، و تاکید میکنم غیرفنی بتواند برای چهار پنج سال آیندهاش قرارداد حفاری تضمینشده کسب کند و شرکتهای دیگری نیز باشند که با وجود صلاحیتهای فنی اما برای یک قرارداد کوتاهمدت هم مجبور باشند که راهی پرپیچ و خم را طی کنند و به احتمال زیاد در نهایت هم دست خالی و سرخورده از این عرصه فعالیت شده و از دور به تماشای بازار بنشینند، این موضوع که در یک دوره زمانی یکسان چند شرکت ارایهدهنده و تامین کننده دستگاه حفاری با مشخصات و شرح وظایف قراردادی یکسان ولی با مبالغ قراردادی و نحوه دریافت مطالبات کاملا متفاوت ! به یک کارفرما خدمات بدهند و قرارداد داشته باشند؛ امری نامطلوب و غیرقابل هضم و فهم است.
اعتقاد دارم ایجاد نهاد تنظیم مقررات در بازار که همه اختیارات حاکمیتی را در این بخش داشته باشد ؛ نه یک راهحل که یک ضرورت برای بقاء و رشد و توسعه صنعت حفاری ایران چه در بخش فنی و چه اقتصادی است.
قبلا در برخی بخشهای اقتصاد ایران ، ایجاد نظامهای رگولاتوری را تجربه کرده ایم، سازمان رگولاتور در فوری ترین وجه عملکرد خود این اختیار را دارد که بر قراردادها نظارت کند، از قیمتشکنی و نرخگذاریهای بیقاعده ممانعت کند، عدالت را در کارسپاری به شرکتها رصد کند و در یک کلام اقتصاد این صنعت را از بیماری که گرفتارش شده نجات بخشد، در گامهای بعدی نیز میتواند بر صلاحیتهای فنی و استانداردهای عملیاتی این صنعت نظارت کرده و زمینههای کاهش ریسک سرمایهگذاری را فراهم کند.
اقتصاد صنعت حفاری ایران امروز حال خوبی ندارد و چراغ قرمز و علامت خطر آن مدتی است که روشن شده است. بیایید تا دیرتر نشده فکری برای برونرفت از این شرایط کنیم، قویا معتقدم مقامات بخشهای محترم کارفرمایی هم نمیخواهند شاهد شرکتهای حفاری ورشکسته و بدون انگیزه و راکد باشند، خوب است آنها هم پا در میدان بگذارند و با همکاری سازنده میان کارفرما و شرکتهای حفاری و همچنین انجمن شرکتهای حفاری که به نظر میرسد نقشی بسیار کمرنگ و نامحسوس دارد؛ نهاد رگولاتوری حفاری ایران شکل بگیرد، رقابتی که امروز در صنعت حفاری ایران شاهد آن هستیم و بخصوص فقدان برنامه و نظم وعدالت در کارسپاری به شرکتها، یک رفتار باخت باخت است و در نهایت ممکن است وضعیت از این هم که هست، بدتر شود. انتظار است در این برهه حساس که امیدها و نگاهها به توانمندیها و پتانسیلهای داخلی و بومی برای حل مشکلات و پیشبرد امور اقتصاد و صنعت خصوصا در توسعه میادین و افزایش توان تولید معطوف شود و البته فضای کلی حاکم بر کشور هم مویید همین مهم است. با حمایت منطقی و ایجاد فضای نشاط و امید؛ زمینه توسعه وبهسازی تجهیزات مورد نیاز این صنعت و رشد و شکوفایی اقتصاد ان را شاهد باشیم.
نوسازی ناوگان حفاری ایران را میتوانم به نونوار شدن خانه حفاری تشبیه کنم و متذکر شوم که دیوارها و حتی پی این خانه امروز ترکهای عمیق برداشته، باید قبل از نونوار کردنش، فکری به حال گسلهای خطرناک آن کنیم.