تمدن فراموش شده
فاطمه لطفی
منتشر شده در هفتهنامه صدا
اولین تمدنها به معنی واقعی وقتی به وجود آمد که بشر یکجانشینی آموخت. بشر یکجا نشین نیاز داشت تا سرپناهی برای حفاظت از خود از سرما و گرما داشته باشد. بشر اولیه بددون سرپناه زندگی میکرد. باستانشناسان میگویند 5 میلیون سال طول کشید که انسان نیاز به داشتن سرپناه را احساس کرد. پس خانهساختن آموخت. بشر آن زمان برای ساخت خانه از همان مصالحی استفاده کرد که در سکونتگاهش یافت میشد؛ چوب در مناطق جنگلی، سنگ در مناطق کوهستانی، گِل در مناطق بیابانی.
دانشمندان تاریخ معماری را تا 10 هزار سال پیش به سودان و مصر و غرب آسیا عقب میبرند. در یونان از 6 هزار قبل از میلاد و در انگلستان از 3 هزار قبل از میلاد بشر شروع به ساخت خانه کرد. بشر از همان زمان آموخت تا خانهاش را طوری بسازد که در زمستان از سرما و در تابستان از گرما مصون بماند. انسان ماقبل تاریخ سنگ و گل را به شکل اشکال هندسی درآورد و اولین ساختههای بشر را به وجود آورد. محققان سازههای حیرتآوری از گوبکلی تپه در ترکیه امروزی به دست آوردهاند، یا معماریهای به جا مانده از استون هنج و خانههای صخرهای در قاره آمریکا، معماریهای مصر باستان، یونان باستان و ایران باستان، همگی نشان از آگاهی و دانش بشر از وضعیت سکونتگاه خود و نحوه ساخت سرپناهی دارد که مایه آسایش و آرامشش باشد.
از همان زمان که بشر شروع به ساخت خانه کرد انعکاس روح زمانه در معماریهایش واضح بود، از سویی همان موقع هم انسان خردمند با «معماری سازگار با اقلیم» آشنا شد و آن را به کار گرفت. بشر دوران کهن نمیتوانست برای ساخت خانهاش از مناطق دوردست سفارش مصالح بدهد، از ایتالیا سنگ مرمر بیاورد، از جنوب شرق آسیا بامبو و از استرالیا آهن سفارش دهد. هر آنچه که در محل سکونتش یافت میشد میتوانست بهصورت بالقوه مادهای اولیه برای ساخت خانه باشد. در این معماری توجه به اقلیم منطقه بارزترین مشخصه انتخاب مصالح بوده است. 3000 سال قبل از میلاد مصریان چشمگیرترین سازههای جهان باستان را خلق کردند. آنها در چشماندازهای خشک مصر، خانههایی با بلوکهای گلی ساختند که در مقابل آفتاب خشک شده بودند. آنها در ساخت بناهای خود حتی از ملات هم استفاده نمیکردند.
همین توجه به اقلیم را میتوان در بناهای به جا مانده از دوران گذشته در نقاط مختلف ایران هم دید. به عنوان مثال میتوان از دهکده توریستی کندوان در آذربایجان شرقی، به عنوان نمونه منحصر به فرد معماری صخرهای «زنده» در دنیا که قدمتی 700 ساله دارد، روستای ابیانه در استان اصفهان با خانههای ساخته شده از گِل سرخ، معماری کمنظیر پلکانی ماسوله در گیلان و زنوزق در آذربایجان شرقی و معماری زیبای روستای لافت استان هرمزگان با بادگیرهای بسیارش نام برد. از این دست مثالها بسیار است و از حوصله این مقاله خارج.
به هر حال دقت در معماری و مصالح به کار گرفته شده در این سکونتگاهها نشان میدهد که این خانهها سکنه خود را از شر گرمای تابستان و سرمای زمستان حفظ کردهاند بدون اینکه مردم مجبور باشند هزینههای بیشتری برای گرمایش و سرمایش خرج کنند. اما با وجود اینکه به عنوان مثال در کشوری چون ژاپن، معماری سنتی این کشور هنوز در ساخت خانهها به کار گرفته میشود، متاسفانه با گسترش شهرنشینی و استفاده از مصالح جدید، نوع نگاه به ساخت خانه در بسیاری از مناطق ایران تغییر یافته است.
این درحالی است که اخیرا نشریات معتبری چون تایم و روزنامه لوفیگارو در گزارشهایی از نحوه خنک سازی خانههای قدیمی ایرانی و به ویژه استفاده از بادگیر در این خانهها نوشتهاند، در ایران معماری جدید و ساخت خانههای چند طبقه، عملا استفاده از سبک معماری گذشته را ناممکن ساخته است. چه ویژگی در معماری این خانهها بوده که جان اونیانگو، استاد دانشکده معماری دانشگاه نوتردام، را بر آن داشته تا به معماری کشورهای ایران، دبی و ترکیه توجه کند و کاربردهای این روزهای این نوع معماری را در نشریه تایم یادآور شود؟ برای پاسخ به این سوال بهتر است اول تعریفی دقیق از معماری سبز یا ارگانیک و خانههای سازگار با اقلیم داشته باشیم.
معماری سبز، خانههای سازگار با اقلیم
در معماری سبز یا معماری ارگانیک، طراحیها با محیط خود سازگارترند. این معماری حاصل رویکرد ذاتی انسان در پذیرش مهمترین اصل حیات یعنی احترام به طبیعت و نه لزوما مهار آن است. خانه سازگار با محیط زیست، خانهای است که در ساخت آن بیشتر از هر چیز به طبیعت و محیط اطراف توجه میشود. چنین خانههایی به کمک انرژیهای پایدار و مواد غیر شیمیایی ساخته میشوند. استفاده بهینه از انرژی و به حداقل رساندن اتلاف انرژی از مشخصههای بارز این خانهها است. با این تعاریف ناخداآگاه اصطلاح طراحی پایدار هم به ذهن میرسد. طراحی پایدار به معنی ساخت بناهایی است که تا حد امکان کمترین تاثیر را بر دنیای طبیعی داشته باشند.
در زبان معماری اصطلاح Eco-Home وجود دارد. ایکوهوم به معنای ساخت خانهای است که ردپای کربن و نیاز انرژی آن به حداقل رسیده باشد. در این خانهها حفاظت از آب به صورت برداشت آب باران، کاهش ضایعات از طریق استفاده مجدد و بازیافت مواد، کنترل آلودگی برای محدود کردن گرمایش جهانی، تولید و حفظ انرژی و کاهش انتشار گاز دیاکسیدکربن مشخصههایی با اولویت بالا هستند. در این خانهها سطح جذب نور بسیار بالاست و تهویه هوا هم به صورت کاملا مکانیکی و بدون نیاز به انرژی وجود دارد. با این حال امروزه خانههایی را که در آن انرژی مورد نیاز سرمایش و گرمایش از انرژیهای تجدیدپذیر و پنلهای خورشیدی فراهم میآید و حتی تولید کمپوست هم با استفاده از زبالههای تولیدی در دستور کار قرار بگیرد، جزو مشخصات ایکوهومها در نظر گرفته میشود.
با توجه به این تعاریف مشخص است که معیارهایی که برای معماری سبز و ایکوهومها ذکر شده همان مشخصاتی است که ایرانیان قرنها قبل در خانههای خود به کار گرفتهاند و نمونههایی از روستاهایی که با این مشخصات ساخته شده است در مقدمه ذکر شد.
روشهای باستانی خنکسازی خانه
اجداد سکنه امروزی زمین چطور خانههای خود را خنک نگه میداشتند؟ فرم کلی بنا در معماری گذشته تحت تاثیر عوامل اقلیمی طراحی میشد، در واقع معماری مظروف عوامل محیطی بود و معماران قدیمی با سازگاری با محیط به دنبال بهینهترین راه برای کاهش تلفات بار حرارتی ساختمان بودند. در روم باستان حمام بخش جداییناپذیر خانههای مردم بود. این حمامها استخرهای بزرگی در خود داشت که علاوه بر خنک کردن فضای داخلی خانه، این امکان را فراهم میآورد که ساکنان خانه با شنا کردن در آن خنک شوند. حمام جایی بود که رومیان بحثهای سیاسی خود را در آنجا پیمیگرفتند.
سرخپوستان آناسازی باستانی در آریزونا و نیومکزیکو خانهها و دهکدههای خود را در کنار صخرهها میساختند تا نه تنها خانههای خود را از تابش مستقیم نور خورشید بپوشانند، بلکه از سرمای طبیعی صخرهها نیز بهره ببرند. در بیابانهای آفریقا از خاک کوبیده شده برای ساخت خانه استفاده میکنند. این خاک سرمای شب را جذب و در طول روز به آرامی آزاد میکند.
خانههای قدیمی هند، یک نوع دیوار دوم بیرونی داشتند که به این دیوار «جعلی» میگفتند. این دیوارها سوراخدار بود و با طرحهایی برش خورده تزئین میشد. این دیوار به همراه دیوار اصلی یک منطقه حائل اضافی در اطرافی بنای ساختمان به وجود میآورد که علاوه بر زیبایی، ساختمان را از گرما نیز محافظت میکرد. برخی از خانههای هندیان هم روی آب ساخته میشود و تبخیر آب زیر سازه، ساختمان را خنک میکرد.
از ژاپنیها تا وایکینگها، همه مردمان باستان میدانستند که دمای خاک و زیر زمین خنکتر از دمای سطح زمین است. چون برخلاف سطح زمین که به دلیل نوسات فصول، دمایی آسیبپذیر دارد، خاک زیر آن دمای تقریبا ثابتی را در طول سال حفظ میکند. بنابراین خاک در تابستان خنکتر و در زمستان گرمتر است. بسیاری از مردم در طول تاریخ در تابستانها خانههایی در زیر زمین حفر میکردند تا به طور طبیعی دمای محل زندگی خود را خنکتر نگه دارند. در معماری ایرانی نیز، داشتن زیرزمین بخش جداییناپذیر بناهای قدیمی است. این زیرزمینها در تابستان محل زندگی اهالی خانه بودند. پشتبامهای سفید هم در بسیاری از نقاط دنیا برای بازتابش نور خورشید یکی از روشهای خنک نگهداشتن بناها بود.
روش دیگر برای اجتناب از گرمای سطح زمین، احداث خانههایی بود بر روی پایههایی که بنا را از سطح زمین جدا میکرد. این نوع روش خانهسازی بیشتر در مناطق گرمسیری و به ویژه در کشورهایی مثل هند رواج دارد و به مدت صدها سال روشی محبوب برای تهویه مطبوع خانهها بود. عبور هوا از زیر این سازهها باعث خنک شدن فضای داخلی خانه بود. معماری شبیه به این نوع ساخت و ساز را میتوان در مناطق گرم و مرطوب شمال ایران نیز دید. به عنوان مثال در استان گیلان، به خاطر جلوگیری از نفوذ رطوبت از سطح زمین به داخل بنا خانهها را با فاصله از زمین میساختند و در فضای بین کف و زمین جریان هوا موجب تبخیر رطوبت و تهویه هوا شده و سبب خشک و قابل استفاده شدن کف ساختمان میشد.
در مناطق گرم و مرطوب ایران از جمله در مصب اروندرود در جنوب غربی استان خوزستان و جنوب شرقی استان سیستان وبلوچستان، برای تهویه مناسب ارتفاع اتاقها از سایر مناطق اقلیمی ایران بیشتر است. در این مناطق ارتفاع اتاق گاه به بیش از سه متر میرسد تا گرمای هوا در فضای داخل صعود کرده و در نتیجه دمای هوا در ارتفاع پایینتر اتاق کاهش مییابد و با وجود پنجرههای زیر سقف در دو طرف اتاق، هوای گرم تهویه میشود. علاوه بر این، بناها را به جانب دریا در جهت وزش باد میسازند تا از هر وزش نسیمی استفاده کنند. از این رو پنجرههای داخلی و روزنههای خارجی معمولا در مقابل هم قرار میگیرند تا جریان هوا، همواره وجود داشته باشد. در این مناطق ایوانها کابرد بسیار زیادی دارند، زیرا در این قسمت تهویه به خوبی انجام میشود.
تاریخچه معماری ایرانی به حداقل 5000 سال قبل از میلاد برمی گردد و نمونه های بارز آن در منطقه وسیعی از ترکیه و عراق تا ازبکستان و تاجیکستان و از قفقاز تا زنگبار پراکنده شده است. آنچه که در این معماری جالب توجه است تاکید بر اقلیم هر منطقه و ساخت بناها بر اساس نوع آب و هوای مناطق مختلف کشور بوده است.
بناهای گنبدی
ایرانیان را به جرات میتوان مخترع سه سازه هوشمند باستانی دانست که اگر در نقطهای غیر از سرزمین ایران هم یافت میشوند تقلیدی است از مهندسان ایران کهن و نشانه نبوغ ایرانیان باستان. این سه سازه، قناتها، سقفهای گنبدی و بادگیرها هستند. هر سه سازه نشانی است از سازگاری ایرانیان با خشکی سرزمین. این سه سازه نشان میدهد ایرانی کهن میدانست با محیط خود چه تعاملی داشته باشد، و میدانست که نه خشکی سرزمین دشمناش هست و نه گرمای هوا. برعکس این هر دو را در اختیار داشت تا غنای سرزمیناش بیفزاید.
به طور خلاصه، در ایران 4 اقلیم اصلی وجود دارد و در زمانهای گذشته معماران ایرانی تمامی بناهای خود را بر اساس این اقلیم طراحی میکردند. اگر در گرمای تابستان اصفهان وارد یکی از بناهای اطراف میدان نقش جهان شده باشید، شاهکارهای معماری آن دوره را برای منطقهای کویری به وضوح خواهید دید. بناهای ساخته شده در اطراف این میدان بسیار خنکتر از هوای بیرون ساختمانهاست بدون اینکه هیچ گونه وسیله و تجهیزات سرمایشی در آنها استفاده شده باشد.
بخش بزرگی از مساحت ایران را اقلیم بیابانی در بر گرفته است. اصلیترین عامل شکل دهنده فرم بنا در این اقلیم رهایی از تابش شدید آفتاب در بهار و تابستان و سرمای طاقت فرسا کویری زمستان است. از ويژگىهاى شاخص خانهها و بناها در مناطق خشک وجود طاق يا گنبد در سقف آنها است. در این مناطق غالبا به دليل کمبود چوب در فلات ايران جهت پوشش دادن سقف بناها از خشت و آجر استفاده شده و سقفها بهصورت مدور به اشکال نيم استوانه (طاق) يا نيمکره (گنبد) ساخته شدهاند. يکى از دلايل ارجحيت طاقهاى قوسى و گنبدى در اين مناطق ارتفاع زياد اتاق از کف تا زير طاق بوده که منجر به تهويه طبيعى عمودى در اتاقها شده و باعث جايگزينى هواى خنک در سطوح پائين ساختمان و صعود هواى گرم به سمت بالا مىشود. علاوه بر این در اطراف سقفها و يا در محل اتصال دیوار به سقف، دريچههائى نيز تعبيه مىشود که هواى گرم از آن خارج شود. در طاقهاى مدور نسبت به طاقهاى مسطح به دليل حالت برجستگى آنها و تمايل زاويه تابش خورشيدى هميشه بخشى از طاق در سايه قرار گرفته و گرماى کمترى را دريافت مىکنند و به همين دليل شدت پرتوافکنى آفتاب بر بدنههاى مدور کمتر بوده و هميشه قسمتهاى پائين طاقهاى گنبدى درجه حرارت کمترى را دريافت مىکنند.
مدل سازیهای عددی انجام شده به وسیله کامپیوتر برای ساختمانهای گنبدی شکل و تخت نشان میدهد در هنگام وزش باد، تغییرات فشار در جلو و پشت ساختمان گنبدی شکل تقریبا مشابه تغییرات فشار در ساختمان با سقف تخت است، اما تغییرات فشار روی سقف گنبدی از تغییرات فشار روی سقف تخت بیشتر است، به خصوص در راس قوس که فشار بسیار کاهش مییابد. کم بودن فشار سبب میشود که هوای گرم از دریچهای که در بالای اینگونه سقفها تعبیه میشود به بیرون کشیده شود، لذا تهویه هوا در این گونه ساختمانها نسبت به ساختمانهای با سقف تخت بیشتر است. به علاوه افزایش سرعت بالای این گونه سقفها و وجود تلاطم در ناحیه پشت سقف، سبب میشود این گونه سقفها نسبت به سقفهای تخت سریع تر خنک شوند و گرمای جذب شده از خورشید به داخل منتقل نشود. در مناطق کویری که آفتاب در تابستان گرمای بیشتری تولید میکند و در شبها باد وزش بهتری دارد، استفاده از این سقفها به مطلوب شدن هوای داخل کمک کرده و از نظر تهویه طبیعی بر ساختمانهای با سقف تخت ارجحیت دارند. (بهادری نژاد، مهدی؛ تهویه و سرمایش طبیعی در ساختمانهای سنتی ایران، چاپ اول، ۱۳۸۵)
بادگیرها
گفته میشود فناوری ساخت قنات به اوایل هزاره پنج قبل از میلاد برمیگردد اما دقیقا مشخص نیست اولین بادگیر در کدام شهر ایران ساخته شده است. با این حال سفرنامه نویسان قرون وسطی از بادگیرهای شهرهای کویری و گرم و خشک ایران مانند یزد و گناباد و طبس، کرمان، بم و زاهدان نام بردهاند. یزد به شهر بادگیرها معروف است و نسبت به سایر شهرهای مرکزی ایران بیشترین تعداد بادگیرها را دارد و بادگیرهای این شهر از تنوع بینظیری برخوردار هستند. در این شهر مرتفعترین بادگیر جهان یعنی بادگیر باغ دولتآباد به ارتفاع ۳۳٫۳۵ متر وجود دارد. بادگیرهای شهر کرمان و کاشان، زابل، بندر لافت، بندرلنگه و بندرعباس در هرمزگان نیز از بادگیرهای دیدنی ایران محسوب میشوند. بادهنج ، واتغر، بادتخان، خیشخان و خیشود از جمله نامهای گوناگون و باستانی بادگیر هستند که بسته به منطقهای که از این معماری استفاده میشود این نامها هم کاربرد دارند.
بادگیرها انواع مختلفی دارند که بر اساس بنا، وضعیت اقلیمی و جهت باد به شکلهای مختلف ساخته میشوند. اما چند بادگیر در شهرهای مختلف ایران وجود دارد که منحصربهفردترین بادگیرهایی هستند که ساخته شدهاند. با این توضیح که ارتفاع و بزرگی بادگیرهایی که در معماری خانههای قدیمی به کار گرفته میشد نشاندهنده تشخص و منزلت اجتماعی صاحبخانه بود، «بادگیر هشت طرفه باغ دولتآباد یزد، بادگیرهای حفرهای خانه بروجردیها کاشان، بادگیر سه طبقه و چهارطرفه باغ صدری (نمیر) تفت، بادگیر چپقی سیرجان، بادگیرخانه و ساباط مستوفی در بشرویه، بادگیر دو طبقه و هشت طرفه باغ امیر در طبس، بادگیر دو طبقه و چهار طرفه خانه آقازاده در ابرکوه، و بادگیر دو طبقه با سطح مقطع دایرهای در کاخ چهل ستون سرهنگ آباد» (بهادری نژاد، مهدی؛ دهقانی، علیرضا؛ بادگیر شاهکار مهندسی ایران، نشر یزدا، 1387) منحصربهفردترین بادگیرهای ایران و به نوعی دنیا هستند.
دکتر محمد کریم پیرنیا در کتاب «آشنایی با معماری اسلامی ایران» انواع بادگیرها و مناطقی که این بادگیرها در آن ساخته شدهاند را به شرح زیر تقسیمبندی کرده است. مطالعه این بادگیرها نشان میدهد معماران و طراحان ایران چه دانش عظیمی درباره نوع اقلیم و نیز نوع، جهت و قدرت وزش باد در شهرهای مختلف ایران داشتند.
«1-بادگیرهای چهارگوش و هشتگوش، مناسب مناطقی است که جهت وزش بادهای مطبوع، متنوع است و بهخصوص در فصل گرما گاهی از شمال به جنوب و گاه از شرق به مغرب باد خوش میوزد.
2- بادگیرهای مستطیل در مناطقی ساخته میشود که جهت وزش باد در تابستان از یکسو معمولا از شمال شرق به جنوب غرب است و به همین جهت سطح نمای بزرگ بادگیر را درست مواجه با آن میسازند.
3- در آبادیهای کنار و درون کویر برای پرهیز از گزند گردباها و طوفانهای سنگین بادگیر را فقط مواجه با یک جهت یعنی شمال شرق میسازند و جبهههای دیگر آنرا میبندند. اینگونه بادگیرها بیشتر شبیه به خرطومی است که رو به جهت وزش نسیم کوهستان دارد، و برای راندن و پاییدن در برابر گردباد، بام آن بهصورت خرپشته ساخته شده است.
4- در خوزستان و کرانههای خلیجفارس بادگیر بهصورت هواکشی خرطوممانند بر بام ساختمان و پشت به دریا ساخته شده تا بهیاری بادهای نسبتا ملایمی که از روی دریای پر جزر و مد برمیخیزد و از پنجرههای نزدیک کوهستان به زمین به درون خانه میآید، هوای گرم و تموس [چله گرما] و گرفته را براند. همین تعبیه در خارج از ایران و در کرانههای جنوبی دریای روم نیز معمول بوده… در بعضی از شهرها مانند تهران و کاشان بادگیر مضاعف در طرفین شاهنشینها ساخته میشد…»
پیرنیا در قسمتی دیگر از کتابش از «خیش» و «خیشخان» نام میبرد که وسیله خنککنندهای غیر از بادگیر بودهاند و از روزگاران باستان در ایران مورد استفاده بوده و حتی تکنولوژی آنها به کشورهای همسایه و اقلیمهای دیگر نیز راهیافته است.
بر این اساس خیشخان، کلبهای بوده که پیرامون آن را با حصیر یا سفال یا بوتههای خار میپوشاندند و با پاشیدن آب بر روی آنها و با وزش باد هوای خنک را به داخل محل سکونت راه میدادهاند. پیرنیا به هنگام توصیف این نوع وسیله سرمایشی شاکی میشود که چرا با وجود کلماتی مثل «خیشخان» در ادبیات ایرانزمین، واژههایی چون کولر و ونتیلاتور برای تجهیزات سرمایشی استفاده میشود.
بادگیرها را از لحاظ جهت آنها هم میتوان تقسیمبندی کرد. به این ترتیب میتوان بادگیرها را چنین توصیف کرد: بادگیرهای اردکانی (یک طرفه) که در مناطقی که باد مطبوع فقط از یک جهت میوزد بادگیرها یک طرفه ساخته میشدند. این نوع بادگیرها نسبت به سایر بادگیرها تقریبا ساده و مقرون به صرفهتر بودند به همین دلیل میشد برای هر اتاق یک بادگیر ساخت. در شهرهای طبس، میبد و عقدا نیز این نوع بادگیر دیده میشود. عموما این نوع از بادگیرها کم ارتفاع و کوتاهتر از سایر بادگیرها هستند. در برخی شهرهای ایران که در مجاورت دریا قرار دارند نیز این نوع بادگیر ساخته میشد تا باد خنک سطح دریا را به داخل ساختمان منتقل کند. بر خلاف شهر میبد، در استان یزد بادگیر یک طرفه به ندرت دیده میشود و اکثر بادگیرها چهارطرفه هستند.
نوع دوم بادگیرها، بادگیر کرمانی(دو طرفه) است. این نوع بادگیر نیز از نظر معماری، ساده و تقریبا کوچک است و به دلیل دو طرفه بودن آن، به بادگیر «دوقلو» نیز شهرت دارد. کارایی این نوع بادگیر نسبت به نوع اردکانی دقیقتر است. بادگیرِ اغلبِ آب انبارها از نوع بادگیر کرمانی است.
بادگيرهای سه طرفه هم انواع مختلف دارد كه به آن اِشكَم دريده (شکم دریده) نيز میگويند؛ مانند بادگیر روستای «حسین آباد» یزد. در این نوع بادگیر دیواری که رو به سمت باد مطبوع است را بزرگتر گرفته و دهانههای بیشتری برای ورود هوا روی آن میساختند. در صورت تغییر جهت وزش باد، دو سمت دیگر بادگیر باد را به سمت داخل هدایت میکردند.
بادگیر یزدی (چهار طرفه) از انواع دیگر بادگیرها بزرگتر و معمولا چهار طرفه ساخته میشوند که به آن بادگیر «چهار طرفه یا چهار سو» نیز گفته میشود. ارتفاع این نوع بادگیرها معمولا زیاد است و از نظر معماری مشکلتر، پیچیدهتر و البته زیباتر هستند. عامل اصلی پدید آمدن این نوع بادگیر، وزش باد مطلوب از هر چهار طرف است. به مرور زمان تعداد وجوه این بادگیر به شش و هشت نیز افزایش یافت که بادگیر هشت طرفه «باغ دولت آباد» از زیباترین و بلندترین آنها است.
بادگیر چپقی هم نوع دیگری از بادگیرهای زیباست. در این بادگیرها فضای مکعبی خارجی تغییر کرده و بجای آن از لولههای زانو شکل استفاده شده است. این بادگیرها را در سیرجان میتوان دید.
بادگیر دوطبقه هم نوعی بادگیر است که اول یک بادگیر چهار طرفه بزرگ با تمام جزئیات مثل دهانه، تیغه و … ساخته میشود؛ سپس در وسط آن یک بادگیر دیگر به اندازه یک یا دو متر بلندتر از ارتفاع بادگیر اول بنا میشود. این دو بادگیر کاملا مستقل از هم هستند و اگر به یکی از آنها آسیبی وارد شود کار بادگیر دوم مختل نمیشود.
تکنولوژی بادگیر
اجزای سازه بادگیر تقریبا در تمام انواع این سازهها دارای مولفههای مشابهی است از جمله: ستون که در واقع بخشی از بدنه بادگیر است که بین دهانه بادگیر و بام ساختمان قرار دارد. عموما ستونها به شکل مکعب، مکعب مستطیل یا منشور هستند. تیغهها که عناصر خشتی و آجری هستند و فضای داخلی بادگیر و بخصوص ستون بادگیر را به چند کانال کوچک تقسیم میکنند. دهانه یا هواکش که به قسمت بالایی بادگیر و محل عبور جریان هوا اطلاق میشود. و در نهایت سقف که بالاترین و نهاییترین قسمت یک بادگیر است.
بادگیرها بر اساس شکل پلان آنها هم بهصورت مربعی، مستطیل، شش ضلعی و هشت ضلعی و حتی دایرهای ساخته میشدند و مصالح بهکار رفته در آنها، همان مصالحی است که در خانههای کویری و مناطق گرم و خشک استفاده میشود؛ یعنی خشت و گل.
اما بادگیرها چگونه کار میکنند؟
بادگیرها دو نوع عملکرد دارند. عملکرد بر اساس اصل کشش دهانههای رو به باد و عملکرد بر اساس اختلاف دما. آنطور که پیرنیا در کتاب «معماری ایران» مینویسد «طرز کار بادگیر اصولا بر این پایه نهاده شده که از وزش باد برای کشاندن هوای خوش به درون ساختمان و از عکسالعمل نیروی آن یعنی مکش برای راندن هوای گرم و آلوده استفاده میشود. شاید این توضیح لازم نباشد که چون باد به مانع یا دیواره پرههای درونی بادگیر برخورد ناچار به فرود آمدن میشود، ولی عرض این نکته لازم است که شکافهای دیگر بادگیر که پشت به جهت وزش باد دارند، هوای آلوده و گرم را به دست باد میسپارند و کار هواکش و دستگاه مکنده را انجام میدهند.» در عملکرد بادگیر بر اساس اصل کشش، «هنگامی که باد به بدنهای برخورد میکند، با توجه به تراکم بیشتر هوا در وجهی که مقابل باد قرار دارد، در این وجه فشار مثبت ایجاد شده و در وجه دیگر فشار منفی خواهیم داشت؛ بنابراین در صورت ایجاد بازشو در طرفین حرکت باد از فشار مثبت به فشار منفی را شاهد خواهیم بود. در بادگیرها نیز با توجه به همین اصل دهانه رو به باد هوا را به درون خود میکشد و به داخل ایوان میبرد و هوای داخل ایوان با توجه به فشار منفی ایجاد شده در دهانه پشت به باد به بیرون کشیده میشود».
اما وقتی وزش باد به صورت محسوس وجود ندارد بادگیر بر اساس اصل اختلاف دما کار میکند. به این صورت که «در روز با توجه به آفتاب خوردن وجه جنوبی بادگیر هوای موجود در وجه جنوبی بادگیر گرم میشود و به بالا میرود. این هوا به وسیله هوای داخل ایوان که به بالا کشیده میشود، جبران میگردد و در حقیقت نوعی خلا نسبی داخل ایوان ایجاد میگردد که هوای خنک داخل حیاط را به درون خود میکشد. به همین ترتیب هوای موجود در دهانه شمالی نیز به پایین کشیده میشود. در شب هوای بیرون سرد میشود، و به سمت پایین حرکت مینماید. این هوا در اثر حرارت ذخیره شده در دیوارهها گرم شده و به بالا میرود و این چرخه تا هنگامی که دمای دیوارها و هوای بیرون یکی شود ادامه مییابد؛ ولی بهطور معمول پیش از رسیدن به این وضعیت شب تمام شده و دوباره بادگیر به نحوی که در بالا توضیح داده شد، عمل میکند.»
این شاهکار مهندسی وقتی تکمیل میشود که باد بادگیر از روی آب و سردخانهها عبور کرده و با توجه به تبخیر سطحی، رطوبت لازم هم تامین میشود. در مناطقی مانند مصر و هندوستان این عمل با قرار دادن کوزه پر از آب در مقابل مسیر باد صورت میگیرد.
علاوه بر خانهها بادگیرها برای خنک سازی و تهویه هوای آبانبارها نیز استفاده شده است. در این سازهها گاه تا هفت عدد بادگیر هم ساخته میشود و هر بادگیر با بادگیر مقابل خود به صورت کششی و مکشی کار میکند. به هر حال در دوره قاجار سازه بادگیر دیگر فقط برای خانههای اشرافی و آب انبارها ساخته نمیشد، بلکه در تمامی خانهها چه در عمارتهای اعیاننشین مانند خانه آقازاده در ابرکوه (دارای بادگیر دو طبقه چهار طرفه)، خانه وکیلی و نقیب الذاکرین در میبد، خانههای زرگر یزدی، نواب وکیل و ملک التجار و چه خانههایی در محلههای فقیرنشین، هم چنین در مساجد و حتی نمازخانههای صحرایی حداقل یک بادگیر وجود داشت.
بادگیر در کشورهای دیگر
در هرات افغانستان بادگیر به صورت یک بادخور ساده با حداکثر ارتفاع ۵/۱ متر ساخته میشود که روی سقف گنبدی تمام اتاقها وجود دارد. این بادگیرها یک دهانه رو به سمت باد دارند و به بادگیرهای شرق، شمال شرقی و جنوب شرقی ایران شبیهند. در حیدرآباد ایالت سند پاکستان، بادگیرهایی به قدمت ۵۰۰ سال وجود دارند. در مصر بادگیرهایی با یک ستون بلند و یک دهانه رو به بادهای شمال غربی ساخته شدهاند و در عراق بادگیرها به صورت یک حفره هوا درون دیوار یا آجرهای خشتی ضخیم روی سقف اتاق هستند.
معماری فراموش شده
بر اساس آمار اداره اطلاعات انرژی ایالات متحده، انرژی مصرفی خانهها تنها در آمریکا سهمی 21درصدی از کل انتشار گازهای گلخانهای دارد و ساختمان سازی هم 48 درصد. برخی از محاسبات حتی از مصرف 70 درصد انرژی برای گرمایش و روشنایی هم خبر میدهند.
در روزهایی که گرمای هوا در ایران و البته در دنیا، باعث شده است تا مسئولان حتی به تعطیلی دو روزه کشور نیز تن بدهند، مصرف برق کشور از ۷۲ هزار و ۵۰۰ مگاوات عبور کند و کارشناسان وزارت نیرو، میزان برق مصرفی کولرهای گازی را 30 درصد مصرف برق کشور در اوج بار میدانند، یادآوری تکنولوژیهای ایرانیان باستان برای خنک نگهداشتن خانهها ضروری است. البته ضرورتی که با شهرسازیهای به شیوه نوین و صد البته غلط دیگر جایی در بنای هیچ خانهای در ایران ندارد.
حتی در شهرهای کویری ایران هم این نوع ساخت بناها به فراموشی سپرده شده است. این درحالی است که اخیرا در چند نشریه معتبر بینالمللی کارشناسان صنعت ساختمان، از این تکنولوژی قدیمی ایران، یعنی بادگیرها، به عنوان راهی برای خنک سازی ساختمانها و کاهش مصرف برق و نیز کاهش ردپای اکولوژیکی بشر نام بردهاند. جان اونیانگو، استاد دانشکده معماری دانشگاه نوتردام، به نشریه تایم میگوید: «در آب و هوای گرم در سراسر جهان، صدها سال است که مردم ساختمانهای پایداری طراحی میکنند تا در برابر گرمای شدید مقاومت کنند. در ایالات متحده آنقدر به استفاده از انرژی ارزان عادت داریم که فراموش کردهایم نوآوری کنیم. ما تکنیکهای زیادی داریم که میتوانیم از آنها برای کاهش گرما استفاده کنیم، و در واقع میتوانیم از آنچه در خاورمیانه اتفاق میافتد وام بگیریم و به ایران نگاه کنیم یا به دوبی و ترکیه.»
نویسنده تایم با تشریح نحوه عملکرد بادگیرهای ایران، این سازهها و نیز سقفهای گنبدی را راهی بدون مصرف برق برای تهویه مطبوع ساختمانها معرفی میکند و به شهرهای گرم و خشک ایالات متحده توصیه میکند حتما نگاهی به سازههای اصیل ایرانی داشته باشند.
مناقشه بر سر ثبت جهانی بادگیرهای ایران
در سال 1392 خبرگزاری فارس اعلام کرد امارات متحده عربی در تلاش است بادگیرهای ایرانی را به نام خود در یونسکو به ثبت جهانی برساند. بر اساس اعلام این خبر، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در تلاش برای تهیه و تدوین پرونده «ثبت جهانی فناوری بادگیرها» توسط ایران است. اما پس از 8 سال، در سال 1400، خبرگزاری ایسنا از بلاتکلیفی پرونده «بادگیر» بین ایران و یونسکو خبر داد. بر اساس این گزارش «نبودِ مستندات کافی برای ثبت این پرونده باعث شد یونسکو آن را در مرحله نخست رد کند و در ادامه، برخی سنگاندازیها از سوی کشورهای همسایه بخصوص امارات و تلاش برای ثبت این میراث ناملموس به نام خود، باعث به تعویق افتادن ثبت جهانی بادگیرهای ایرانی شد. هرچند اکنون میراث فرهنگی میگوید پرونده بادگیرها را آماده ثبت جهانی دارد، اما به نظر میرسد با وجود این تهدیدات، هنوز اولویت اصلی، جهانی کردن «فناوری ساخت بادگیر» نیست.»
هرچند در ابتدای سال 1394 تصویر خانه «آقازاده برکوه» با بادگیر زیبایش بر روی اسکناسهای دو هزار تومانی ایران ثبت شد و با وجود ثبت جهانی خود شهر یزد به عنوان یکی از مناطق تاریخی ایران و شهری که بادگیرهای آن شهره جهانی دارد، اما هنوز پرونده بادگیرهای ایرانی بلاتکلیف مانده است.