نفت در خاورمیانه

عباس ملکی، عضو پیوسته ام‌آی‌تی در شماره امروز روزنامه شرق گزارشی درباره وضعیت انرژی و آینده آن در منطقه خاورمیانه نوشته است، که در ادامه می‌آید:

حامل‌های انرژی از ابتدای کشف آنها در خاورمیانه، در مسائل سیاسی و امنیتی و اجتماعی این منطقه دخیل بوده‌اند. چاه شماره یک در منطقه‌ای به نام نفتون در مسجدسلیمان ایران در ١٩٠٨ در عمق ٣۶٠متری به نفت رسید. در ١٩١٢ اولین کشتی جنگی انگلستان به جای زغال‌سنگ از نفت به‌عنوان خوراک موتور خود استفاده کرد. در ١٩٢٧ اولین چاه نفت نزدیک کرکوک عراق به نتیجه رسید. مخازن شبه‌جزیره عربستان با اولین چاه اکتشافی در بحرین در ١٩٣٢ نوید منابع عظیم نفت را در این منطقه داد. این سال مصادف است با تشکیل کشور عربستان سعودی در این منطقه از دنیا. بخش وسیعی از منابع نفت خام جهان در بخش شرقی عربستان قرار دارد. این کشور با ١١ میلیون بشکه نفت خام در روز، همچنان بزرگ‌ترین تولیدکننده نفت اوپک و از بزرگ‌ترین تولیدکنندگان نفت خام جهان است.

از زمان کشف نفت تاکنون اقتصاد جهان کم‌وبیش به این ماده حیاتی وابسته است. باوجود پیشرفت‌های عمده در توسعه بهره‌برداری از منابع انرژی‌های تجدیدپذیر مانند خورشید، باد، زمین گرمایی و زیست توده، بشر کماکان به انرژی‌های فسیلی وابسته است. ٨٠ درصد حمل‌ونقل در جهان وابسته به نفت و مشتقات آن است.

علاوه بر نفت، گاز طبیعی نیز در این منطقه از جهان به وفور یافت می‌شود. ایران و قطر منابع عظیم گاز طبیعی دارند. در حمل‌ونقل انرژی نیز این منطقه از جهان با دراختیارداشتن گلوگاه‌های متعدد، استراتژیک‌ترین مجموعه زمینی از لحاظ علم ژئوپلیتیک است. از تنگه هرمز روزانه ١٧ میلیون بشکه نفت خام صادر می‌شود. باب‌المندب در جنوب شبه‌جزیره عربستان و کانال سوئز نیز هر کدام درصدی از این نفت خام را از خود عبور می‌دهند. شبکه خطوط لوله در این بخش از جهان، کار انتقال نفت و گاز را انجام می‌دهند. از مهم‌ترین خطوط لوله، خط شرقی-غربی عربستان به بندر ینبع در دریای سرخ با ظرفیت دو میلیون بشکه در روز، خط کرکوک به جیهان با یک میلیون بشکه و خط لوله ابوظبی به فجیره برای دورزدن تنگه هرمز، با ظرفیت یک‌ونیم میلیون بشکه در روز است.

خاورمیانه اکنون ٨١٣ میلیارد بشکه نفت، ۴٧ درصد از ذخائر ثابت‌شده نفت خام جهانی را داراست. با احتساب تولید فعلی؛ یعنی حدود ٣٢ میلیون بشکه در روز یا ٣۵ درصد از تولید جهانی، خاورمیانه می‌تواند تا ٧٠ سال دیگر به تولید نفت خود ادامه دهد. مصرف نفت خام خاورمیانه چیزی حدود ١٠ میلیون بشکه در روز یا ١٠ درصد از مصرف جهانی است. حجم پالایشگاه‌های این کشورها نیز همان ١٠ درصد از کل ظرفیت جهانی است. این آمار متعلق به ٢٠١۶ است. بدیهی است که با راه‌افتادن چرخ‌های اقتصاد کشورهایی مانند ایران پس از تحریم، عربستان در صورت تحقق برنامه‌های ٢٠٣٠، عراق پس از داعش،  یا سوریه پس از جنگ داخلی، حجم مصرف در بخش انرژی افزایش می‌یابد.

در بخش گاز طبیعی، خاورمیانه با داشتن ٧٩ تریلیون متر مکعب یا ۴٢ درصد از ذخایر ثابت‌شده جهانی می‌تواند با تولیدی معادل ۶٣٨ میلیارد متر مکعب سالانه یا ١٨ درصد از تولید جهانی، به مدت ١٢۴ سال به تولید خود ادامه دهد. ارتباط مابین نفت، گاز و تحولات سیاسی در این منطقه روشن و آشکار است. منابع انرژی برای به حرکت درآوردن چرخ‌های اقتصادی هر کشوری مورد نیاز است. به‌صورت کلی یک‌سوم هزینه تولید هر کالایی، مربوط به انرژی است. اگر به این صورت قبول کنیم که نیروی انسانی ماهر و فناوری مناسب، از جمله دیگر عوامل تولید باشند، بنابراین یک‌سوم ارزش هر کالایی مربوط به انرژی مصرف شده برای آن است. در این صورت کشورهای توسعه‌یافته عمدتا دارای منابع انسانی ماهر و تکنولوژی هستند، اما لزوما دارای منابع کافی انرژی نیستند ولی لازم است در نظام تولید خود تعادل ایجاد کنند. به همین سبب، این کشورها مایلند در منطقه‌ای که بیشترین منابع فسیلی جهان را دارد، بازیگرانی مؤثر باشند. پس، ناوگان پنجم ارتش ایالات متحده آمریکا سال‌هاست که در خلیج فارس مستقر است؛ نیروهای روسی با کشورهای عربی مانورهای نظامی دارند؛ انگلستان، فرانسه و ترکیه نیز در این بخش از جهان دارای نیروهای نظامی خود هستند.

انرژی و توافق سایکس-پیکو

همه ما از تعیین بخشی از مرزهای خاورمیانه بر اثر توافق سایکس-پیکو اطلاع داریم. موافقت‌نامه سایکس-پیکو یا موافقت‌نامه آسیای صغیر توافقی سری میان بریتانیای کبیر و فرانسه بود که در ۱۹۱۶ در خلال جنگ جهانی اول و با رضایت روسیه برای تقسیم امپراتوری عثمانی منعقد شد. این توافق‌نامه به تقسیم سوریه، عراق، لبنان و فلسطین میان فرانسه و بریتانیا منجر شد. این مناطق قبل از آن، تحت کنترل ترک‌های عثمانی بودند. سایکس و پیکو هر دو در سال دوم جنگ جهانی اول (۱۹۱۶) بر سر تجزیه امپراتوری عثمانی به توافق رسیدند، توافقی که پایه‌ها و پیامدهای آن تا به امروز بر این منطقه تأثیرگذار بوده‌است. اما شاید این بخش از داستان نیز جالب باشد که پیش‌زمینه چنین توافقی به نیاز انگلستان برای کشیدن خط لوله‌ای جهت انتقال نفت خام عراق به دریای مدیترانه بازمی‌گردد. از ١٩١۵ مارک سایکس وزیر امور خارجه انگلستان به‌دنبال توافقی با فرانسیس پیکو وزیر خارجه فرانسه بود تا بتواند به‌جای کار پرهزینه و زمان‌بر سوخت‌رسانی ذغال‌سنگ به کشتی‌های انگلیسی که از لندن عازم هند بودند و لاجرم می‌بایست در جبل‌الطارق، مالت، قبرس، سوئز و عدن سوخت بگیرند، تنها با استفاده از یک بندر در شرق مدیترانه این کار را انجام دهند. بندر حیفا نزدیک‌ترین بندر مدیترانه به حوزه نفتی کرکوک بود.

نظم ژئوپلیتیک ناشی از توافق سایکس-پیکو در خفا و بدون اطلاع اعراب تهیه شده بود و وعده اصلی بریتانیا به آنها در دهه ۱۹۱۰ را نادیده می‌گرفت. بریتانیا به اعراب قول داده بود که اگر علیه عثمانی‌ها سر به شورش بردارند، با سقوط این امپراتوری به استقلال خواهند رسید. بعد از اینکه وعده استقلال بعد از جنگ جهانی اول محقق نشد و قدرت‌های استعماری در دهه‌های ۱۹۲۰، ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ به اعمال نفوذ شدید بر جهان عرب ادامه دادند، محور سیاست در جهان عرب تدریجا از ایجاد نظام‌های حکومتی مشروطه لیبرال به ‌سوی ملی‌گرایی تغییر جهت داد. هدف این نوع ملی‌گرایی بیرون راندن استعمارگران و نظام‌های حاکم متکی به آنان بود. این یکی از عوامل اصلی رشد حکومت‌‌های نظامی است که از دهه ۱۹۵۰ تا قیام‌های عربی سال ۲۰۱۱ بر بسیاری از کشورهای عربی حاکم بودند. در سال ٢٠١٢، رهبر القاعده عراق با یادآوری سایکس و پیکو به پیروان خود دستور داد تا مرزهای ساختگی ناشی از توافق این دو را برچینند و حکومت اسلامی که مرزهای تصنعی و هرگونه ملیتی جز اسلام را قبول ندارد، جانشین سازند. در ژوئن ٢٠١۴ ابوبکر البغدادی کار را تمام کرد. مرزهای میان سوریه و عراق را در هم پیچید و به‌عنوان اولین خلیفه حکومت اسلامی در مسجد نوری موصل خواستار بیعت شد.

داعش در تجارت نفت، دستی داشت. میدان نفتی علاس در مرز میان استان‌های کرکوک و صلاح الدین در ٢٠١۴ به تصرف نیروهای دولت اسلامی عراق و شام افتاد. در بخش شرقی سوریه نیز در اطراف رقه علاوه بر ذخایر نفت خام، مخازن نفت تولید شده وجود داشت. به گفته کارشناسان روس در سال‌های ٢٠١۵ و ٢٠١۶، داعش از فروش نفت هر سال نزدیک به دو میلیارد دلار به دست آورده است. داعش نفت خام سرقت شده کشورهای عراق و سوریه را برای فروش در اختیار تجار ترکیه قرار می‌داد و آنان نیز این محموله‌ها را در بازارهای منطقه و به‌ویژه به اسرائیل می‌فروختند. اما لطمات داعش به منابع نفتی و تاسیسات پالایشگاهی عراق و سوریه بیشتر از استفاده آنها از این منابع بوده است.

انرژی و دو جنگ خلیج فارس

جای پای نفت در تحولات خاورمیانه از ابتدای قرن بیستم مشهود است. جنگ اول خلیج فارس با حمله وسیع و سراسری نیروهای عراقی به خاک ایران در سپتامبر ١٩٨٠ آغاز شد. دیکتاتور عراق در آرزوی فرصتی بود تا از ایران مناطقی را جدا کرده و به عراق ملحق سازد. به نظر او کشوری مانند ایران با هزارو ٨٠٠ کیلومتر دسترسی به آب‌های آزاد در خلیج فارس و دریای عمان با دسترسی گلوگاهی عراق که با جزر و مد بین ١۵ تا ۶٠ کیلومتر در نوسان بود، قابل مقایسه نبود. او در نظر داشت بخشی از مناطق نفت‌خیز در جنوب غربی ایران را ضمیمه خاک خود کند و علاوه بر تغییرات ژئوپلیتیک در خلیج‌فارس، منابع نفتی خود را بزرگ‌تر از عربستان سعودی سازد. او در این راه از لحاظ سیاست بین‌الملل، با تمام قدرت‌های منطقه و جهانی توافق کرده بود. در ١٩٨٨، صدام حسین پس از هشت سال دست از سیاست تجاوز به همسایه شرقی خود برداشت. نه به راحتی، بلکه با مبارزه بی‌امان نیروهای ایرانی هم در صحنه نظامی و هم در صحنه مربوط به اجرای قطع‌نامه ۵٩٨ شورای امنیت.

در آخرین نامه خود به رئیس‌جمهور وقت ایران، صدام تأیید کرد که هر ‌آنچه را مد نظر ایرانی‌هاست، قبول دارد، به امید اینکه دو کشور یک همزیستی مسالمت‌آمیز را تجربه کنند. چند هفته بعد در آگوست ١٩٩٠، نیروهای عراقی در نیمه‌شب عاشورا به کویت حمله و در چهار ساعت کشور را اشغال کردند. علاوه بر غارت اموال و منابع مالی کویت، چاه‌های نفتی کویت را به آتش کشیدند. این مسئله، گزار‌ش‌های مربوط به عصبانیت شدید عراق از اضافه تولیدکردن کویت و به ادعای او پایین‌آمدن قیمت نفت را تأیید می‌کند. صدام حسین با عربستان سعودی نیز به اختلاف افتاد، باز بر سر قیمت و تولید نفت. این بار نیروهای عراقی از مرز کویت و عربستان گذشتند و به سمت حوزه‌های نفتی شمال شرقی عربستان حمله کردند. عراق با هجوم نیروهای آمریکایی، از کویت عقب‌نشینی کرد، نیروهای ائتلاف آمریکا و عربستان فراتر از ساحل فرات به سمت شمال نرفتند. شاید دور‌شدن نیروهای عراقی از مناطق نفتی عربستان و کویت به‌همین‌دلیل انجام شده بود.

در سپتامبر ٢٠٠١ نیروهای القاعده به سه نماد مهم سرمایه‌داری آمریکا یعنی تجارت، امنیت و سیاست حمله کردند و برج‌های دوقلوی تجارت جهانی در نیویورک و بخشی از وزارت دفاع آمریکا را ویران کردند. در مارس ٢٠٠٣، نیروهای آمریکایی از زمین و هوا به عراق حمله و بغداد را فتح کردند. قبل از آن صدام تا‌آنجا‌که می‌توانست، بدهی‌های خود را به شرکت‌های نفتی فرانسوی و روسی بالا برده بود. اکنون تولید نفت عراق تا اندازه‌ای به بدهکاری‌های قبلی این کشور نیز بازمی‌گردد. عراق در یک طرح جاه‌طلبانه به دنبال آن است تا ١٢ میلیون بشکه در روز تولید خود را افزایش دهد. گویی اکنون کمی بیشتر از چهار میلیون بشکه در روز تولید می‌کند. عراق کم‌هزینه‌ترین نفت جهان را تولید می‌کند و اکنون صادراتش از ایران پیشی گرفته است.

تفاوت بحرین با سوریه

از سال ٢٠١١ بخشی از مردم بحرین به ‌دنبال به‌دست‌آوردن هویت بحرینی و دموکراسی بودند. آنان در پرتو تحولات موسوم به بهار عربی فکر می‌کردند که تسلط خانواده آل خلیفه از ١٧٨٣ تا آن روز کافی است. کمی بعد هزار نیروی سعودی به‌علاوه ۵٠٠ نیروی اماراتی به همراه نیروهای حکومتی بحرین، خیزش مردم را سرکوب کردند. این در حالی است که دولت‌های عربی خلیج فارس کمتر مورد نکوهش کشورهایی قرار گرفتند که اتفاقا در همان سال به‌شدت به‌‌دنبال حق آزادی بیان و توسعه دموکراسی در سوریه بودند. تفاوت بحرین با سوریه در همین نکته است که در این بخش از خاورمیانه منابع نفت و گاز وجود دارد که هرگونه اختلال در تولید یا صادرات آن ضررهای متعددی بر اقتصاد کشورهای صنعتی وارد می‌کند.

در همین زمان آمریکا، انگلستان و فرانسه قطع‌نامه ١٩٧٣ را در شورای امنیت در حمایت از مردم لیبی و علیه دیکتاتوری قذافی به تصویب می‌رسانند. این قطع‌نامه در همان روزی تصویب شد که سرکوب مردم بحرین شروع شده بود. جت‌های جنگنده سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) به مواضع طرفداران قذافی حمله می‌کنند. شش ماه بعد پادشاه بحرین و نخست‌وزیر انگلستان در خانه شماره ١٠ داونینگ‌استریت لندن به بحث راجع به وضعیت مردم سوریه پرداختند.

آینده انرژی در خاورمیانه

آینده چه خواهد شد؟ به نظر می‌رسد کشورها در این بخش از جهان دو دسته خواهند شد: کشورهایی که در ابتدای قرن بیستم به نفت رسیدند. این کشورها در آینده نزدیک از نفت گذر خواهند کرد. اکنون دوبی دیگر نفتی صادر نمی‌کند. ابوظبی، اکثر درآمدهای نفتی خود را صرف کشف و توسعه انرژی‌های غیرنفتی می‌کند. عربستان سعودی نیز در برنامه ٢٠٣٠ خود به یک کشور غیرنفتی می‌اندیشد. عمان به تجارت در اقیانوس هند و دریای عمان فکر می‌کند. تنها عراق است که با زخم‌های ناشی از جنگ‌های داخلی و منطقه‌ای همچنان به توسعه ظرفیت تولید می‌اندیشد. دسته دوم کشورهایی هستند که یا از این منبع انرژی محروم هستند یا تاکنون در آن مناطق کمتر کشف شده است. این دسته از کشورها به‌ دنبال آن هستند که صنایع انرژی خود را توسعه دهند. سوریه، یمن، اقلیم کردستان عراق، مصر و لبنان از این دسته‌اند.

در ایران اکثرا صحبت از اداره کشور بدون درآمد نفت است. این کار خوبی است؛ اما از فرصت‌های این ماده سیاه نباید غافل بود. اداره کشور با یا بدون نفت نیازمند ایجاد تعادل بین عوامل تولید است. ایران دارای منابع غنی طبیعی است؛ اما در بخش اقتصادی همچنان ضعف‌هایی وجود دارد که می‌توانند به فرصت‌های بهبود تبدیل شوند. دسترسی آسان به انرژی در کشور نفت‌خیزی مثل ایران سبب شده که نوعی نظام بهره مالکانه در فضای مدیریت کشور حاکم باشد. این نظام مانعی برای رقابت‌پذیری در عرصه تولید شده است. دولت نیز نیاز جدی به مالیات ندارد؛ بنابراین کاستی‌های موجود در فضای اقتصادی پوشیده مانده است. تعادل عوامل تولید، انرژی ارزان در ایران را بدل به یک فرصت کمیاب برای توسعه می‌کند. نفت و گاز می‌تواند پشتیبان توسعه همه‌جانبه کشور باشد؛ تا وقتی که به جای آن بدیلی پیدا نشده است. معلوم نیست این بدیل فردا کشف می‌شود یا صد سال دیگر.

برچسب ها
مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن