چگونه ثروت دفاعی، اقتصاد جهانی را تغییر شکل خواهد داد

برای اولین بار در دهههای اخیر، جهان ثروتمند در حال آغاز تجدید تجهیز گسترده به تسلیحات است. جنگها در اوکراین و خاورمیانه، تهدید درگیری بر سر تایوان و رویکرد ترامپ به اتحادها، همگی تقویت دفاع ملی کشورها را به اولویت فوری تبدیل کردهاند.
به گزارش «انرژی امروز» از اکونومیست، اعضای ناتو توافق کردند که هزینههای نظامی را به 3.5 درصد از تولید ناخالص داخلی برسانند و 1.5 درصد دیگر هم به امنیت اختصاص دهند. اگر آنها در سال 2035 به این هدف دست یابند، سالانه 800 میلیارد دلار بیشتر از دوران قبل از حمله روسیه به اوکراین هزینه جنگ خواهند کرد.
اسرائیل درگیر جنگ سال گذشته بیش از 8 درصد از تولید ناخالص داخلی خود را صرف امور دفاعی کرد. حتی ژاپنِ آرام نیز برنامههایی برای افزایش بودجه دفاعی دارد.
چنین مبالغ هنگفتی میتواند با فشار بر امور مالی عمومی و تغییر فعالیتها در داخل کشورها، اقتصاد جهانی را تغییر شکل دهد. سیاستمداران با برشمردن مزایای تجدید تسلیحات رأیدهندگان را فریب میدهند و بسیاری ادعا میکنند که هزینههای نظامی علاوه بر امنیت، دستاوردهای اقتصادی نیز به همراه خواهد داشت.
کییر استارمر، نخست وزیر بریتانیا، گفته که صنایع دفاعی نسل بعدی مشاغل خوب، امن و پردرآمد را تولید میکند. کمیسیون اروپا میگوید که این امر مزایایی برای همه کشورها دارد. اما چنین استدلالهایی هر چقدر هم که از نظر سیاسی وسوسهانگیز باشد، اشتباه هستند. استفاده از هزینههای دفاعی برای اهداف اقتصادی یک اشتباه پرهزینه است.
بارزترین پیامد اقتصادی بودجههای دفاعی بیشتر، فشار بر امور مالی عمومی خواهد بود. بدهیها زیاد هستند و فشارهای مالی بر دولتها، ناشی از افزایش سن جمعیت و نرخ بهره بالاتر، در حال افزایش است. یک عضو معمولی ناتو، به استثنای آمریکا، باید هزینههای دفاعی سالانه را بهاندازه 1.5 درصد از جیدیپی افزایش دهد. در نتیجه، سایر بخشهای بودجه، مانند هزینههای اجتماعی، تحت فشار قرار خواهند گرفت و سود صلح حاصل از پایان جنگ سرد را کاهش میدهند. و کاهش هزینهها یا افزایش کامل مالیاتها از نظر سیاسی غیرممکن است، به این معنی که بسیاری از دولتها نیز کسری بودجه بیشتری خواهند داشت. بنابراین، هزینههای دفاعی، حتی اگر کشورها را در برابر دشمنانشان ایمنتر کند، باعث افزایش نرخ بهره و شکنندهتر کردن امور مالی عمومی میشوند.
پیامدهای آن برای رشد چیست؟ هزینههای تأمین مالی شده از طریق کسری بودجه، یک محرک مالی کینزی ایجاد میکند، اما احتمالا این محرک ناچیز خواهد بود و در زمانی که بیکاری پایین و تورم طولانی در جهان ثروتمند وجود دارد، نامطلوب است.
علاوه بر این، خرجهای دفاعی پرهزینهاند و مستقیماً استانداردهای زندگی هیچکس را بالا نمیبرد.
در مقابل، تحقیق و توسعه دفاعی میتواند مفیدتر باشد. نوآوری با بودجه عمومی باعث تحریک نوآوری خصوصی میشود. وقتی تحقیق و توسعه دفاعی یک درصد از ارزش افزوده یک صنعت را تشکیل میدهد، رشد بهرهوری سالانه آن ۸.۳درصد افزایش مییابد. فقط به اینترنت یا انرژی هستهای فکر کنید که هر دو از تحقیقات نظامی پدید آمدهاند.
هزینههای تسلیحاتی نیز تقاضا را در اقتصاد تغییر خواهد داد. سیاستمداران امیدوارند که این امر بتواند اثرات صنعتزدایی را خنثی کند، اما ناامید خواهند شد. تولید دفاعی اکنون بسیار تخصصی و خودکار شده، به این معنی که تجدید تسلیحات، مشاغل بسیار کمتری نسبت به مشاغل از دست رفته در فناوری جدید یا رقابت خارجی ایجاد میکند. هزینههای دفاعی بالاتر در کشورهای اروپایی ناتو میتواند 50هزار شغل ایجاد کند: عددی ناچیز در مقایسه با ۳۰ میلیون کارگر تولیدی اتحادیه اروپا.
ماهیت جنگ مدرن، ایجاد مشاغل انبوه را کمتر محتمل میکند. جنگ اوکراین نشان داد که یک کشور برای آماده شدن برای جنگ نیازی به سیاست صنعتی گسترده ندارد. ساخت پهپادها، که تلفات بالایی در میدان نبرد ایجاد میکنند، نسبتاً ساده است. و هرچه هوش مصنوعی در هدایت و بهرهبرداری از این پهپادها، اهمیت بیشتری پیدا کند، مشاغل کمتری در خطوط مونتاژ ایجاد میشود و رانتهای بیشتری نصیب شرکتهای فناوری میشود.
بودجههای کلان دفاعی، دولتها را با بدهبستانهایی بین امنیت، کارایی و عدالت مواجه میکند. با افزایش بودجه، مقامات، شرکتها و اتحادیهها برای دریافت پول تلاش میکنند. اما تسلیم شدن در برابر آن اشتباه خواهد بود. مثلا کشورهای اتحادیه اروپا ۱۲ نوع تانک جنگی دارند، اما آمریکا فقط یک تانک تولید میکند. تکثیر، اسراف است و مانع از همکاری ارتشها میشود.
دولتها هیچ وظیفهای مهمتر از حفظ امنیت شهروندان خود ندارند. شکنندگی امور مالی عمومی به این معنی است که آنها باید در نحوه خرج کردن پول مالیاتدهندگان تا حد امکان کارآمد باشند. خرج کردن پول نقد در مکانها و صنایع مورد علاقه، تنها منجر به افزایش بیشتر مالیات یا کاهش هزینههای اجتماعی خواهد شد. برای موفقیت در تجدید تسلیحات، دولتها باید برای رأیدهندگان دلیل صادقانهای برای خرج کردن بیاورند. اگر نتیجه، حمله به یک کشور باشد، هیچ فایدهای در افزایش رشد وجود ندارد.




