آیا به فروپاشی اقلیمی رسیدهایم؟
پاسخهای کوتاه به چند پرسش اقلیمی
فاطمه لطفی | هفتهنامه صدا
کاساندرا، زیباترین دختر پریاموس بود و بسیاری به امید ازدواج با او، در جنگ تروآ، همراه پریاموس شدند. تا اینکه آپولون عاشق کاساندرا شد و به او پیشگویی آموخت. اما چون کاساندرا به عشق او پاسخی نداد، آپولون او را محکوم کرد که همیشه صحیح پیشگویی کند، اما کسی پیشگوییهای او را باور نکند. کاساندرا بارها سقوط تروآ را پیشگویی کرد، اما در اثر نفرین آپولون، کسی حرف او را نپذیرفت و او را دیوانه پنداشتند. و در نهایت تروا با فاجعهای که همه میدانیم سقوط کرد.
سوانته آرنیوس، دانشمند سوئدی، کاساندرای اواخر قرن نوزدهم میلادی بود. او اولین کسی بود که در سال 1896 از تاثیر احتراق سوختهای فسیلی بر گرمایش جهانی سخن گفت و رابطهای بین غلظت دیاکسید کربن اتمسفر و دمای کره زمین پیشنهاد داد. بر اساس رابطه پیشنهادی او دو برابر شدن غلظت دیاکسید کربن در جو، دمای کره زمین را 5 درجه افزایش میدهد. اما بشر 90 سال بعد به حقانیت گفتههای آرنیوس ایمان آورد. آنچه که این کاساندرای اواخر قرن نوزدهم کشف کرد تا دهه 80 قرن بیستم مورد توجه کسی غیر از تک و توک دانشمندانی که در این حوزه فعالیت میکردند قرار نگرفت. از آن زمان بود که مطبوعات کمکم به این موضوع علاقه نشان دادند و گرم شدن کره زمین به صدر اخبار جهان رسید. در سال 1988، بالاخره دنیا پذیرفت که اقلیم در حال گرم شدن است و این گرما بسیار بیشتر از سال 1880 است. سال 1998 گرمترین سال ثبت شده در سطح جهان تا آن زمان بود و پس از آن سالهای 2002، 2003، 2001 و 1997 قرار گرفتند. از آن پس کموبیش هر سال اخباری از رکورد شکنی دمای هوا در نقاط مختلف دنیا میشنویم.
این روزها کاساندراهای بسیاری نسبت به عواقب گرمایش جهانی هشدار میدهند اما با وجود بیشمار دادههای غیرقابل تردید، هنوز هم هستند کسانی که این پیشگوییهای اقلیمی را باور ندارند. به ویژه وضع زمانی بدتر میشود که سیاستمدرانی به قدرت میرسند که تمامی این دادهها را زیر سوال میبرند. نمونه این سیاستمدران را در دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ به خاطر داریم. ساکنان «تروای» زمین، بیهیچ عاقبتاندیشی، اسب غولپیکر «تغییرات اقلیم» را از دروازههای شهر عبور میدهند و کاساندراهای پیشگو تنها میتوانند موهای خود را بکشند و از عجز فریاد بزنند. نظرسنجی جدید موسسه پیو میگوید از 21 موضوع مهم ملی که درباره آنها از آمریکاییها سوال شد، تغییرات اقلیم تنها توانست به رتبه هفدهم قناعت کند.
چه بلایی بر سرمان نازل میشود؟
به قول سهراب سپهری، «سایهها میدانند که چه تابستانی است». حالا دیگر انکار کردن اینکه هر ساله زمین داغتر میشود به راحتی ممکن نیست. دمای هوا هر سال نسبت به سال قبلتر با افزایشی محسوس همراه است. اوج این افزایشها را امسال شاهد بودیم. 18 تیرماه امسال دمای کره زمین برای چهارمین روز متوالی رکورد شکنی کرد و دانشمندان هشدار دادند که سال 2023 میتواند گرمترین سال ثبت شده در تاریخ باشد.
اولین و احتمالا تنها دلیلی که محققان برای چنین گرمایی ذکر میکنند «تغییرات اقلیم» است. اما این روزها اقلیمشناسان دیگر نه فقط از «تغییرات اقلیم» که از «تغییرات اقلیم توربوشارژ» سخن میگویند. به باور آنها تغییرات اقلیم «توربوشارژ» دورههای طولانی دمای بیسابقهای را به همراه دارد که امروزه بیشتر کره زمین در آتش این دما میسوزد. بر اساس دادههای اداره ملی اقیانوسی و جوی، با گرم شدن کره زمین، حملات امواج گرمتر از حد معمول شدیدتر شده و اینک نسبت به 60 سال گذشته، این حملات امواج گرما 24 ساعت بیشتر طول میکشند. دادههای اداره ملی اقیانوسی و جوی از 50 شهر پرجمعیت ایالات متحده از این حکایت دارد که فصل امواج گرما 49 روز طولانیتر است از دهه 1960.
برندا اکورزل، مدیر علوم اقلیم برای برنامه اقلیم و انرژی اتحادیه دانشمندان نگران در ایالات متحده، میگوید: «گرمای شدید گرمای قاتل است و موجهای گرمای چند روزه، و موجهای اوایل فصل، بزرگترین تهدید هستند. اینها رویدادهای گرمایی مجزا نیستند. این همان تهدیدی است که «تغییرات اقلیم توربوشارژ» به همراه دارد». سرویس ملی هواشناسی در فینیکس آریزونا، برای دومین هفته متوالی هشدار «گرمای طولانی مدت بسیار خطرناک» صادر کرد و انتظار دارد دمای هوا در این منطقه به 47 درجه سانتیگراد برسد.
محققان میگویند یک گنبد گرمایی از شمال غرب آفریقا تا جنوب اروپا کشیده شده و این گنبد گرمایی دما را در اروپا 10 تا 15 درجه سانتیگراد گرمتر از حد معمول کرده و از سویی امواج گرما مدت زیادی ادامه دارد، زیرا یک سیستم فشار بالا در سراسر منطقه گسترده شده و باعث افزایش هر روز دما میشود. ابرهای گرد و غبار صحرا نیز شرایط را بدتر میکند. دما در آکروپولیس یونان به 48 درجه سانتیگراد رسید و مسئولان یونانی درهای این مکان باستانی را به روی بازدیدکنندگان بستند. در لیسبون، آتشسوزی جنگلها به دلیل گرمای زیاد، آسمان این شهر را تیره و تار کرد. در کانادا آتشسوزیهای جنگها ابرهای سیاهی بر فراز آسمان نیویورک نمودار کرد و گرما در خاورمیانه هم مطابق معمول تصاعدی بود. دمای هوای اهواز در استان خوزستان در روزهای 18 و 19 تیرماه امسال از 50 درجه سانتیگراد هم عبور کرد. هماکنون که من این گزارش را مینویسم خدمات هواشناسی ملی ایالات متحده دمای فرودگاه بینالمللی خلیجفارس را در عسلویه استان بوشهر 66.7 درجه سانتیگراد اعلام کرد، دمایی که به باور محققان پزشکی، برای زندگی انسان و حیوانات غیرقابل تحمل است. اثرات گرما بر سلامتی تجمعی است و بدن تنها زمانی بهبودی مییابد که دما به زیر 27 درجه سانتیگراد برسد. حتی افزایش اندک دما میتواند منجر به افزایش مرگو میر و بیماری شود.
اقلیمشناسان میگویند گرمای خورشید دریا را نیز گرم کرده که باعث ایجاد یک حلقه بازخورد میشود و موج گرما را در خشکی طولانی میکند. ربکا شروین، هواشناس از تیم پیشبینی جهانی اداره هواشناسی میگوید: «دمای غیرمعمول سطح دریاها نیز در سراسر منطقه رخ میدهد، به طوری که بسیاری از مناطق مدیترانه دمای سطحی را بین ۲۵ تا ۲۸ درجه سانتیگراد مشاهده میکنند. این امر اثرات گرما را بر مناطق اطراف را تشدید خواهد کرد، زیرا حتی در سواحل هم بعید است دمای هوا در طول شب کمتر از 25درجه سانتیگراد باشد».
دماهایی که در سطور بالا ذکر شد و اخباری که این روزها هم از کشورمان و هم از دیگر نقاط دنیا درباره افزایش دمای هوا میخوانیم، دوباره من را برآن داشت تا به سردبیر «صدا» پیشنهاد دهم برای بار چندم درباره بحران بزرگ پیشروی بشر بنویسیم. در پس پشت تمامی این اعداد و ارقام یک اصطلاح قرار گرفته است: «تغییرات اقلیم». ما به وضوح شاهد رخداد این بحران جهانی هستیم و ما در این مقاله قصد داریم به چند سوال مهم درباره تغییرات اقلیم، پاسخهایی کوتاه بدهیم.
سوال اول: چه زمانی باید نگران باشیم؟
جواب این است که زمان نگران شدن به سر آمده، حالا وقت عمل فرا رسیده است. دانشمندان میگویند زمین در دوران کهن پنج رخداد هولناک را پشت سر گذاشته است، رخدادهایی که به انقراض تقریبا تمامی گونههای جانوری منجر شده و تنها برخی تکسلولیها و جانوران ساده باقی گذاشته است. به این 5 رویداد «Big Five» گفته میشود. حالا به باور همین دانشمندان ما در رویداد ششم زندگی میکنیم. اما آنچه که باید مایه نگرانی باشد این است که چهار انقراض از 5 انقراض رخداده به دلیل افزایش غلظت گاز دیاکسیدکربن در جو کره زمین بود. شواهد نشان میدهند که 250 میلیون سال قبل، کره زمین 5 درجه گرمتر شد. مدت و سرعت این 5 درجه گرمتر شدن که به انقراض 250میلیون سال پیش منتج شد، حالا 10 برابر بیشتر شده و از سویی سرعت بالا رفتن غلظت دیاکسید کربن هم 100 برابر بیشتر از دوران پیشاصنعتی شدن هست. دادههای دانشمندان نشان میدهد غلظت دیاکسیدکربن کره زمین 30 درصد بیشتر از میانگین 800هزار سال گذشته است و نیمی از این مقدار دیاکسیدکربن در 30 سال گذشته وارد جو شده است. دیاکسید کربن، عامل گرمایش جهانی و رخداد تغییرات اقلیم است. نتیجه چه میشود؟
اصطلاح «پناهندگان اقلیمی» از سال 1985 استفاده شد، آن زمان عصام الحینه، کارشناس برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد، پناهندگان اقلیمی را چنین تعریف کرد: کسانی که «به طور موقت یا دائم مجبور به ترک زیستگاه سنتی خود شدهاند». حالا محققان بر این باورند که تا سال 2050 تعداد پناهجویان اقلیمی در سراسر دنیا به 1.2 میلیارد نفر خواهد رسید. بر اساس گزارش آژانس پناهندگان سازمان ملل به طور متوسط سالانه 21.5 میلیون نفر بین سالهای 2008 تا 2016 به دلیل رویدادهای مرتبط با اقلیم چون سیل، طوفان، آتشسوزی و امواج گرما به اجبار آواره شدند. این اثر دومینووار را پیشتر در سوریه شاهد بودهایم. بین سالهای 2006 و 2010 بیابانیشدن زمینهای حاصلخیر در اثر خشکسالی، به کاهش شدید تولید محصولات کشاورزی منجر شد، 800000 نفر درآمد خود را از دست دادند و 85 درصد از دامهای کشور تلف شدند. با از دست دادن معیشت مردم، قیمت مواد غذایی افزایش یافت و 1.5 میلیون کارگر روستایی برای یافتن شغل به شهرها مهاجرت کردند. شهرهایی که گنجایش این تعداد مهاجر را نداشتند و فقر مهاجران را تشدید کردند. این هسته اولیه شورشهایی بود که امروزه سوریه را به وضعیت فعلی درآورده است. امروزه بیش از یک چهارم جمعیت این کشور مجبور به ترک سوریه شدهاند. این آمار مختص سوریه نیست. بر اساس گزارش آژانس پناهندگان سازمان ملل از «روندهای جهانی در آوارگی اجباری در سال 2020»، 95 درصد از همه جابجاییها در سال 2020 در کشورهای آسیبپذیر یا بسیار آسیبپذیر در برابر تغییرات اقلیم رخ داده است. اما تنها در سال 2021 بود که کاخ سفید طی گزارشی رسما ارتباط بین تغییرات اقلیم و مهاجرتها را به رسمیت شناخت.
پیشبینی شده اگر وضعیت به همین منوال پیش رود، تا سال 2050 بیش از یک میلیارد نفر در دنیا درگیر جنگ خواهند بود. از سویی تاریخ ضربآهنگ ثابتی ندارد. محققان علوم اجتماعی میگویند «وقتی جمعیت بیشتر شود، گذر تاریخ تسریع میشود». این جمله را میتوان در مباحث اقلیمی چنین تفسیر کرد که با افزایش جمعیت امکان اینکه خیلی زودتر از آنچه که پیشبینی شده به فاجعهای که در پیشرو داریم برسیم، بیشتر میشود. و از این هم نتیجه میشود که با ادامه روندهای فعلی، دستیابی به هدف دو درجه سانتیگراد افزایش دمای کره زمین، تقریبا محال است. اقلیمشناسان پیشبینی میکنند اگر زمین 2 درجه گرمتر شود، 400 میلیون نفر دیگر به جمع کسانی که آب ندارند افزوده خواهد شد. اگر زمین 3 درجه گرمتر شود، جنوب اروپا خشکسالی کامل 19 ماهه را تجربه خواهد کرد و در آفریقا این خشکسالیها به 60 ماه هم خواهد رسید. اگر گرمایش جهانی از 4 درجه عبور کند، بحران جهانی غذا به وجود خواهد آمد و جهان هر ساله شاهد خسارت 600 تریلیون دلاری خواهد بود. به بیان دیگر آنچه که امروزه در دنیا به عنوان بحران مشاهده میکنیم در چند سال آینده خاطرات خوبی خواهند بود که شدائد اقلیمی آینده آرزوی بازگشت به روزهای امروزین را برایمان به ارمغان خواهند آورد.
سوال دوم: چه کسانی آسیب خواهند دید؟
حالا دیگر جواب این سوال مشخص است: «همه بدون استثنا آسیب میبینند». پیشتر تصور بر این بود که تغییرات اقلیم به معنی بالا آمدن آب دریاهاست، پس شهرهای ساحلی باید نگران باشند. یا تغییرات اقلیم تاثیر خود را بر فقرا خواهد گذاشت و کشورهای ثروتمند میتوانند با تکنولوژی در مقابل این خسارات دوام بیاورند. واقعیت این است که چنین تصوراتی اکنون بسیار کودکانه و سادهانگارانه دیده میشوند. واضح است که نتیجه مشخص و قطعی تغییرات اقلیم، جابجایی، مهاجرتهای گسترده، تفرقه، تجزیه و جنگ خواهد بود.
تا چند دهه پیش مهاجرتهای بزرگ آنطور که باعث شود کشورهای ثروتمند دچار مشکل شوند رخ نداده بود. اما جنگ در خاورمیانه وضعیت را تغییر داده است. یکی از دلایل جنگهای این منطقه تغییرات اقلیم و خشکسالیهای پسآیند آن است که با ظهور قدرتهای تمامیتخواه این جنگها خونینتر شدهاند. اما تنها خاورمیانه نیست که با چنین مشکلی دستبهگریبان است. آفریقا و سیل مهاجرانی که هر ساله در آبهای حدفاصل بین آفریقا و اروپا جان خود را از دست میدهند، مرز آمریکا با مکزیک و وضعیتی که تمامی دولتهای ایالات متحده، چه جمهوریخواه چه دموکرات، در مقابل آن ناتوان شدهاند، و شرق و جنوب شرق آسیا و وضعیت کشورهای این منطقه، همگی نشان از بحرانهایی دارد که هیچ چشمانداز مشخصی هم برای پایان آن دیده نمیشود.
موضوع به همینجا ختم نمیشود. براساس گزارش پنل بیندولتی تغییراقلیم، اگر دمای هوا 2.5 درجه سانتیگراد نسبت به دوران پیشاصنعتی افزایش یابد، بین 0.2 تا 2 درصد درآمد جهانی از بین خواهد رفت. اگر دمای هوا از 4 درجه سانتیگراد بیشتر شود، تا سال 2100 ضرر اقتصادی حاصل از آن به اقتصادهای دنیا از ضرر اقتصادی «رکود بزرگ» سالهای 2008 و 2009 و نیز شیوع پاندمی کرونا در 2020 بیشتر خواهد بود. جیدیپی جهانی در سال 2008 تا 2009 از 62.9 تریلیون دلار به 62.1 تریلیون دلار و در سال 2019 تا 2020 از 84.7 تریلیون دلار به 81.9 تریلیون دلار کاهش یافته که کاهشی یک ساله است. اما پنل بیندولتی تغییراقلیم پیشبینی میکند که تغییرات اقلیم در طول 90 سال تأثیر مشابهی داشته باشد. با این حال بر اساس این گزارش تولید ناخالص داخلی جهانی به دلیل تغییرات اقلیم تا سال 2100 یک تا سه درصد کاهش مییابد. و در یکی از بدترین سناریوها که صفحه یخی گرینلند از هم بپاشد، جیدیپی جهانی تا 10 درصد هم کاهش خواهد یافت. صندوق بینالمللی پول هم میگوید اگر کاری برای کاهش انتشارات کربن انجام نشود، تا سال 2100 جیدیپی جهانی 7 درصد کاهش خواهد یافت اما حتی اگر به توافق پاریس عمل شود تولید ناخالص داخلی در این سال باز هم کاهش خواهد داشت اما اینبار تنها یک درصد. اگر تغییرات اقلیمی وجود نداشت، اقتصاد جهانی میتوانست در سال 2100 حدود 15.6 برابر بزرگتر از سال 2010 باشد. محققی به نام بورک به همراه چند دانشمند دیگر پیشبینی کرده که تا سال 2100 شاهد کاهش بالقوه 23 درصد درآمد جهانی خواهیم بود. هرچند عدم قطعیتها در این آمارها بسیار است اما آنچه را که میتوان با اطمینان گفت این است که تغییرات اقلیم جهان را فقیرتر خواهد کرد.
تمامی این آمار نشان میدهند که «همه بدون استثنا آسیب میبینند». همچنان که در سالهای گذشته شاهد بودیم ویلاهای لاکچری هنرپیشهها و میلیاردرهای آمریکایی در آتشسوزی جنگلهای این کشور، سوختند. برای آتش اقلیمی تفاوتی ندارد ویلای هنرپیشههای هالیوود را بسوزاند یا کپرهای آوارگان جنگ داخلی سودان را.
آمارهای بدتر از این هم وجود دارند. به عنوان نمونه اینکه: تا سال 2050 تولید محصولات کشاورزی نصف و جمعیت دو برابر خواهد شد. «کمربند غلات جهان» هر ساله 160 مایل به سمت شمال جابجا میشود. 750 میلیارد تن خاک هم از بین میرود. برخی از فقیرترین کشورهای جهان در مناطق استوایی تا سال 2100 فقیرتر خواهند شد. جزایر دریای کارائیب 20 درصد از جیدیپی خود را به دلیل رخداد توفندهای شدید از دست میدهند. این رقم در ایالات متحده به 5.9 درصد جیدیپی فعلی خواهد رسید.
سوال سوم: بالا آمدن سطح آب دریاها چه رابطهای با تغییرات اقلیم دارد؟
بالا آمدن سطح آب دریاها، نتیجه غیرقابل انکار رخداد تغییرات اقلیم است. از دهه 1880، میانگین افزایش سطح آب دریاها که پیشتر 16 سانتیمتر بود حالا به 21 سانتیمتر رسیده است. بر اساس گزارش سازمان جهانی هواشناسی، نیمی از این افزایش در سه دهه گذشته اتفاق افتاده است. بین 2013 تا 2022 سرعت افزایش سطح آب اقیانوسها دو برابر سرعت افزایش سطح آب اقیانوسها بین سالهای 1993 تا 2002 بوده است.
این رقم نیم سانتیمتر در سال است. نیم سانتیمتر در سال چه تاثیری میتواند بر کل کره زمین داشته باشد؟ وحشتناک بودن این رقم را آنتونیو گوترش، دبیر کل سازمان ملل، در یک جمله توضیح داده است: او تاثیر این میزان افزایش سطح آب اقیانوسها را معادل با تاثیر روایت «خروج» در کتاب مقدس میداند اما اینبار برای تمامی جمعیت جهان.
اقلیمشناسان میگویند حتی اگر همین امروز تمامی انتشارات گازهای گلخانهای را متوقف کنیم، باز هم تا قرنها یخهای قطبی ذوب خواند شد و سطح آب دریاها بالا خواهد آمد. مشکل اینجاست حتی در خوشبینانهترین سناریوهای اقلیمی هم برای مهار فاجعه اقیانوسها خیلی دیر شده است. دلیل آن مشخص است: سیستمهایی که باعث افزایش سطح آب دریا میشوند- بهویژه، گسترش حرارتی اقیانوس و ذوب شدن یخچالها و صفحات یخی به دلیل گرمایش جهانی- قرنها تاخیر دارند. پروفسور جاناتان بامبر، مدیر مرکز برفرود شناسی بریستول در دانشگاه بریستول، میگوید: «جو به سرعت تغییر میکند، اما گردش عمیق اقیانوس قرنها طول میکشد». وقتی گرما در اعماق اقیانوس فرو میرود، قرنها طول میکشد تا جابهجا شود و به تعادل جدیدی برسد. برای صفحات یخی نیز زمان بسیاری طول میکشد تا واکنش نشان دهند. اگر همین فردا دما را کاهش دهیم صدها تا هزاران سال طول میکشد تا این صفحات به حالت تعادل برسند. به قول بامبر «داریم از چندین قرنی صحبت میکنیم که برای رسیدن به تعادل با دمای جدیدی لازم است که ما ایجاد کردهایم. برای جلوگیری از شتاب افزایش سطح آب دریا در قرن گذشته، باید به دمای قبل از صنعتی شدن بازگردیم». پیشبینیها از ناپدیدشدن بسیاری از شهرهای ساحلی خبر میدهند: وضعیت در شهرهایی چون لاگوس پرتغال، بانکوک، بمبئی، شانگهای، لندن، بوئنوسآیرس و نیویورک وخیم است. احتمال دارد با بالا آمدن سطح آب اقیانوسها یک تریلیون دلار ملک زیر آب برود.
حدود 90 درصد از انرژی محبوس شده در سیستمهای اقلیمی حاصل از گازهای گلخانهای را اقیانوسها جذب میکنند و درنتیجه دمای کره زمین خنکتر میشود. و همین امر حیات موجودات ساکن در این بدنههای آبی را تهدید میکند. تهدید زنجیره غذایی اقیانوسی، به صورت مستقیم بر معیشت میلیونها نفری تاثیرگذار است که غذای خود را از طریق دریاها تامین میکنند. اقتصادهای وابسته به صنایع غذایی دریایی نیز از این فروپاشی در امان نخواهند بود.
تغییر سطح آب دریا ناشی از تغییرات مداوم آب به سه عامل اصلی مرتبط است:
اول انبساط حرارتی: هنگامی که آب گرم میشود، منبسط میشود. حدود نیمی از افزایش سطح آب دریاها در 25 سال گذشته به دلیل گرمتر شدن اقیانوسها صرفا به دلیل فضای بیشتری است که با انبساط یافتن اشغال میکند.
دوم ذوب یخچالهای طبیعی: تشکیلات یخی بزرگ مانند یخچالهای طبیعی کوهستانی هر تابستان کمی ذوب میشوند. در زمستان، برفحاصل از تبخیر آب دریا، معمولا برای متعادل کردن این ذوب کافی هستند. اما با گرم شدن کره زمین ذوب بیش از حد متوسط تابستان و نیز کاهش بارش برف به دلیل زمستانهای دیرتر، تعادل بین رواناب و تبخیر اقیانوسها به هم میخورد.
سوم از بین رفتن صفحات یخی گرینلند و قطب جنوب: در اینجا نیز افزایش گرما باعث میشود ورقههای یخی عظیمی که گرینلند و قطب جنوب را پوشاندهاند سریعتر ذوب شوند. آب حاصل از ذوب از بالا و آب دریا از پایین در زیر ورقههای یخ گرینلند نفوذ میکند و به طور موثر جریانهای یخ را روان کرده و باعث میشود جریانهای یخ با سرعت بیشتری به سمت دریا حرکت کنند.
وقتی سطح آب دریا بالا بیاید طوفانها و توفندهای دریایی از مکانی به مکان دیگر کندتر حرکت میکنند و باران بیشتری میبارد و به موجهای طوفانی قویتر کمک میکنند که همه چیز را در مسیرشان از بین ببرند. بر اساس گزارش نشنال جئوگرافیک، بین سالهای 1963 تا 2012، تقریبا نیمی از مرگومیرهای ناشی از طوفانهای اقیانوس اطلس حاصل از موجهای طوفان بوده است. از طرفی وقتی شهرهای ساحلی زیر آب بروند موج مهاجرتها رخ میدهد، و حتی با زیر آب رفتن سواحل، زیرساختهای خدماتی چون اینترنت هم تهدید میشود. بسیاری بر این باورند که اینترنت عصر ما را دگرگون کرده و حتما در مواقع بحرانی جان ما را نجات میدهد. اما واقعیت این است که هنوز مشخص نیست آیا اینترنت در مقابل بالا آمدن سطح آب دریاها مقاوم خواهد بود یا نه.
سوال چهارم: آیا راه نجاتی وجود دارد؟
این سوال یکی از سختترین سوالاتی است که دنبال پاسخ آن هستیم. به طور کلی مشکلات و مسائل محیط زیستی را نمیتوان تنها از جنبه محیط زست بررسی کرد. نمیتوان برای این مشکلات یک فرمول مشخص نوشت تا بر اساس این فرمول و اجرای مو به موی دستورات، بتوان دوباره کره زمین را به «وضعیت قبل» باز گرداند. و اصلا تعریف «وضعیت قبل» چیست؟ وضعیت قبل مربوط به چند سال گذشته را مطلوب میدانیم؟ آیا این وضعیت قبل، تا به دوران پیشاصنعتی باید عقب رود یا مثلا به اوایل قرن بیستم؟ مسلما هیچ کدام از این اهداف دستیافتنی نخواهند بود. بازگشت به دوران پیشاصنعتی، عملا غیرممکن است و تنها در مجموعههای تلویزیونی چون «دیدن» قابل تصویرسازی است. اما تاریخهایی هم چون اوایل قرن بیستم، دورانی است که اتفاقا بشر با تمام قدرت و توان خود برای نابودی خود گام برداشت.
جواب سوالاتی چون «آیا راه نجاتی وجود دارد؟» به این بستگی دارد که منظورمان از نجات، نجات چه موجوداتی است؟ تخمین زده میشود 99.9 درصد جانداران در طول تاریخ منقرض شدهاند و نیمی از گونههای کنونی جهان نیز تا سال 2100 نابود میشوند. اما اگر منظور از نجات، نجات جوامع بشری باشد، احتمالا هنوز کورسوی امیدی هست. وقتی اقلیمشناسان هشدارهای نگرانکننده و کاساندرایی میدهند از سوی بخشی از مردم جهان، به ویژه سیاستمداران و نیز مالکان و سهامداران شرکتهای بزرگ سوختهای فسیلی یا همان «بیگ اویلها» متهم به سیاهنمایی میشوند.
برخی مزارع بزرگ توربینهای بادی ساحلی و فراساحلی را نشان میدهند و از آغاز قرن انرژیهای تجدیدپذیر و پاک صحبت میکنند. برخی از تکنولوژیهای بسیار جذاب جذب و ذخیرهسازی کربن طوری سخن میگویند که گویا این تکنولوژیها تمام مشکلات بشری را حل خواهد کرد. فعالان این حوزه چنان زیبا درباره انرژیهای تجدیدپذیر و تکنولوژی جذب و ذخیرهسازی کربن سخنرانی کرده و نوشتهاند که بسیاری از مردم عادی و حتی نخبگان هم مفتون این بهشت موعود گشتهاند. تجربه برخورد با چنین افسونشدههای آینده پاک را داشتهام و وقتی استدلالهای خودم را مطرح کردهام متهم به سیاهنمایی و حتی بیسوادی شدهام و اینکه کور هستم و آینده زیبایی را که توربینهای بادی و صفحات فتوولتائیک به ارمغان میآورند نمیبینم. این افراد اغلب به گزارشهایی از پیشرفتها در این زمینه اشاره میکنند که منشا این گزارشها همان «بیگ اویلها» هستند. بیگاویلهایی که دم از سرمایهگذاریهای عظیم اقتصادی برای توسعه این انرژیها میزنند. اما واقعیت چیست؟ واقعیت این است که این شرکتها سالها با سندسازی و پنهانکاری و تحقیقات صوری، در مقابل انتشار واقعیت ارتباط گرمایش جهانی با سوختهای فسیلی ایستادند و امروزه که تشت رسواییشان از بام افتاده، گزارشهایی از سوی این شرکتها منتشر میشود که همگی نشان از سرمایهگذاریهای عظیم در حوزه انرژیهای تجدیدپذیر دارد. اما بررسیهای سال گذشته نشان میداد 5 سال پس از تعهداتی که این شرکتها در اجلاس پاریس داشتند پنج شرکت بزرگ نفت و گاز دنیا سالانه 200 میلیون دلار برای لابیکردن علیه قوانین اقلیم هزینه کردند. بهعلاوه 12 شرکت بزرگ نفت و گاز هم متعهد شدهاند تا سال 2030 روزانه 387 میلیون دلار برای استخراج نفت و گاز هزینه کنند. پروژههای برنامهریزی شده آنها در مجموع 646 میلیارد تن گازهای گلخانهای بههمراه دارند.
مشکل البته پیچیدهتر از دروغهای شرکتهای نفتی است. برخی از بزرگترین شرکتهای سوخت فسیلی، چون شرکت ملی نفت چین و غول نفت و گاز آرامکوی عربستان، شرکتهای «ملی» تحت نظارت حکومتها هستند که عملا نمیتوان این شرکتها را تحت فشار قرار داد تا به تعهدات خود برای مقابله با تغییرات اقلیم عمل کنند.
اگر بخواهیم خیلی خلاصه بنویسم، ظاهرا اقدامات بسیار خوبی برای مقابله با تغییرات اقلیم روی کاغذ برنامهریزی شده است. اما در واقعیت نمیتوان به طور کامل درستی یا نادرستی این برنامهها را مشخص کرد و ارزیابی جامع و کاملی از محقق شدن شعارهای اقلیمی انجام داد.
سوال آخر: چه باید کرد؟
سهراب سپهری درمان مشکلات بشر را در طبیعت میجست «و یک بار هم در بیابان کاشان هوا ابر شد/ و باران تندی گرفت/ و سردم شد آن وقت در پشت یک سنگ/ اجاق شقایق مرا گرم کرد». هزاران کار و اقدام میتوان انجام داد و قرار نیست که فقط حکومتها و شرکتهای بزرگ چندملیتی کاری برای حفاظت از اقلیم انجام دهند. هر کس در خانه خود هم قادر است قدم کوچکی در این جهت بردارد. یک گام بسیار کوچک مثلا این میتواند باشد که با مصرف کمتر پلاستیکها، علاوه بر جلوگیری از آلودگی محیط زیست به ریزپلاستیکها، از مصرف بیشتر مواد نفتی و در نتیجه انتشار گازهای گلخانهای جلوگیری کرد. با این حال وضعیت اقلیم به حدی وخیم است که بهبود اوضاع اقدامات بسیار بزرگ دولتها را میطلبد.
یکی از اقدامات مهم دولتها این است که هر نوع برنامهریزی برای آینده باید بر اساس دستورالعملهای توسعه پایدار باشد. واقعیت این است که وضعیت نرمال گذشته احتمالا دیگر قابلدستیابی نیست. بنابراین، نرمالهای جدیدی باید تعریف شود و بر اساس این نرمالها برنامهریزیهای کلان اقتصادی و سیاسی و اجتماعی انجام بگیرد. به عنوان مثال در مناطق جنوبی ایران، که به شدت درگیر ریزگردهاست و دمای هوای بسیار بالاست، برنامهریزیهای شهری میتواند مطابق با این آبوهوا تغییر و تحول داشته باشد. تغییر ساعات کار، تعریف شرایط جدید اجتماعی، تبین شرایط موجود، تغییر ساختوسازهای شهری، تعریف مشاغل جدید، تعریف روشهای جدید تامین آب و برق و… از جمله اقداماتی هستند که برای تطابق با شرایط جدید اقلیمی نیاز است.
از طرف دیگر هرچند تولید انرژی از سیستمهای تجدیدپذیر هنوز نتوانسته جایگاه شایسته خود را در تولید انرژی جهانی به دست آورد، اما به هرحال این سیستمها باید به عنوان تنها سیستمهای تولید انرژی در آینده مورد توجه قرار گیرد و از سویی سیستمی قوی برای نظارت بر برنامههای اعلام شده شرکتهای بزرگ نفتی وجود داشته باشد تا هرگونه تقلب و دروغگوییها مشخص شود.
گفته میشود هر آمریکایی با استانداردهای بالای زندگی این کشور، سالانه 10 هزار تن یخ قطبی را ذوب میکند. عطش فراوان کشورهایی چون هند و چین برای رسیدن به استانداردهای زندگی آمریکا، وضع را از آنچه که اکنون پیشبینی میشود، بدتر خواهد کرد. بنابراین سیاستمداران باید به فکر ایجاد سازوکارهایی باشند تا رسیدن به استاندارد زندگی آمریکایی تنها استاندارد مقبول جهانی نباشد. از سویی ارتقاء استانداردهای زندگی جوامع در حال توسعه وابسته به گسترش سوختهای فسیلی نشود.
در نهایت هرکدام از مباحث مربوط به محیط زیست چنان گسترده است و ابعاد آن چنان شاخهشاخه است که در یک مقاله دو صفحهای پرداختن به آن ممکن نیست. نکته کلیدی مسئله این است که هیچ کس حداقل در کوتاه مدت، قادر به انکار این موضوع نیست که هر چه توسعه جوامع بیشتر شود، میزان کربن تولید شده هم افزایش خواهد یافت. اما توسعه قابل توقف نیست. جرد دایموند، نویسنده، پژوهشگر و استاد جغرافیا، در کتاب «فروپاشی» در ذکر عوامل فروپاشی جوامع، «آسیبهای محیط زیست، تغییرات اقلیم، دشمنی با همسایگان، مشکلات تجاری و چگونگی واکنشهای جوامع در برابر مشکلات محیط زیستی» را ذکر میکند و در نهایت در تمام صفحات کتاب سعی دارد توضیح دهد که مورد آخر، یعنی «چگونگی واکنش در برابر مشکلات محیط زیستی»، است که فروپاشی یا بقای جوامع بشری را تضمین میکند.