قاسمی: اگر تحریمها هم بود، پارسجنوبی را امروز تمام کرده بودیم معظمی: نمیتوانستید
رستم قاسمی، وزیر سابق نفت در دولت احمدینژاد و منصور معظمی، مشاور وزیر نفت، به عنوان استاد دانشگاه و کارشناس نفت، بر سر میز مناظره نشستند و با وجود اختلاف آمار، نفت و انرژی هیدروکربوری را در سال های طولانی پیش رو، مهمترین در سبد انرژی میدانند.
به گزارش خبرنگار انرژی امروز، رستم قاسمی در برنامه «صد و 80 درجه» شبکه افق، با تاکید بر اینکه «نفت کالای استراتژیک و با وجود سوبسیدهایی که به انرژیهای غیرنفتی داده می شود، نفت در سبد انرژی 85 درصد سهم دارد»، گفت: با توجه به حجم ذخایر، نفت تا 50 سال آینده میتواند یک کالای استراتژیک باشد.
منصور معظمی اما نفت و گاز را نه تنها کالای استراتژیک بلکه متاثر از مولفههای سیاسی دانست و گفت: نفت کالای استراتژیک سیاسی است. با نگاهی به سبد انرژی جهان میبینیم که نقش نفت و گاز پررنگ است و بر اساس گزارش سال 2016 سهم نفت و گاز در سبد انرژی بیش از 60 درصد است.
قاسمی در این مناظره با دفاع از عملکرد خود در زمان تحریم و شرایط آن زمان، گفت: در اوج تحریمها و هنگامی که تجربه دورزدن تحریم را نداشتیم، صادرات نفت به 600 هزار بشکه در روز رسید؛ درحالیکه در گرفتن پول نفت صادراتی هم با مشکل مواجه بودیم.
معظمی در پاسخ گفت: با ادامه تحریمها، امروز نمی توانستیم پروژهها را تکمیل کنیم؛ وضع مردم بدتر میشد؛ درآمد کشور کاهش پیدا میکرد؛ ارتباطات بینالمللی دچار مشکل می شد؛ مجبور بودیم با واسطه خرید کنیم. البته هر سال وابستگی به درآمد نفت کمتر می شود با این حال به قول آقای قاسمی کار شروع شد؛ اما به نظر من موفق ادامه پیدا نمیکرد چرا که نیاز به منابع مالی و تجهیزات داشتیم.
قاسمی مدعی شد: اگر تحریم ها ادامه پیدا می کرد هم، امروز پروژه پارس جنوبی را تمام می کردیم.
حالاحالاها نفت ارزش دارد
قاسمی: سهم نفت در سبد انرژی بیش از 60 درصد است؛ زمانی که من ریاست اوپک را برعهده داشتم، آنها هنوز رقم 85 درصد را اعلام می کردند.
معظمی: بر اساس برآوردهای موسسات مطالعاتی، تا سال 2050 کماکان نفت و گاز بالاترین سهم را در سبد انرژی جهان خواهند داشت. البته سهم آنها کم میشود؛ اما حالاحالاها بیشترین سهم را خواهند داشت.
قاسمی: یک موقع شما ظرفیت تولید دنیا و ذخایر نفت را درنظر میگیرید، یک موقع ارزش نفت در سال های آتی را میسنجید. نفت تا سالهای طولانی مدت کالای استراتژیک باقی میماند؛ هر روز علوم جدید، محصولات جدید را بدست میآورند.
معظمی: سهم نفت و گاز در سبد انرژی در آینده کم میشود؛ اما کماکان سهم غالب را در سبد انرژی خواهند داشت، ضمن اینکه به تناسب رشد تکنولوژی، این سهم تبدیل میشود. یک بخش آن پتروشیمی است که ارزش افزوده بیشتری را از نفت ایجاد میکند.
قاسمی: حجم ذخایر نفت درجا ایران، بیش از 600 میلیارد بشکه است. با احتساب برنامه برداشت 5 میلیون بشکه در روز برای مصرف داخلی صادرات، بالغ بر 100 سال آینده نفت داریم و با درنظر گرفتن تکنولوژی های جدید، این زمان، بیش از 150 سال خواهد بود. این گونه نیست که قیمت نفت به دلیل توسعه انرژیهای جدید کاهش یابد؛ انرژیهای جدید میتواند بخشی از سبد انرژی دنیا را هم به خود اختصاص دهد؛ ما حتما باید از نفت برای زیرساخت های کشور، نه امور جاری، استفاده کنیم.
معظمی: اگر یک واحد ضریب برداشت اصلاح شود، شش تا هفت میلیارد بشکه نفت بیشتر بدست میآوریم، ببینید با قیمت 55 دلار امروز چقدر میشود؟ این مساله یادآوری میکند که به سمت نرمافزار و تولید ثروت برویم. ممکن است بگویید ما که الان به تکنولوژی دسترسی نداریم. یک بحث این است که از نو شروع کنیم، یک بحث هم این است که تکنولوژی را بخریم و مشارکت کنیم.
در تکنولوژی نفت با وجود 107 سال تجربه، حرفی برای گفتن نداریم
معظمی: با کمال تاسف با وجود 107 سال تجربه در صنعت نفت، درحوزه تکنولوژی هیچ حرفی برای گفتن نداریم و این نشان میدهد که ما در این بخش بسیار کم کار کردهایم.
قاسمی: همین طور است، ببینید ما درحوزه نفت، نه تنها درحوزه فناوری بلکه در حوزه تجهیزات و سایر حوزهها بعد از 100 سال وابستگی های زیادی داشتیم و داریم؛ هر دولت هم سعی کرده بخشی را حل کند؛ اما اصلا قابل قبول نیست.
معظمی: نفت موتور محرک اقتصاد کشور است.
قاسمی: ما می توانیم؛ این «ما می توانیم»، مکتب امام خمینی است؛ من در دوران تحریم وارد وزارت نفت شدم، بدترین دوران صنعت نفت کشور و حداقل سختترین در 100 سال گذشته بود چراکه نفت ایران، هیچژاه چنین تحریم نشده بود.
رستم قاسمی درمورد مصاحبه خود با مجله آسمان مبنی بر اینکه اگر نفت ما تحریم شود، قیمت نفت در دنیا به 200 دلار می رسد، گفت: اگر آن حرف را نمیزدیم، همان روز نفت 30 دلار میشد. اگر آن دیپلماسی و تهدیدها وجود نداشت که نفت ما از همان موقع میشد 30 دلار؛ بعد از آن هم 30 دلار شد. بالاخره اینها مدیریت فضای روانی است. یک نوع دیپلماسی است که در آن موقع با وجود همه تلاشهایی که صورت می گرفت نفت زیر 100 دلار نیامد.
پیش از تحریمها 2 میلیون و 400 هزار بشکه نفت صادر میکردیم؛ در اوج تحریمها و هنگامی که تحریمها جدی شد و ما تجربه عبور از تحریم را نداشتیم، در مقطعی کشتیها به سمت ایران نیامدند و فروش نفت ایران خیلی کمتر از این حرفها شد. عدد خیلی پایینی بود (با خنده). تقریبا صادرات نفت در مقطعی به 600 هزار بشکه در روز رسید؛ آن هم صادراتی بود که بعضا پولی درقبال آن نمیگرفتیم. ولی خیلی طول نکشید، دنیا بزرگ است، ما روشهای متعددی را برای فروش نفت درپیش گرفتیم.
وقتی می خواهید در دنیا کار کنید، نفت بفروشید و روشها غیرمتعارف است ممکن است هزینههایی برای کشور داشته باشد؛ ما سال 1390، 119 میلیارد دلار نفت فروختیم، در سال 1391، متوسط فروش نفت و میعانات، یک میلیارد و 400 هزار بشکه در روز بوده است. وقتی رییسجمهور امریکا تحریمها را امضا کرد، سه جمله گفت؛ گفت که تحریمها فلجکننده و هوشمند است؛ در تاریخ بیسابقه است و ایران باید واکنش نشان دهد. یعنی درواقع امریکا میخواست ایران تسلیم شود.
شاید در دنیا هم کسی فکر نمیکرد که ما بتوانیم با این ابزاری که در اختیار تحریمکنندهها بود، عبور کنیم. هیچکس از تحریم استقبال نمیکند، حتما چیز بدی است، به مردم ایران ظلم کردند.
معظمی: استفاده بیشتر از حجم مخازن، مستقیم با مقوه تکنولوژی ارتباط پیدا میکند. نمیتوان این مساله را نفی کرد.
معظمی با تاکید بر اهمیت مدیریت مصرف گاز، گفت: ما مدیریت مصرف را رها کردیم؛ ما ول کردیم. تازه ساختار مدیریت مصرف را که نگاه می کنیم، این مصرف فوقالعاده، بیحد و نصاب گاز به کجا میرود؟ به خانگی و تجاری. به صنعت نمی رود که؛ اتفاقا در پیک گاز صنعت قطع میشود.
قاسمی: ما در کشوری هستیم که رتبه اول را از نظر گاز در دنیا داریم؛ واقعیت این است که ما مدیریت مصرف گاز درستی نداریم ولی مردم ما متوقع هستند. وقتی مردم تهران از گاز استفاده میکنند، شهرستان ها و روستاییانی که در مناطق سردسیر هستند نیز از گاز استفاه کنند. نمیشود که مردم در شهرها گاز خانگی داشته باشند اما روستاها نه، در این صورت بحث مهاجرتها و عدالت اجتماعی چه می شود؟ این ها موضوعاتی است که بر اساس آن لاجرم باید گاز خانگی به تناسب به همه مردم کشور بدهیم اما اینکه چگونه گاز بدهیم، روند مصرف و تکنولوژی مصرف چه باشد؟ میتواند کمک کند. مدیریت مصرف حتما مصرف را کم میکند. این واقعیت است.
معظمی: در روز 40 میلیون مترمکعب در روز گاز را مصرف میکنیم. اجازه دهید مردم این گاز را تبدیل به محصولات پتروشیمی کنند.
قاسمی: با توجه به لزوم عدالت اجتماعی تردیدی نیست که باید به همه مردم کشور گاز بدهیم.
معظمی: مردم کشور ما باید به طور مساوی از این منابع خدادادی استفاده کنند. اگر قرار است درجه دمای خانه ای در روستایی در آذربایجان 18 درجه است، در تهران هم باید همین گونه باشد یعنی باید شهرنشینان و روستاییان به طور یکسان از گاز یا برق با قیمت منطقی برخوردار باشد. میتوان به روستایی برق با قیمت مناسب داده شود؛ در این صورت حرفی برای جایگزینی برق با گاز ندارد. روستایی میخواهد خانهاش را گرم نگاه دارد.
معظمی درمورد آینده نفت و پساتحریم نیز گفت: در بازار مزیت رقابتی هست. ما به لحاظ قیمت تمامشده نفت و ذخایر میتوانیم رقابت کنیم. ما باید همچنان به صورت اولویتدار بر نفت تمرکز کنیم، ظرفیت تولید را افزایش دهیم؛ معنای افزایش ظرفیت نفت، صادرات بیشتر نیست. زمانی که شما توان تولید بیشتر داشته باشید هم میتوانید در اوپک حرف بزنید و در صحنه بینالمللی دستت پرتر است. بنابراین من فکر میکنم پس از برجام، اتفاقی که افتاد و ما نتوانستیم در نفت از آن استفاده کنیم منجر به از دست دادن زمان شد. حالا یک روز اسمش را گذاشتند IPC، یک روز گذاشتند بیع متقابل، حالا هرچه که گذاشتهاند، نتیجهاش این شده که تا به امروز هیچ قراردادی در نفت بسته نشده است. اگر قرارداد پارس جنوبی هم قبلا بسته نمیشد، امروز شاهد افتتاحشان نبودیم.
قاسمی: وقتی تحریمهای فلج کننده شکل گرفت، موسسات مراکز تحقیقاتی گفتند که ما انتظار فروپاشی ایران را داشتیم. رییسجمهور آمریکا این مساله را به روز دنبال میکرد بهویژه در حوزه صنعت نفت. همان موقع تحریم تنها دوره ای است که در صنعت نفت 18 فاز با هم کار می کردند.
در ابتدای تولید، حتما مشکلاتی هم وجود دارد.در دوره تحریم با وجود تمام مشکلاتی که وجود داشت نیازها را از داخل تامین کردیم و چون نیاز بود؛ رفتیم ساختیم.
معظمی: البته یک نکته اضافه کنم، اگر واقعا تحریمها ادامه پیدا می کرد، کار ما خیلی سختتر می شد.
قاسمی: بحث خواهیم کرد دیگه؛ حتما بحث خواهیم کرد.
معظمی: دلیلش هم این است که سقفی برای کاهش 15 درصدی سالانه صادرات ما درنظر گرفته شده بود. با ادامه روند تحریمها، وضع مردم بدتر می شد، درآمد کشور کاهش پیدا میکرد؛ ارتباطات بین المللی نداشتیم؛ ما بخش کالاهای استراتژیک را در حوزه نفت و گاز مجبوریم که از خارج بخریم؛ کالا نمیدادند؛ ناچار میشدیم که کالایی را با چندین برابر قیمت از منابع مختلف بخریم. آقای قاسمی گفتند، بله کار شروع شد اما اینکه آیا به سرانجام می رسید، من معتقدم که نه.
قاسمی: خیلیها مدافع تحریم هستند؛ تحریم یک چیز بسیار بد و تاکید میکنم ظلمی است که در حق مردم ایران روا کردند. حتما برای ما نیز هزینههایی داشت اما در تحریمها مسایل توسعه در صنعت نفت را با درآمد نفتی باید تفکیک کنیم. بله ما به دلیل وابستگیهایی درآن مقطع داشتیم با مشکلات زیادی مواجه شدیم، ایشان اشاره کردند، حتی پول برخی کالاها را داده بودیم، آنها را تحویل ندادند ولی درجایی که میشد تهدید را به فرصت تبدیل کرد در همین حوزه توسعه صنعت نفت است؛ چرا؟ به ما کالا ندادند؛ همین پمپ مرکزی پالایشگاه تهران، پولش را داده بودیم اما پمپ را تحویل ندادند. تمام پمپسازهای کشور را صدا زدیم، ساختند، نصب کردیم، حتی موقع نصب آن خیلی از دوستان موافق نبودند که مقامات کشور افتتاح کنند، گفتند ممکن است که منفجر شود؛ من خودم رفتم پالایشگاه را افتتاح کردم، از آن روز تا به حال هم پالایشگاه کار می کند.
موارد متعددی در این زمینه داشتیم و داریم که به ما کالا ندادند و در داخل ساختیم، ما تهدید را تبدیل به فرصت کردیم. موضوعات کمی هم نبود، بسیار موضوعات متعددی بود. بهعنوان مثال برخی شرکتها که کالاهای انحصاری در برخی کشورها میساختند، میگفتند پول را در رستوران در چمدان به ما بدهید، کالا را دم کارخانه به شما تحویل میدهیم؛ ما آن کالاها را ساختیم. صنعت دفاعی کشور حتما پیچیدهتر از صنعت نفت است؛ ساخت یک موشک بسیار پیچیدهتر است. ما با نگاه باور به «ما میتوانیم» کالاهای مورد نیاز را ساختیم؛ به طور متوسط در پارس جنوبی 1.49 درصد پیشرفت داشتیم که در تاریخ حتی قبل تحریم هم بیسابقه بوده است.
ما باید برای اینکه پیمانکاران ایرانی بیایند و یاد بگیرند، هزینههایی را باید میدادیم و دادیم. امروز در پارس جنوبی پیمانکاران ایرانی کار میکنند.
معظمی: من اعداد و ارقام را نفی نمیکنم اما در شروع کار پیشرفت بسیار بالا است و هرچه این کار تکمیلتر شود، پیشرفت کردن، سنگینتر می شود. اینکه کار شروع شده بسیار درست است اما اگر تحریمها ادامه پیدا می کرد، نمی توانستیم تکمیل کنیم.
قاسمی: من مهندس عمران هستم؛ در مهندسی نمودار پیشرفت S داریم؛ هنگام شروع و پایان پیشرفت کم است. مهمترین موضوع طراحی پروژهها بود که ایرانیها انجام دادند؛ همین زمان برد. میخواهم بگویم که در زمان شروع پروژه و پایان، پیشرفت کم است.
اگر تحریم ادامه پیدا میکرد، ما وضعیت بدی نداشتیم
معظمی: من فکر نمی کنم مهندس قاسمی هم مخالف نظر من باشند که اگر این تحریمها ادامه پیدا می کرد، ما سرانجام خوبی نداشتیم؛ چون تحریم خیلی چیز بدی است.
قاسمی: تحریم چیز بدی است اما اگر ادامه پیدا می کرد، ما وضعیت بدی نداشتیم؛ ما رو به خودکفایی بودیم و ضعفهایمان را خودمان بر طرف میکردیم.
معظمی: الهی شکر تحریم که از بین رفته است؛ من برجام را فرصت طلایی میدانم. اگر تحریم ادامه پیدا میکرد، کار متوقف می شد چرا که ما نیاز به منابع مالی و تجهیزات داشتیم. ادامه و اتمام پروژه هایی که شروع شد میسر نبود.
قاسمی: می خواهم با مدرک خدمتتان عرض کنم، پارس جنوبی تمام میشد و امروز هم تمام میشد؛ اگر روند گذشته پارس جنوبی ادامه پیدا میکرد امروز باید پرونده پارسجنوبی را میبستیم.
معظمی: من با این حرف موافق نیستم.
قاسمی با نشان دادن گزارش وزیر نفت در مجلس: وزیر نفت گزارش سرمایهگذاری در 5 سال گذشته را اعلام کرده و 5 سال قبلتر، میزان سرمایهگذاری، کمتر از این بوده است. در سال های 89، 90 و 91، تحریم بودیم و من در وزارت نفت بود. منابع مالی کشور کم بود؛ بانک مرکزی در خارج کشور منابع داشت که به آن سود هم نمیدادند. ما آن را از بانک مرکزی گرفتیم در میدان مشترک هزینه کردیم و به بانک مرکزی سود هم دادیم.
معظمی: این روند نمیتوانست در سالهای بعد ادامه پیدا کند، چراکه منابع کاهش پیدا کرد. دسترسی ما به تجهیزات بسیار بسیار سختتر شد کما اینکه دولت جدید آمد، پارس جنوبی را فازبندی و اولویتبندی کرد. فازهای با پیشرفت بالاتر را در اولویت قرار داد. بحث من کل تحریم است که اگر در بخش نفت و گاز ادامه پیدا می کرد، اتمام پروژهها بعید بود.
قاسمی: در دو سال اوج تحریمها توانستیم22 میلیارد دلار سرمایهگذاری کنیم؛ بخشی از آن مربوط به منابع بلوکه شده در خارج از کشور بود که ما آن را به روشهای مختلف به داخل کشور آوردیم و استفاده کردیم. مگر الان منابع بلوکهشده نداریم؟ حتما داریم. حتما داریم. خوب باید بیاوریم استفاده کنیم. نکته دیگر این که بخشی مربوط به فروش اوراق مشارکت بود؛ امروز که هزار و 200 میلیارد تومان نقدینگی در کشور داریم نمیتوانیم اوراق مشارکت بفروشیم؟ واقعا عرض میکنم، مدارک و مستندات وجود دارد، هنگامی که اجرای 18 پارس جنوبی را همزمان با هم شروع کردیم، من منابع مورد نیاز این 18 فاز را تا آخر دیده بودم. بخشی از آن مجوزی است که از مجلس برای استفاده از صندوق توسعه ملی گرفتم که این حتما میتوانست نیاز ما و فازها را تامین کند. من میتوانم ادعا کنم که فازبندی پارس جنوبی اشتباه بود؛ الان هم دوستان به این نتیجه رسیدند و همه فازها را با هم کار میکنند منتها با پیشرفت حدود 0.59 درصد در ماه! یعنی یک سوم آن موقع. بنابراین فکر میکنم اکنون هزار و 200 میلیارد تومان در کشور منابع داریم، اوراق مشارکت هم حتی میتوان فروخت.
سهم اوراق مشارکت از تامین مالی ما بیش از 10 میلیارد دلار بود؛ در آن موقع تامین منابع مالی ما از 3ـ 4 محل صورت می گرفت؛ یکی منابع بلوکه شده کشور بود که با روشهای سختی به کشور آوردیم. بخش دیگر مربوط به اعتبارات صندوق توسعه ملی بود. چون ما آن حجم اوراق مشارکت را نیاز داشتیم گرفتیم.
شما امروز با حتی 30 درصد اوراق مشارکت میتوانید 2 فاز پارس جنوبی را به نرخ امروز تکمیل کنید. بالغ بر 4 میلیارد دلار می توان از این طریق بدست آورد؛ حتما آقای دکتر معظمی این را تایید میکند. معتقدم هرگز پیشرفت پروژه ها و منابع در دست، به صفر نمیرسید.
ما را تحریم کردند که تسلیم شویم؛ برای انجام کارهای بزرگ هزینه هم باید بدهیم؛ مگر مادر جنگ ایران و عراق هزینه ندادیم؟ اینجا نیز جنگ اقتصادی تمام عیاری بود و هر روز منتظر بودند ما تسلیم شویم؛ منتظر فروپاشی اقتصادی کشور بودند اما رخ نداد، بله هزینه کردیم. تحریم که بدون هزینه نیست؛ اما دنیا اینقدر کوچک نیست که ما دست روی دست بگذاریم که فروش نفتمان به صفر برسد، هزار راه وجود دارد.
من در دوران تحریم وارد صنعت نفت شدم، در آن هنگام صنعت نفت اصلا آمادگی ورود به تحریم را نداشت؛ نه در توسعه و نه در فروش نفت؛ نفت را نمیفروختیم، نفت را از ما میخریدند. ما تا قبل از تحریمها دغدغه فروش نفت و سیستم بازاریابی نداشتیم اما وقتی تحریمها شروع شد…
اگر تحریم ها ادامه پیدا می کرد؛ م برای نفت خام طرح داشتم.
در زمانی که من در وزارت نفت بود، حدود 120 هزار نفر در پارس جنوبی کار میکردند. الان کمتر از 50 هزار نفر کار می کنند.
معظمی: اگر شما بخواهید در بازه زمانی 2 ساله نگاه کنید، فرمایشات آقای قاسمی درست است اما اگر بازه زمانی را طولانی تر کنید، من می گویم که ادامه آن روند میسر نبود.
منابع و تجهیزات نداشتید، پول را نمی توانستید انتقال دهید. کمبود کالای استراتژیک داشتید. زمانی که دولت جدید آمد، کالای استراتژیک در حداقل بود، شما بابت تحریم هزینههای سنگین پرداخت کردید؛ این مساله از نظر امنیت ملی درست است اما حالا که تحریمها کاهش پیدا کرده است برای ما فرصت محسوب میشود و باید از آن استفاده کرد.
اگر چارچوبهای درست درنظر گیرید، شرکتهای بزرگ دنیا حاضرند در آن برنامهریزی کنند منتها باید در قالب قرارداد این اتفاق بیافتد که پس از برجام تاکنون اتفاق نیافتاده است.
وقتی اعلام اولیه می شود، 40 ـ 50 شرکت می آیند؛ هماکنون 30 شرکت بزرگ قرارداد MOUبستند، قراردادی باید ببیندیم که هر دو منتفع شویم و حداکثر استفاده را از شرایط موجود داشته باشیم. ما هیچ راهی جز توسعه روابط نداریم. تامین منابع شدنی است؛ پس از برجام شرکتهای خارجی برای سرمایهگذاری به ایران آمدند اما نفت که جذابتر است و بازگشت سرمایه آن بهخوبی صورت میگیرد و استراتژیکتر از صنعت خودرو است.
مدیران کشور قدرت ریسکپذیری را از دست دادند عراق؛ تهدید ایران
معظمی: مدیران کشور قدرت ریسکپذیری را از دست دادند. دنیای بیزینس، دنیای فرصتهاست و کسانی که می توانند از فرصت ها استفاده کنند، آنها برندهاند.
همین کشور عراق، تهدید ما در اوپک عراق است. ما با عراق، رفیق، شریک اقتصادی و همسایه هستیم؛ اما واقعا در اوپک تهدید ما عراق است. ما امروز در عربستان مساله داریم اما با عراق که مساله نداریم اما عراق سرمایهگذاری کرده وامروز توان و ظرفیت تولیدش از ما بیشتر شده است و به طور قطع یقین تا سال 2020 برداشت آن به 5.5 تا 6 میلیون بشکه می رسد. ما چی؟ قرار است طی برنامه پنج ساله، تولید نفتمان به 4 میلیون و 700 هزار بشکه برسد.
خدشهدار شدن وحدت فرماندهی همه ارکان نظام از قاسمی حمایت میکردند
در مدیریت، ریسک منیجر داریم؛ ریسک باید معقول و با کمترین هزینه باشد اما امروز واقعا نهادهای نظارهگر به قدری گسترده شدند و کارشان را از حوزه نظارت به اجرا و دخالت در اجرا آوردند، اصل وحدت فرماندهی خدشهدار شده است. آقای مهندس قاسمی را همه ارکان نظام حمایت میکردند.
نمیتوان پا را به آب زد و پاچه خیس نشود؛ برخی مدیران می خواهند از آب رد شوند وشلوار مبارکشان تر نشود؛ اینکه نمی شود! اگر این بود تحریم میتوانستیم پشت سر بگذاریم؟ چرا آقا اینقدر بر اقتصاد مقاومتی تاکید دارند. این نفت باید برای ما نعمت باشد نه نقمت.
قاسمی: مگر بحران اقتصادی حل شده در کشور؟ بحران اقتصادی حل شده بود که فرمانده قرارگاه اقتصادی تشکیل نمیشد. قرارگاه زمانی تشکیل میدهند که بحران وجود دارد. مقام معظم رهبری بارها فرمودند که اقتصاد کشور در اولویت اول است پس بحران وجود دارد؛ هر کس کار کند، همه از او حمایت می کنند؛ فرمایشی هم که دکتر معظمی درمورد مدیران داشتند که نمیخواهند پایشان خیس شود، همین طور است. مگر می شود وقتی ریسک جزئی از مدیریت است، اتفاق نیافتد.
دکل گمشده مال ما نبود
دکل حفاری دریایی نداشتیم، قرار شد شرکت های ایرانی بروند دکل حفاری بخرند، افتخار من این است که روزی که وزارت نفت را ترک کردم 20 دکل حفاری در پارس جنوبی کار می کرد که عموما از آن شرکت های ایرانی بود.
یک دکل حفاری مربوط به شرکتی بوده که آن دکل را میخرد، در خرید آن نیز واسطههایی بودند که تخلف و مشکلاتی را درست کردند. من بعد از اینکه از وزارت نفت بیرون آمدم، در روزنامه دیدم، گفتند «این دکل گم شده است»؛ درحالیکه اصلا ربطی به وزارت نفت نداشت. پرسیدم که این دکل حفاری مال کیست؟ گفتند از آن شرکت تاسیسات دریایی که زیر نظر صندوق بازنشستگی نفت و بنیاد تعاون ناجا است. این شرکت دکل میخرد، بخشی از پول را پرداخت میکند، بخشی را نمیتواند، دلال نیز در این بین کارخود را کرده و اکنون در دادگاه پاسخگوست. بله با چنین اتفاقی فردا کسی دیگر ریسک نمیکند.
نظارت به معنای مچگیری نیست
معظمی: نظارت به معنای مچگیری نیست، اثر چنین برخوردی در عملکرد و تصمیمگیریها مشاهده میشود. باید باور داشته باشیم که اداره کشور سیستمی است؛ دولت تنها نمیتواند؛ برای کسب موفقیت در اداره مطلوب و ارزان کشور باید سیستمی عمل کرد.
قاسمی: بخشی از تحریمها را هم مردم تحمل کردند؛ ممکن است مردم درمورد مدیران متفاوت فکر کنند، اما به مدیران اعتماد دارند.
معظمی: مسایلی چون رانتخواری و تمامیتخواهی مدیران کشور مطرح میشود. چگونه جامعه مدیریت کشور را زیر سوال بردیم؟