راهی برای مقابله با ریزگرد هست؟ به انطباق باید فکر کرد

رییس‌جمهور چهار دستور به عیسی کلانتری داده است که مهار ریزگردها با منشا داخلی، و گرفتن حق‌آبه از وزارت نیرو دستورهای سوم و چهارم آن هستند. اینکه رییس‌جمهور چنین دستور صریحی به رییس سازمان محیط زیست می‌دهد نشان از عمق فاجعه‌ای است که دیگر تبدیل به وضع نرمال جامعه خاورمیانه شده است.

به گزارش خبرنگار توسعه پایدار «انرژی امروز»، در بهمن ماه سال 1395 احمدرضا لاهیجان‌زاده مدیرکل حفاظت محیط زیست خوزستان گفت: «مشکلات محیط زیستی در خوزستان موجب شده که هم از لحاظ کلانشهرها در کشور و هم از لحاظ ریزگردها در جهان رتبه اول آلودگی هوا را داشته باشیم.»

اردیبهشت سال 1395 هم خبرگزاری فارس به نقل از رویترز نوشت که سازمان بهداشت جهانی گفته شهر زابل در ایران به دلیل طوفان‌های شنی در ماه‌های تابستان آلوده‌ترین شهر جهان لقب گرفت و چهار شهر آلوده بعدی نیز در هند قرار دارند.

راست و دروغ این خبر پای خبرگزاری فارس. اما اینکه مشکلی به نام گرد و غبار بلای جان ایران و ایرانی شده واقعیت تلخ سال‌های اخیر است که متاسفانه هیچ چشم‌انداز روشن و امیدوارکننده‌ای هم برای آن متصور نیست.

پنجم شهریور ماه، عیسی کلانتری، ‌رییس سازمان حفاظت محیط زیست کشور در برنامه «تیتر امشب» شبکه خبر گفته بود: گرد و غبارها هم منشا داخلی و هم منشا خارجی دارند. بر اساس بررسی‌های کارشناسان محیط زیست از 28 مرکز تولید گرد و غبار چهار مرکز در جنوب خوزستان و 24 مرکز در خارج از کشور قرار دارد. لازم به ذکر است که چهار کانون تولید گرد و غبار در داخل ایران چندین برابر کانون‌های خارجی تولید گرد و غبار دارند.

سیزدهم آبان ماه جاری، ضیا‌ءالدین شعاعی، مدیر ستاد ملی مقابله با گرد و غبار، آب پاکی را بر دستان همه مردم ریخت و به تابناک گفت: بحران گرد و غبار کشور 25 تا 50 سال دیگر هم حل نخواهد شد.

این فقط شعاعی نیست که واقعیت ریزگردها را این‌طور عریان بیان کرد. ناصر کرمی، اقلیم‌شناس و استاد دانشگاه تردنهایم نروژ، در صفحه شخصی خود نوشت: «ریزگرد، سرنوشت محتوم و گریزناپذیر هلال خصیب، از سوریه تا خوزستان. در پست نرمال اقلیمی خاورمیانه. به انطباق باید فکر کرد».

در همین روز 13 آبان ماه، که اتفاقا یادآور تاریخی بزرگ برای سرزمین ایران است، کلانتری در مصاحبه با ایسنا گفت: «رییس‌جمهور چهار دستور به عنوان اولویت سازمان حفاظت محیط زیست داد تا در پایان چهار سال دولت دوازدهم به عنوان کارنامه محیط زیست به رییس‌جمهور ارائه شود. اول، آلودگی هوای کلانشهرها، دوم مدیریت پسماند، سوم مهار ریزگردها با منشا داخلی، و چهارم گرفتن حق‌آبه از وزارت نیرو».

باید توجه داشت مسائل محیط زیستی کاملا به هم گره خورده و در هم تنیده هستند. به‌عنوان مثال نمی‌توان مهار ریزگردها با منشاء داخلی را جدای از دستور چهارم یعنی گرفتن حق‌آبه‌ها از وزارت نیرو دانست. این دو در واقع دستوراتی هستند که باید در کنار هم به آن عمل شود.

تا پیش از این بحث بر سر منشاء ریزگردها بود. اینکه چند درصد ریزگردها داخلی است و چند درصد خارجی. که اگر منشا ریزگردها بیشتر خارجی باشد، پس باید آنها که از مسوولین مملکتی هستند باید نفسی به راحتی بکشند که «خوب،‌کاری که از دست ما برنمی‌آید…» اما اگر منشا ریزگردها داخلی باشد، آن وقت می‌شود بهانه‌ای برای دعواهای جناحی و حزبی.

وب سایت Earth Observatory جدیدا عکسی را منتشر کرده که مربوط به ۲۹ اکتبر ۲۰۱۷ برابر با هفتم آبان ماه ۱۳۹۶ است و ابری از غبار را بر بالای آسمان عربستان سعودی، عراق و بخش‌های جنوب غرب ایران را نشان می‌دهد. در تصاویر روز ۳۱ اکتبر هم ابر غبار به کویت و خلیج فارس رسیده است.

به هرحال برای مردم خوزستان فرقی ندارد که منشا گرد و غبار از کجا باشد، موضوع این است که زندگی در این سرزمین بسیار سخت‌تر از گذشته شده است.

اگر بخواهیم بر مبنای آمار تعداد روزهایی را که استان خوزستان با پدیده گرد و غبار مواجه بوده است را بشماریم، که سازمان حفاظت محیط زیست در جدولی تعداد این روزها را مشخص کرده است، احتمالا سال‌ 88 با 72 روز گرد و غبار، بدترین سال برای خوزستان بوده است. بین سال‌های 93 تا 95، خوزستان از لحاظ گرد و غبار وضعیت بهتری نسبت به سال‌های 86 تا 93 داشته است.

بر اساس این جدول مشخص شد به رغم اینکه غلظت گرد و غبار در استان خوزستان در هر سه سال 89، 90 و 95 بیش از 10 هزار میکروگرم بر مترمکعب بوده است، اما استان خوزستان در سال 95 با 28 روز گرد و غبار نسبت به سال های 89 و 90 با 46 و 55 روز گرد و غباری به مراتب وضعیت بهتری داشته است.

دلیل وجود گرد و غبار در ایران چیست؟

اگر بخواهیم به طور کلی و کاملا خلاصه، دلیل رخ‌داد این پدیده را برای ایران نام ببریم می‌توانیم در دو کلمه این علت را خلاصه کنیم و آن «نبود آب» است. اما اگر بخواهیم دلیل نبود آب را توضیح دهیم، مثنوی صد من کاغذ شود.

عواملی که برخی از آنها از حوزه اختیار بشر خارج است؛ اما برخی به شدت وابسته به سیستم حاکم بر منطقه بحران زده خاورمیانه است.

اگر تغییرات اقلیم را به‌عنوان عاملی طبیعی در رخ‌داد این پدیده بدانیم، که البته خود این تغییرات اقلیم هم به دلیل دست‌اندازی‌های بشر بر طبعیت به وجود آمده و در واقع انتقامی است که طبیعت از ساکنان هوشمند و غیرهوشمند آن می‌گیرد، عوامل انسان‌ساز رخ‌داد گرد و خاک بسیار زیاد هستند.

اولین و شاید مهمترین عامل انسانی بروز گرد و خاک در ایران و البته در خاورمیانه و شمال آفریقا، و به طور کلی در منطقه منا، مدیریت غلط آب در این منطقه است.

منطقه‌ای که زمانی نام هلال حاصلخیز را یدک می‌کشید، امروزه یکی از خشک‌ترین مناطق جهان است که به باور دانشمندان و اقلیم شناسان، بدترین تاثیر را از تغییرات اقلیم به ارث برده است.

مدیریت غلط آب در این منطقه، ‌یعنی احداث سدهای بی‌حساب و کتاب از ترکیه و سوریه و عراق گرفته تا ایران که هیچ کدام نشانی از توجهات زیست محیطی نداشته و صرفا بر پایه توهماتی پوپولیستی چون گسترش کشاورزی استوار بوده است.

مدیریت غلط آب در این منطقه، به معنای گسترش کشاورزی بدون ایجاد زیرساخت‌های فنی و تکنولوژی‌های روز دنیا برای کاهش میزان آب مصرفی و صرفا بر پایه روش‌های سنتی غلط کشاورزی.

مدیریت غلط آب در این منطقه، ‌یعنی حفر چا‌های عمیق و نیمه عمیق بسیار در این منطقه، و خارج کردن آب از لایه‌های زیرین زمین و درنتیجه خالی شدن آبخوان‌های زیرزمینی و به تبع آن منابع سطحی آب.

مدیریت غلط آب در این منطقه، یعنی جلوگیری از روند نرمال حرکت رودخانه‌ها، و احداث ده‌ها سد بر روی این رودخانه‌ها بدون انجام ارزیابی اثرات زیست‌محیطی این سدها، تا آب پشت سدها در برابر گرمای بیش از حد منطقه تبخیر شود، و حق‌آبه پایین دست رودخانه تامین نشود، تا طبیعت پایین دست خشک شود.

مدیریت غلط آب در این منطقه به معنای مصرف بی‌حساب و کتاب آب، ‌بدون کوچکترین صرفه‌جویی از سوی ساکنان منطقه‌ای که به خشک بودن مشهور است؛ اما بیش از کشورهای پرباران اروپایی آب مصرف می‌کند.

مدیریت غلط آب در این منطقه، ‌یعنی طرح‌های گسترش درختکاری، بدون اینکه منبع تامین آب برای آن مشخص شود. هرچند اگر قرار بود منطقه منبع آبی داشته باشد،‌ مسلما روزگار امروزاش چنین تیره و تارِ گرد و غبار نبود.

و دست آخر، مدیریت غلط آب در این منطقه، یعنی وجود نفت.

در کتاب «خواب آشفته نفت» به قلم محمدعلی موحد آمده است: «کشور صادر‌کننده نفت در دایره اقتصادی واحدی محصور می‌ماند. حوزه‌های دیگر اقتصاد بهره زیادی از صنعت نفت نمی‌برند، قدرت اشتغال‌زایی آن نیز اندک است».

گویی نفت تفکر حاکم بر جامعه نفتی را طوری عوض می‌کند که دستیابی به ثروت این طلای سیاه، آنقدر عطش‌آفرین می‌شود که چشم‌ها بر روی تمام هر آنچه که پیرامون نفت است؛ بسته می‌شود. در نتیجه، برای استخراج بیشتر نفت، ‌هورالعظیم را باید خکشاند، تا هم منبع درآمد ساکنان هور از بین برود، و هم مکانی که روزگاری تالاب بود، تبدیل به منبع گرد و غبار شود و دست آخر دود آن به چشم ساکنانش برود و غبارش، نفس مردم هور را به شماره اندازد.

و نفت یعنی، تنها منبع ثروتی که چشمان دارندگانش را از دیدن تمام منابع دیگر ثروت کور می‌کند. منابع ثروتی چون توریسم،‌ انرژی‌های تجدیدپذیر، صنایع دستی، …

و نفت یعنی بی‌محابا مصرف کردن. آن هم نه فقط مصرف بی‌مهابای نفت که مصرف بی‌محابای آب و دیگر منابع طبیعی تجدیدناپذیر.

مردمان سرزمین‌های خشک خاورمیانه، چنان با آب رفتار می‌کنند که گویی منبع عظیمی از آب را برای همیشه، ‌چون ذخایر استراتژیک نفت آمریکا، در قفا نگه داشته‌اند. اما به واقع چنین چیزی اوهامی بیش نیست.

چارلز فیشمن، در کتاب عطش بزرگ می‌نویسد: «فی‌الواقع تصوری که ما از زمین داریم، تصور یک سیاره‌ آبی است؛ ما به آن لقب سیاره‌ آبی رنگ را داده‌ایم؛ اما در برابر تمام نیروی آبی که جهان ما را می‌سازد، زمین به‌صورت شگفت‌آوری رو به‌ خشک شدن می‌رود. آبی بسیار کم مسیری طولانی در پیش دارد».

این در واقع وصف اوضاع و احوال امروز سرزمین ماست. ما تصوری از بی‌آبی نداریم. اما در حال حاضر ساکنان سرزمین خوزستان و سیستان و بلوچستان و مناطق مرکزی ایران،‌ این بی‌آبی را با گوشت و پوست و استخوان خود درک می‌کنند،‌ آنها آسمانشان تیره است. تیرگی آسمانشان، به دلیل بی‌آبی زمین‌شان است.

چه باید کرد؟

تا به امروز آنقدر صحبت از منشا داخلی و خارجی ریزگردها شده و آنقدر مسولان از منشا صحبت کرده‌اند که احتمالا حتی کودکان دبستانی خوزستانی نیز منشا گرد و غبار را می‌دانند.

بسیار از لزوم تعامل با همسایگان غربی گفته شد. اما همسایه‌ای چون عراق که باید با داعش بجنگد فرصت و توانی برای اندیشیدن به گرد و غبار آسمان ایرانی ندارد و همسایه‌ای که چون عربستان، که فقط یک درصد مساحت آن را محدوده‌های شهری و روستایی پوشانده و در واقع در این یک درصد از مساحت، امکان سکونت وجود دارد و از سویی برای این کشور مسائل سیاسی و خصومت‌های تاریخی مقدم بر مسائل اجتماعی و انسانی است، صحبت از ارائه راهکار برای حل مشکل گرد و غبار آب در هاون کوبیدن است. و می‌ماند سوریه،‌ که دلیل بی‌تفاوتی‌اش اظهر من الشمس است.

اما در داخل کشور هم وضع چندان مساعد نیست. دلایل انسانی وقوع ریزگردها که در بالا به آن‌ها اشاره شد، همگی در ایران،‌ آن هم با ضریب چندین برابر عاملی شده بر دردی بی‌درمان، که ضیا‌الدین شعاعی بی‌پرده اعلام کرده است، که 50 سال بعد شاید بتوان راهی یافت.

اما شعاعی نگفته است که با چه سند و مدرکی مطمئن است که قرار است 50 سال بعد آنقدر باران ببارد تا خاک خاورمیانه را چون جنگل‌های شمال سرسبز کند تا گرد و غبارش به کل از بین برود؟

زمان آن رسیده و حتی دیر هم شده است، که مسوولان به جای منشاءیابی برای پدیده‌ای که زندگی را برای مردمان ایران، چه در خوزستان، چه در سیستان و بلوچستان، ‌چه در مناطق مرکزی و چه در جای جای ایران عزیز، تحمل‌ناپذیر کرده است، به فکر راهکارهایی برای تسهیل و بهبود نسبی شرایط در زمان گرد و غبار باشند.

تا ابد نمی‌شود با کشورهایی مذاکره کرد و توان و نیرو و از همه مهمتر هزینه‌ها را برای کشورهایی خرج کرد که سودایی دیگر در ذهن خود می‌پروانند، سوداهایی اکثرا سیاسی با سوءاستفاده از شوربختی انسانی.

و تا ابد نمی‌توان محیط زیست را متهم به کم‌کاری کرد، وزارت نیرو را متهم به رانت‌خواری کرد،‌ وزارت نفت را متهم به بی‌تدبیری کرد، و دولت را متهم به بی‌توجهی و سیاسی‌کاری.

حالا زمان آن است که دولت و متفکران از هر صنف و دسته‌ای با هر گرایش سیاسی را دور خود جمع کند تا راهی بیابند برای اینکه که با وضعیت فعلی چگونه مردم می‌توانند انطباق و سازگاری داشته باشند.

تنها گزینه همین است.

برچسب ها
مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن