ادعای ایجاد شغل در پتروشیمی چقدر صحت دارد؟
کل تعداد شغل ایجادشده در سال 1395، حدود 600 هزار بوده است. آیا میتوان با یک میلیون تن ظرفیت در صنعت پتروشیمی، به اندازه کل توان اقتصاد ایران در سال گذشته شغل ایجاد کرد؟
رامین فروزنده در کانال تلگرامی خود نوشت:
اخیراً یکی از کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری گفته که به ازای هر میلیون تن ظرفیت پتروشیمی، 600 هزار شغل (شامل 400هزار شغل غیرمستقیم) ایجاد میشود. سوال این است که آمارها درباره اشتغال و ظرفیت تولید پتروشیمی چه میگویند؟
من برای پاسخ به این سوال، گزارشهای رسمی فعالیت هیات مدیره (پایان سال 1394) را در 15 شرکت پتروشیمی تولیدی فعال در بورس منبع آمار نیروی انسانی قرار داده و این آمار را با ظرفیت تولید آنها مقایسه کردهام. این پتروشیمیها بیش از نصف ظرفیت تولید 62میلیون تنی صنعت پتروشیمی ایران را تشکیل میدهند. در واحدهای یادشده با ظرفیت 31.9 میلیون تن محصول پتروشیمی، 15571 نفر مشغول کار بودهاند؛ یعنی 487 نفر به ازای هر میلیون تن ظرفیت. این رقم، کمتر از 1200 برابر کوچکتر از رقم 600هزار است.
روش آسانتر، مراجعه به آمارهای مرکز آمار ایران است. براساس گزارش نتایج آمارگیری نیروی کار سال 1394 این مرکز، کمتر از 3.7 میلیون نفر (از کل جمعیت شاغل 21.9 میلیونی ایران) در بخش تولید صنعتی مشغول فعالیت بودهاند. این در حالی است که با درنظر گرفتن ظرفیت تولید 62 میلیون تُنی صنعت پتروشیمی ایران و ادعای ایجاد 600 هزار شغل، هماکنون در ایران باید بیش از 37 میلیون نفر تنها در همین بخش مشغول باشند، یعنی یکونیم برابر کل افراد شاغل.
ممکن است فرض کنیم واحدهای پتروشیمی مورد اشاره، تفاوت اساسی دارند و به دلیل نوع محصولات تولیدی، در آنها شغل بیشتری ایجاد میشود. چنین ادعایی نیازمند شواهد علمی و آماری در دنیای خارج است و با اتکا به نامهنگاری یک تشکل صنفی، قابل تایید به نظر نمیرسد. از آنجا که تاکنون چنین شواهدی ارائهنشده، بهتر است به ارقام ملموس مراجعه کنیم تا متوجه مقیاس آن ادعا شویم: کل تعداد شغل ایجادشده در سال 1395، حدود 600 هزار بوده است. آیا میتوان با یک میلیون تن ظرفیت در صنعت پتروشیمی، به اندازه کل توان اقتصاد ایران در سال گذشته شغل ایجاد کرد؟
در یک تقسیمبندی کلی، صنایع را میتوان به دو دسته کاربر (labour-intensive) و سرمایهبر (capital-intensive) تقسیم میشوند. معمولاً صنایع پتروشیمی تحت عنوان نخست تقسیمبندی نمیشوند و لذا هدفگذاری رشد اشتغالزا با اتکا به آنها کمتر مطرح میشود.
سوال مهم دیگر آن است که مطرح کردن مساله اشتغال بدون توجه به رشد اقتصادی، چقدر میتواند قابل دفاع باشد. اشتغال متغیری مرتبط با حجم فعالیتهای اقتصادی است. به عنوان مثال آمارهای ماهانه اشتغال در آمریکا، به عنوان نمایانگری از وضعیت رشد اقتصادی این کشور به صورت مداوم رصد میشود. آیا میتوان از ایجاد 200 یا 600هزار شغل در صنایع پاییندستی پتروشیمی گفت، درحالی که هماکنون حدود 20 درصد ظرفیت اسمی صنعت پتروشیمی (و در سالهای نه چندان دور دو برابر این رقم) خالی است و البته مساله تولید کمتر از ظرفیت، واقعیتی در کل صنعت کشور به شمار میرود.