مافیای محیط زیستی با بودجه 100 میلیون دلاری گرد و غبار؟
یک کارشناس گردو غبار گفت: بودجه 100 میلیون دلاری قرار است در اختیار سازمان محیط زیست قرار بگیرد تا با گردوغبار خوزستان مقابله کند، سازمانی که با ماهیت نظارتیاش برنامه اجرائی مشخصی برای مقابله با گردو غبار ندارد، آیا راه سوء استفاده از این اعتبار کلان باز نمیشود؟
بودجه 100 میلیون دلاری برای مقابله با گرد و غبار در خوزستان تخصیص داده و تامین شده است. معاون اقتصادی ریاست جمهوری گفته است که این اعتبار در بودجه امسال پیش بینی شده بود و منتظر گزارش هزینهکَرد و پیشرفت پروژه ها در این زمینه هستیم؛ برنامه مقابله با گرد و غبار و زمانبندی مهار این پدیده همچنین هدفگذاریها و نقشه راه مصوب و کاستی ها باید مشخص باشد و معلوم شود چه زمانی مساله گردوغبار در خوزستان ریشهکن میشود.
اختصاص این بودجه بهانهای برای گفتوگوی ما با علی درویشی بلورانی عضو هیات علمی دانشگاه تهران دارای مدرک دکترای سنجش از دور با گرایش مدیریت محیط زیست و منابع طبیعی از کشور آلمان که بهصورت تخصصی در موضوع گردوغبار فعالیت میکند. وی حدود ۱۰ سال است که در زمینه گردو غبار پژوهشهای علمی انجام داده و ۶ سال پیش مشاور سازمان محیط زیست در خصوص مقابله با طوفانهای گردوغبار بوده است. متن این گفت و گو را در ادامه بخوانید:
۱۰۰ میلیون دلار برای ساماندهی وضعیت گردوغبار در خوزستان اختصاص داده شده، آیا این بودجه میتواند مشکل گردو غبار را حل کند؟
نحوه پرداختن به مسئله گردو غبار در کشور مانند دیوار کجی است که بر پایه خشت کجی که سالها قبل نهاده شده بود بنا شد. هر چند داستان گردوغبار محیط زیستی است اما راه مقابله با آن زیست محیطی نبوده و به راحتی از طریق سازمان حفاظت محیط زیست قابل انجام نیست.
آقای نهاوندیان با اعلام خبر تخصیص این اعتبار گفتهاند با برنامه ریزی میتوان گرد و غبار را ریشه کن کرد؟ آیا شما با این نظر موافقید، میتوان به ریشهکن کردن گردوغبار امیدوار بود؟
نباید به فکر از بین بردن گردوغبار باشیم! بلکه باید تا آنجا که امکان دارد گردوغبار را کم کرده و از اثرات مخرب آن بکاهیم و در نظر داشته باشیم که گردوغبار در حال حاضر- شبیه گرمایش جهانی و تغییر اقلیم- جزو لاینفک اکوسیستم منطقه شده است.
بنابراین نیازمند تهیه یک برنامه عمل برای سازگاری با گردوغبار هستیم و برای کم کردن اثرات مخرب گردوغبار هم نیازمند برنامهریزیهای کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت با اهداف ملموس و دست یافتنی هستیم و باید از طرح ها و برنامه ها و گفتههای هیجانی و احساسی پرهیز شود.
از مهمترین اقدامات میتوان به آگاهی بخشی به مردم و افراد در معرض گردوغبار و تلاش برای کاهش مضرات گردوغبار از جمله اثرات آن بر سلامت انسان و محیط و کشاورزی و اکوسیستم پرداخت. به عنوان نمونه ما نیاز داریم که نقشه آسیب پذیری نسبت به گردوغبار تهیه کنیم و مدام به روز رسانی کنیم و براساس آن برنامه ریزی کنیم.
پدیده گردو غبار در غرب آسیا اتفاق افتاده است نه تنها در کشور ما،آیا فعالیت منطقهای در این زمینه وجود داشته است؟
دفتر برنامه محیط زیست سازمان ملل (UNEP) در منطقه غرب آسیا با مدیریت «عبدالمجید حداد» از ابتدای سال 2006 در مسئله گردو غبار شروع به فعالیت کرده است و این دفتر در قدم اول به خاطر جایگاه محیط زیستیاش به سراغ سازمان محیط زیست رفت.
این اتفاق در دولت دهم در سازمان محیط زیست رخ داد، چون مسئله گردوغبار یک پدیده تازه در کشور بود، و آنرا مشابه طوفانهای شن میدانستند تصمیم گرفته شد که راههای مواجهه با این پدیده در سازمان محیط زیست دنبال شود در حالی که طوفانهای گرد و غبار با ماهیت جدیدی وارد کشور میشدند.
برخلاف حرکت ماسه بادیها که تجربیات سازمان جنگل ها نشان میدهد 70 سال پیش هم برای مقابله با آن از مالچ پاشی استفاده میشد و این توده های متحرک ماسه بادی نهایت میتوانستند 5 کیلومتر جابجا شوند، گردوغبار دهها هزار کیلومتر امکان جابجایی داشته و حتی میتوانند کره زمین را هم دور بزنند.
معتقدم واگذاری امر مقابله با طوفان های گردوغبار به سازمان حفاظت محیط زیست مانند واگذاری امور محیط زیست به دیوان محاسبات کشور است.
علیرغم اینکه پدیده گردوغبار در کشور ما به صورت یک پدیده به نسبت جدید مورد توجه عموم قرار گرفته است، این پدیده از قدیم الایام در منطقه خاورمیانه و کشور ما در مقیاس ها و شدت های مختلف وجود داشته است. مدفون شدن لشگر کمبوجیه در زیر طوفان شن و گردوغبار در سال ۵۲۲ قبل از میلاد از قدیمیترین رخدادهای مرتبط با گردوغبار ثبت شده در تاریخ ماست.
طوفانهای مختلف در مناطق جنوبی و شرق کشور نیز از دیرباز در این مناطق وجود داشته اند. اما آنچه امروزه گردوغبار را به یکی از مسائل اصلی کشور تبدیل کرده است گستردگی روز افزون مکانی و فراوانی وقوع آن است که متاسفانه پیش بینیها و مدلهای موجود حاکی از گسترش هر چه بیشتر آن نه تنها در ایران بلکه در خاورمیانه در آینده خواهد بود.
گردوغبار با ابعاد زیست محیطی گسترده بر روی سلامت گیاه، انسان، آب، خاک، کشاورزی و کارکرد اکوسیستم تاثیر میگذارد. بنابراین، متاسفانه، مسئولین و جامعه راهکارهای مقابله با آنرا نیز در حیطه سازمان حفاظت محیط زیست تعریف کردهاند و این همان خشت کج اولیه است که نهاده شده و تا ثریا هم دیوار کج است. حالا این دیوار کج کی فرو بریزد به نظرم وقتی است که منابع مالی گردوغبار به اتمام برسد.
آیا رسیدگی به این مسائل و تامین بودجه مجزا برای حل مسئله گردوغبار کمک کننده خواهد بود؟
تخصیص بودجه جداگانه برای مقابله با گردوغبار نوعی سوءاستفاده از بحران میدانم. در واقع بحرانی به وجود آمده که راهکار آن صرفا پول نیست بلکه نیازمند ظرفیت سازی، ترویج و همکاریهای منطقهای و جهانی است.
مهمترین زمینهای که در منطقه خاورمیانه برای حل بحرانهای زیست محیطی باید به دنبال آن باشیم همکاریهای منطقهای است چرا که گردوغبار ماهیت چند وجهی و میان کشوری دارد و باید وارد تعاملات منطقهای و بینالدولی شویم.
راهاندازی یک مرکز بین المللی با استانداردهای جهانی و بر اساس پارامترهای مرتبط با طوفان های گردوغبار غرب آسیا مفید است، اگر کل ایران را هم نهالکاری کنیم گردوغبار به راحتی از کشورهای منطقه زحمات ما را به باد میدهد در واقع این پدیده بینالمللی و بدون مرز نیازمند همکاریهای بینالمللی است.
شما ۶ سال پیش مشاور سازمان محیط زیست درخصوص مقابله با ریزگردها بودید، معاهدات و توافقات بین المللی آن روزها چرا به نتیجه نرسید؟
بله 6 سال پیش و در زمان حضورم در سازمان محیط زیست همکاریهای بینالمللی منطقهای در دستور کار این سازمان قرار گرفته بود، در این مدت معاهدات و تفاهم نامههای متعددی با کشورهای منطقه از جمله عراق، ترکیه، کویت و قطر امضا شد که ماحصل این معاهدات و تلاشهای دفتر UNEP در بحرین تهیه یک برنامه راهبردی (master plan) از سوی UNEP در سال 2013 شد. در آن برنامه، مقرر شده بود که 14 کشور غرب آسیا با تامین هزینه حدود یک میلیون دلاری نسبت به راه اندازی صندوق مشترک اقدام کنند، مانند همان کاری که در شمال شرق آسیا بین کشورهای چین، ژاپن، کره و مغولستان انجام گرفت. این صندوق می توانست زمینه ساز همکاری منطقهای در قالب طرحهای پایلوت برای اجرای برنامه های ملی اجرایی کشورها (national action plans) برای مقابله با گردوغبار باشد.
اما این طرح با استقبال کشورهای منطقه روبرو نشد و تنها دو کشور کویت و احتمالا قطر (به نقل از نماینده UNEP) حاضر به تامین بودجه آن شدند. حال با گذشت 6 سال باز هم میگویم راهی جز همکاری بینالمللی نداریم.
طرحهای متعددی برای مقابله با گردوغبار در داخل کشور اجرا میشود، نظرتان درباره نحوه اجرا و نتیجه بخش بودن آنها چیست؟
بله، طرحهایی در هندیجان، ماهشهر، اهواز و غیزانیه در حال اجراست، متاسفانه برخی از این طرحها بهصورت مقطعی بوده و در دراز مدت جوابگو نخواهد بود. راهکار را در مدیریت منابع آب و خاک می دانم. و به نظرم این طرحها عدم اطمینان خود را به نتیجه بخش بودن آنها اعلام کردهاند.
ممکن است در مناطق بحرانی چنین طرحهایی به صورت مقطعی جوابگو باشد اما مشکل ما افزایش بی رویه و برنامه ریزی نشده جمعیت، ضعف آموزش و فرهنگسازی در سازگاری با تغییر اقلیم، حل کردن مسئله سدسازیهای بیرویه و مدیریت آبهای بالا دست در ترکیه، ایران و عراق است که با مذاکره و تعامل با کشورهای منطقه و تامین حقآبههای پایین دست حل خواهد شد. البته نباید خشکسالی و افزایش دمای جهانی و منطقه ای غرب آسیا را نادیده بگیریم.
نقش سازمان محیط در جریان مقابله با گردوغبار چگونه باید تعریف شود؟
سازمان حفاظت محیط زیست باید صرفاً نقش نظارتی و راهبردی داشته و با مطالبهگری قانونی، نسبت به کمک به سازماندهی منابع و کمک خواستن از سازمان جنگلها، وزارت نیرو، جهاد کشاورزی و وزارت بهداشت و سایر ارگانها نقش نهاد نظارتی را حفظ کند و درگیر مسائل اجرایی گردوغبار نشود.
به عنوان مشاور اسبق سازمان حفاظت محیط زیست اعتقاد دارم که ما تا حدودی اشتباه کردیم و باید بیشترین نقش و میدان به برنامه سازمان ملل برای مقابله با بیابانزایی (UNCCD) داده می شد و برنامههای مقابلهای از مجرای سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری پیگیری میشد و اگر این اتفاق میافتاد شاید الان وضعیت بسیار بهتری داشتیم.
فارس: پیش از این هم اعتبارات کلانی برای مقابله با گردو غبار تخصیص داده شده بود، با این اعتبارات چه فعالیتهایی صورت گرفت؟
در زمان ریاست محمدی زاده بر سازمان محیط زیست، مجلس 100 میلیارد تومان برای مقابله با گردوغبار در اختیار سازمان حفاظت محیط زیست قرار داد، سازمان در آن زمان هم مثل الان نمیدانست با این پول چه کند و سپردن این حجم پول در دستگاه نظارتی که توان اجرایی ندارد در ماهیت اشتباه بود.
تا آنجا که اطلاع دارم، در آن دوره از 100 میلیارد اختصاص یافته به سازمان محیط زیست برای مقابله با گردوغبار تنها حدود 10 درصد آن هزینه شد و 90 درصد دیگر به خزانه بازگشت داده شد. همین ضعف در هزینه کرد بودجه نشان داد ساختار محیط زیست برای هزینه کرد این بودجه طراحی نشده و به اصطلاح این کاره نیست.
تاکید میکنم، سازمان محیط زیست، سازمان اجرایی نیست، معلوم نیست سازمان محیط زیست با کدام توان اجرایی و علمی قرار است بودجه ارزی پارسال، بودجه ارزی اختصاص داده شده امسال و نیز بودجه ارزی برای بیابان زدایی را اجرا و یا نظارت کند و آیا این پولها به درستی هزینه خواهد شد. به نظرم اگر شفافیت مالی نداشته باشیم گتوندی دیگر و طرح توسعه نیشکری دیگر با همه ابعاد منفی و تبعات اجتماعی با این پول ها بوجود خواهد آمد.
شنیدهام یکی از ادارات کل محیط زیست استانهای درگیر، قصد دارد اقدام به عقد قرارداد مالچ پاشی کنند. حال باید از مسئولان پرسید چه کسی قرار است به کارهای سازمان محیط زیست نظارت کند؟ این سازمان در صورتی میتواند تیغ برّایی داشته باشد که خود ناظر باشد نه اینکه در نقش مجری ظاهر شود و پول خرج کند و عدهای هم برای دریافت این بودجه در صف سازمان حفاظت محیط زیست به انتظار بنشینند.
از نظر شما نحوه مقابله باید چگونه باشد؟
کانونهای مولد گردوغبار یکدست و یکسان نیستند، زمینهای کشاورزی که به دلیل زراعت نادرست تبدیل به کانون گردوغبار شدهاند، بستر خشک رودها، سدها و آببندها وتالابها خشکیده و حتی مناطق کویری که به دلیل خشکسالی شدید و افزایش دما پوشش ناچیز گیاهیشان را از دست دادهاند، همچنین مراتع تخریب شده به دلیل فشار بیش از حد چرای دام هر کدام می توانند کانون و مولد گردوغبار در کشور باشند. بنابراین، نمیتوان یک نسخه واحد برای انواع کانونهای گردوغبار داشته باشیم در زمینهای کشاورزی باید به نحوه مصرف آب و کشت توجه شود، برای حل معضل گردوغبار از تالابها باید به فکر تامین حقآبه باشیم، در مراتع باید جلوی چرای بیش از حد دام گرفته شود.
باید پدیده گردوغبار را دارای سه فاز اصلی است؛ فاز نخست این پدیده بلند شدن و شروع حرکت ذرات که مرتبط با سرعت و حرکت باد، خاک تخریب شده، کشاورزی نابسامان، پوشش گیاهی ضعیف، خشکی تالابها و غیره است. در این فاز نیازمند اقداماتی از سوی سازمان جنگلها، جهاد کشاورزی، وزارت نیرو و پیمانکاران داخلی و خارجی هستیم که جلوی حرکت ذرات را بگیرند. در این فاز وزارت نیرو و جهاد کشاورزی یعنی متولی آب و کشاورزی باید به عنوان دو بال سازمان جنگلها عمل کنند.
مسیر حرکت به سمت مقصد و به پا شدن گردوغبار فاز دوم این پدیده است که نیازمند نقشآفرینی سازمانهایی همانند هواشناسی، سازمان فضایی و دستگاههایی است که مدلهای پایش و پیش بینی جریانات هوایی را اجرا کرده و حرکت این ذرات را پیشبینی میکند. در این فاز نیازمند سامانهای هستیم که حجم، جایگاه نشست و نحوه حرکت گردوغبار را پیش بینی کند.
مرحله فرونشست که به وسیله باران یا جاذبه زمین رخ میدهد، سومین فاز حرکت گردوغبار است و در این فاز باید ارگانهایی مثل وزارت بهداشت، ستاد مدیریت بحران و هلال احمر نقشآفرینی کنند.
مسئله ما در حل بحران مقابله با گردوغبار از همان فاز اول در قرارگیری دو بال وزارت جهاد و نیرو است چرا که وزارت نیرو خود را همتراز با سازمان جنگل ها نمیداند؛ افزون بر اینکه سازمان جنگلها خود بخشی از وزارت جهاد است بنابراین این دو نمیتوانند در کنار سازمان جنگل ها قرار گیرند و سازمان جنگل ها نمی تواند برای این وزارتخانه ها تعیین تکلیف کند، در نتیجه ما نیازمند یک مرکز فرماندهی مافوق هستیم که در آیین نامه قرار بود کارگروهی به ریاست رییس جمهور یا معاون اول این کار را بکند که عملاً سازمان حفاظت محیط زیست نقش انسجام دهنده را میخواهد ایفا کند که متاسفانه تاکنون احساس می شود انجام این کار خارج از ظرفیتش است. این سازمان به عنوان ناظر بالادستی در قالب مدیریت ملی نقش محوری در گردهم آوری دستگاهها کنار یکدیگر میتواند نقش آفرینی نظارتی داشته باشد.
پیشنهاد بنده این است، شخص رئیس جمهور یا معاون اول ایشان با ایجاد سازوکاری قوی به هدایت دستگاهها بپردازند و مشارکت مردم را ارتقا دهند.
متاسفانه کار اجرایی از دست سازمان متولی (سازمان جنگل ها) هم خارج شده و اراضی توسط وزارت جهاد کشاورزی به پیمانکارانی بعضا با ترک تشریفات داده شده و هزینههای زیادی نیز پرداخت شده است ولی کماکان بحران گردوغبار هر روز شرایط بدتری را به نمایش می گذارد. معلوم نیست نهاد نظارتی کیست و کجاست و چرا به وظیفه خود عمل نمی کند. در برخی کارهای انجام شده اراضی شور را بدون مطالعه دقیق و یا با بررسی های سطحی و ناقص به کاشت کهور پاکستانی اختصاص داده اند.
در این شرایط کم آبی کشور، میلیونها متر مکعب آب شیرین از کارون را با هزینه 200 میلیارد تومانی انتقال داده اند. جالب این است که این آب ارزشمند را روی اراضی شور رُسی که سطح آب زیرزمینی آن 4 متر از سطح زمین بیشتر نیست ریخته و هنوز یک سال نشده در برخی مناطق ساختمان خاک تخریب و ضمن شور شدن، اراضی قلیایی شده اند.
این اقدامات بعضاً همزمان معضلات اجتماعی زیادی بهدلیل عدم انسجام سازمانی و هرج و مرج موجب ایجاد نارضایتی شده است.
اختصاص 200 میلیارد در سال گذشته و 600 میلیارد در سال جاری و عملکرد آن و اثر بخشی کارهای قبلی و چگونگی اجرای برنامه های آتی جای سوال دارد؟! و انتظار می رود اسناد این طرح و نظارت بر آنها از دستور اسناد محرمانه خارج و به سبکی که دولت قرار بود شفاف سازی نماید در اختیار همگان قرار گیرد.
چطور برای مقابله با گردوغبار چنین ساختاری را پیشنهاد میدهید؟ تجربه ناموفق ستاد احیای دریاچه ارومیه هم ماهیت فرادستگاهی داشت و نتوانست موفق باشد.
در مورد ستاد احیای دریاچه ارومیه اجازه دهید صرفاً به این نکته بسنده کنم که تجمیع پول بهصورت تقریباً انحصاری و عدم شفافیت و نظارت غیر شفاف بر نحوه هزینه کرد، بالقوه می تواند فسادآور باشد. عدم شفافیت کار این ستاد و تا حدودی انحصاری بودن بزرگترین معضل آن است.
تاکنون به غیر از اظهارنظرهای کلی و ژورنالیستی اسناد محکمی که نشان دهنده میزان هزینه کرد و نتایج کار ستاد احیای دریاچه ارومیه باشد، در دسترس قرار نگرفته است. البته از صمیم قلب برای ستاد احیای دریاچه ارومیه آرزوی موفقیت دارم.
اگر صد یا دویست میلیون دلاری که صحبت آن میشود در اختیار سازمان محیط زیست قرار گیرد را با دلار 8 هزارتومانی هم حساب کنیم چیزی حدود 16 هزار میلیارد تومان است. این پول قرار است با چه برنامهای هزینه شود؟
آیا مکانیزمی برای نظارت شفاف و غیرانحصاری شدن تخصیص ها دیده شده است. بنده به عنوان متخصص این حوزه تاکنون چنین سازوکاری ندیده ام و ممنون می شوم اگر مسئولین محترم چنین برنامهای دارند در اختیار عموم قرار دهند. نهاد نظارتی باید سالم و شفاف باشد. امیدوارم به سبک و سیاق دریاچه ارومیه با بودجه گردوغبار رفتار نشود.
چرا کنفرانس بینالمللی گردوغبار در تهران که قرار بود زمینهساز ایجاد یک همکاری بینالمللی در این زمینه باشد، موفق نشد؟
این یک حرکت فرمایشی بود، کنفرانس تهران بر اساس قطعنامه قبل سازمان ملل که ایران را برای این کار برگزیده بود شکل گرفت. تا وقتی که بدنه کارشناسی برای ایجاد یک همکاری بینالمللی وارد عمل نشود و تنها به دستورات بالا و پایین اکتفا کنیم ایجاد همکاریهای بینالمللی ممکن نمیشود.
با توجه به ابعاد بین المللی طوفان های گردوغبار و لزوم بهرهگیری از پتانسیلهای منطقهای و بین المللی میتوان انتظار داشت با ایجاد یک مرکز بینالمللی زمینه انجام مطالعات و برنامهریزی فرابخشی و با استانداردهای جهانی و بر اساس پروتکلهای بین المللی فراهم شود. در چنین بستری است که زمینه همکاری های بین المللی و منطقه ای فراهم شده و کشور ایران بهطور قطع ظرفیت ایجاد یک مرکز جهانی را دارد.
از تجارب جهانی مقابله با گردوغبار بگوئید؟ آیا مشابه این پدیده در دیگر نقاط جهان هم اتفاق افتادهاست؟
4 مورد از تجربیات جهانی گردوغبارهای بشرساخت در یک قرن گذشته رخ داده است، مورد اول مربوط به سال 1920 است که دوره ترسالی ایالات متحده آمریکا بود، کشت بیرویه در مراتع رونق گرفت اما با خشکسالی شدید که در دهه 1930 طوفان های گردوغبار دهه سیاه ۳۰ در امریکا اتفاق افتاد به این معنی که مراتع زیر کشت رفته رها شد و مراتع تبدیل به کانون گردوغبار شدند.
دولت آمریکا به فکر حل این بحران افتاد و یک کمیته حقیقتیاب تشکیل داد تا ریشه مشکل را پیدا کند.
این اولین درس از تجربه جهانی مقابله با گردو غبار برای ماست. ما هیچ گاه کمیته حقیقتیاب بیطرف تشکیل ندادیم و تحقیقاتی به نفع خود انجام داده و قضیه را به گردن دیگران انداختیم و کارهای جزیره ای انجام دادیم.
به عنوان نمونه سازمان جنگلها، سازمان زمین شناسی، دانشگاه اهواز، پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری و موسسه جنگل چندین مورد دیگر طرح هایی راجع به کانون های گردوغبار انجام داده، ولی جالب است بدانیم نقشههای کانون های مولد گردوغبار هیچ کدام با یکدیگر همخوانی اجرایی ندارند.
آمریکاییها خشکسالی، الگوی بد کشت، مدیریت غلط منابع آب و فشار بیش از حد بر مراتع را عامل گردوغبار دانستند و با راهکارهای ارائه شده در عرض 15 سال گردوغبار را تا حدود زیادی کنترل کردند.
دومین مورد مواجهه جهانی با گردوغبار را مربوط به چین است که با انقلاب مائو در چین چند برنامه اقتصادی بلندمدت باعث شد بسیاری از مراتع این کشور به زیر کشت برود که با بروز خشکسالی در دهههای بعدی کم کم این مراتع تبدیل به کانونهای گردوغبار شدند.
دولت چین از دهه 1990 تا 1997 با شناخت اشتباهات گذشته، تصمیم به تشکیل یک ساختار همکاری منطقهای در شمال شرق آسیا گرفت و چین، مغولستان، کره جنوبی و ژاپن در این منطقه اقدام به اجرای طرحهای مقابله با بیابانزایی کردند. فعالیتهای کشاورزی متوقف و منابع آب کنترل شد و با مجال دادن به بخش خصوصی و ایجاد 12 شرکت هلدینگ 20 تا 30 درصد گردوغبار در این منطقه کنترل شد.
سومین تجربه بشر در ایجاد گردوغبارها در جنوب صحرای آفریقا است؛ این وضعیت به دلیل جمعیت زیاد منطقه و چرای بیش از حد دام ایجاد شد اما هیچ کاری برای کنترل آن صورت نگرفت.
اما تولید گردوغبار در غرب آسیا جدیدترین تجربه بشر است که با حمله عراق به ایران در ۱۹۸۰ و ۸ سال جنگی که در برخی مناطق زیرساخت های محیط زیستی طبیعی را از بین برد.
سپس با شروع جنگ عراق و کویت در ۱۹۹۱ که منجر به شکست صدام شد ریشه های اولیه شکل گیری گردوغبار آغاز شد. چون پس از شکست صدام، عراق با تحریمهای شدید سازمان ملل مواجه و مجبور به زیرکشت بردن مراتع و خشکاندن تالابهای پایین دست از جمله اقدامات دولت برای سیرکردن مردم عراق بود. در این مدت و توام با تحولات سیاسی و نظامی منطقه دولت ترکیه در سطح وسیع و به میزان کمتری دولت ایران هم شروع به سدسازی کرد و در منطقهای که هر روز گرمتر میشد کانونهای ریزگرد شکل گرفت. پس از سقوط صدام در 2003 مراتعی که قبلا کشت میشد به دلیل خشکسالی رها شده و تبدیل به کانون گردوغبار شد.