گلادیاتوری در قرن جدید

فاطمه لطفی

امروزه در بحث‌های اقتصادی در نه تنها ایالات متحده که در تمام دنیا از اصطلاحی استفاده می‌شود به نام «اثر تیلور سوئیفت». کافی‌ست این خواننده آمریکایی بخواهد در شهری کنسرت برگزار کند. در این صورت هتل‌های آن شهر لبریز از هواداران سوئیفت خواهد بود و مغازه‌ها و رستوران‌ها پر از مشتری. وقتی به شیکاگو رفت رکورد رزرو اتاق‌های هتل‌ها در این شهر شکسته شد و بر اساس آمار اداره گردشگری و بازاریابی شسکاگو، 44 هزار اتاق رزرو شد و 39 میلیون دلار درآمد نصیب تنها هتل‌داران این شهر شد. گفته می‌شود حضور مسافران در این شهر آنقدر انبوه بود که مسئولان شهری مجبور شدند دیگر برنامه‌های تفریحی شهر را در مدت حضور سوئیفت در شیکاگو لغو کنند.

لشکر هواداران و طرفداران سوئیفت به دنبال این خواننده هر کجا که پا بگذارند همین است. چنین رخ‌دادی در لیگ ملی فوتبال آمریکایی هم رخ می‌دهد. حضور سوئیفت برای تماشای یک بازی می‌تواند این بازی را به پرتماشاگرترین بازی لیگ تبدیل کند و رکورد فروش بیلت‌های بازی را بشکند.

در سیاتل طرفدران او به هنگام اجرای کنسرتش آنقدر پا بر زمین کوبیدند که زلزله‌ای 2.3 ریشتری در آمریکا ثبت شد. و این همه تنها مربوط به ایالات متحده نمی‌شود. هر جای دنیا که سوئیفت اجرا داشته باشد، چه برزیل باشد چه بریتانیا و چه کانادا، آرژانتین، تایلند، مجارستان و شیلی وضع همین است. برای فروش بلیت کنسرت کدام خواننده مجلس سنا جلسه استماع برگزار می‌کند؟

در حالی که تورهای کنسرت این خواننده پاپ یک میلیارد دلار درآمد برایش به ارمغان آورد، فروش تیشرت‌ها و زیورآلات با نام و تصویر سوئیفت درآمدی بالایی را عاید فروشندگان کرده است. کارشناسان می‌گویند بیش از 70 درصد مردم آمریکا نظر مثبتی نسبت به سوئیفت دارند. همین آمار کافی‌ست تا سیاستمداران به فکر استفاده از این محبوبیت برای جلب آرا در انتخابات باشند. انتخابات ریاست‌جمهوری ایالات متحده امسال برگزار می‌شود و رئیس‌جمهور فعلی این کشور در پی عملکرد ضعیف خود با ریزش محبوبیت مواجه شده است. حال کارزار انتخاباتی جو بایدن در حال برنامه‌ریزی برای بهره‌برداری از محبوبیت تیلور سوئیفت طی ماه‌های آینده است.

به‌گزارش یورو نیوز، با این حال چهره‌های حزب دموکرات همواره رابطه خوبی با تیلور سوئیفت نداشتند. آنها به طور خاص در جریان کارزار انتخاباتی سال ۲۰۱۶ به‌خاطر اینکه ستاره دنیای موسیقی آمریکا به طور علنی از هیلاری کلینتون، نامزد حزب دموکرات حمایت نکرد از او انتقاد کردند. نتیجه یک نظرسنجی نشان می‌دهد که تنها ۴۹ درصد جوانان مطمئن هستند که در روز پنج نوامبر سال ۲۰۲۴ در انتخابات ریاست‌جمهوری شرکت خواهند کرد. این در حالی است که این رقم چهار سال پیش ۵۷ درصد بود. میزان مشارکت در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۲۰۲۴ و به ویژه میزان مشارکت جوانان در این رای‌گیری در تعیین نتیجه آن تاثیری کلیدی خواهد گذاشت. و کارشناسان بر این باورند که نقش تیلور سوئیفت در همین چهارچوب می‌تواند تعیین‌کننده باشد.

اخیرا سوئیفت به عنوان شخصیت سال مجله تایم انتخاب شده است. این نشریه مصاحبه مفصلی با این خواننده محبوب انجام داده که به صورت اختصاصی در هفته‌نامه صدا ترجمه و منتشر می‌شود.

مصاحبه تیلور سوئیفت با سم لنسکی از مجله تایم

دستاوردهایی که تیلور سوئیفت به‌عنوان یک هنرمند از نظر فرهنگی، انتقادی و تجاری در زندگی‌اش به دست آورده به قدری بزرگ است که بازگویی آنها تقریبا غیرممکن به نظر می‌رسد. او را به عنوان یک ستاره پاپ، در کنار الویس پریسلی، مایکل جکسون و مدونا قرار داده‌اند، و به عنوان یک ترانه‌سرا با باب دیلن، پل مک کارتنی و جونی میچل مقایسه شده است و به عنوان یک تاجر، بر اساس برخی برآوردها گفته می‌شود امپراتوری که سوئیفت ساخته ارزشی بیش از یک میلیارد دلار دارد. اما به‌عنوان یک سلبریتی، که مخصوصا به دلیل زن بودن، از کسانی که با آنها قرار می‌گذارد گرفته تا لباس‌هایی که می‌پوشد، وسواس‌گونه همه چیز را بررسی می‌کند، مدت‌هاست که توجه مدام به سوی جلب کرده و می‌داند چگونه از این توجهات استفاده کند. با این حال در سال 2023، چیزی تغییر کرد. صحبت در مورد فعالیت‌های او مانند فعالیت‌هایی که درباره مسائل اقلیمی دارد یا صحبت‌هایی که در مورد سیاست انجام می‌دهد، آنقدر گسترده است که نیازی به زمینه‌چینی ندارد. او حالا به شخصیتی جهانی تبدیل شده است.

اگر به آنچه که گفتیم شک دارید، به این سوالات جواب دهید: امسال چند بار درباره تیلور سویفت صحبت کردید؟ چند بار هنگام چک کردن گوشی خود عکس او را دیدید؟ آیا شما از کسانی بودید که به شهری رفتید که او در آنجا اجرا داشت؟ بلیت کنسرتش را خریدی؟ آیا پستی اینستاگرامی از او را لایک کردید؟ یا به یک توییت خندیدید، یا روی عنوانی درباره او کلیک کردید؟ آیا متوجه شدید که در حالی که در صف فروشگاه منتظر ایستاده‌اید در حال زمزمه کردن [آهنگ] «تابستان ظالمانه» هستید ؟ آیا دوستی پیش شما اعتراف کرده که کلیپ‌های اراز تور سوئیفت را شب به شب در تیک‌تاک تماشا کرده‌اند؟ یا خود شما چطور؟

پیش‌بینی می‌شود که تور فوق‌العاده عالی پیشین‌اش که بازگویی‌ست از«دوران» هنری‌اش و امسال ۶۶ بار در سراسر قاره آمریکا اجرا شد، به بزرگ‌ترین تور تاریخ تبدیل شود و اولین توری باشد که بیش از یک میلیارد دلار فروش داشته است. تحلیلگران در مورد «اثر تیلور» صحبت می‌کنند، زیرا سیاستمدارانی از تایلند، مجارستان و شیلی از او خواستند تا در کشورهایشان اجرا داشته باشد. شهرها، استادیوم‌ها و خیابان‌ها به نام او تغییر نام داده شده‌اند. هر بار که او به یک مکان جدید می‌آید، یک رونق اقتصادی کوچک اتفاق می‌افتاد زیرا هتل‌ها و رستوران‌ها شاهد افزایش مسافران هستند. سوئیفت در اکران کنسرت خود، استودیوها و استریمرها را پشت سر گذاشت، در عوض قراردادی غیرعادی با AMC بست و این شرکت زنجیره‌ای تئاتر با این قرارداد بالاترین تعداد فروش بلیت را در یک روز در تاریخ کسب کرد. حداقل 10 کلاس کالج به او اختصاص داده شده، از جمله یکی در هاروارد. پروفسور استفانی برت به نشریه تایم می‌گوید که قصد دارد آثار سوئیفت را با ویلیام وردزورث شاعر مقایسه کند. دستبندهای دوستی با یک خط از یک آهنگ او که طرفداران او در کنسرت‌ها به هم می‌دهند بدل به یک اکسسوری داغ شده و در فروشگاه‌های صنایع دستی فروش آنها افزایشی 500 درصدی دارد. زمانی که سوئیفت با تراویس کلس، بازیکن کانزاس سیتی و دو بار قهرمان سوپربول قرار ملاقات گذاشت، بینندگان بازی‌های این بازیکن افزایش چشمگیری یافت. (بله، او به نوعی یکی از محبوب‌ترین ورزش‌های آمریکایی- فوتبال آمریکایی- را حتی محبوب‌تر کرد.) و بعد از آن کتاب ترانه‌های او که مورد تحسین منتقدان قرار گرفت، این کتاب کاتالوگی است آنقدر دوست داشتنی که وقتی دوباره آن را منتشر کرد، اغلب رکوردهایی را که خودش ثبت کرده بود، شکست. او آخرین تک‌فرهنگ باقی‌مانده در دنیای طبقه‌بندی شده ماست.

دیدن پیشینه دورانی که در میانه‌ی آن هستید دشوار است، تشخیص تاثیر سوئیفت بر فرهنگ از شهرتش که آنقدر نورانی‌ست که حتی می‌تواند کورکننده هم باشد دشوارتر است. اما اتفاقی غیرعادی با سوئیفت در حال رخ دادن است، بدون اینکه پیشینه‌ای معاصر از چنین رخ‌دادی دیده شده باشد. او کارآمدترین رسانه روز- آهنگ پاپ- را برای سخن گفتن به کار می‌گیرد. با این حال، با گذشت زمان، او از قدرت رسانه‌ها، چه سنتی و چه جدید، برای خلق چیزی کاملا منحصربه‌فرد استفاده کرده است؛ دنیایی روایی، که در آن موسیقی او تنها یک قطعه در داستانی تعاملی و در حال تغییر شکل است. سوئیفت معمار و قهرمان، قهرمان داستان و راوی داستان است.

امسال سالی بود که او هنر خود را به کمال رساند؛ آن هم نه فقط با موسیقی خود، بلکه در موقعیت خود به عنوان داستان‌نویس چیره دست عصر مدرن. جهان نیز به نوبه خود تماشا کرد، کلیک کرد، گریه کرد، رقصید، آواز خواند، غمگین شد، به استادیوم‌ها و سالن‌های سینما رفت و به آثار او اجازه داد موسیقی متن زندگی آنها باشد. برای سوئیفت، این یک اوج است. سوئیفت می‌گوید: «این غرورآفرین‌ترین و شادترین احساسی است که تا به حال داشته‌ام، و خلاقانه‌ترین و آزادترین احساسی است که تا به حال داشته‌ام. در نهایت، ما می‌توانیم هر آنچه را که می‌خواهیم پیچ‌وتاب دهیم، یا سعی کنیم بیش از حد آن را پیچیده کنیم، اما تنها یک سوال وجود دارد. آیا سرگرم نشدید؟»

چند ماه قبل از اینکه با سوئیفت در نیویورک به مصاحبه بنشینم، در یک شب تابستانی در سانتا کلارای کالیفرنیا، که به افتخار او موقتا به سوئیفت کلارا تغییر نام داده است، در استادیومی هستم که نزدیک به 70000 نفر دیگر یک تجربه روحانی می‌گذرانند. جمعیت بسیار هیجان‌زده هستند و سوئیفت به ما خیره می‌شود، و همه از همان مخدر بهره می‌برند. طرفداران او نه تنها در محل برگزاری، بلکه به صورت آنلاین نیز بسیار پرشور هستند، زیرا آنها سرنخ‌ها، نکات و پیام‌های مخفی را در همه چیز از رقص او گرفته تا لباس‌هایش تجزیه و تحلیل می‌کنند- برخی عمدی‌ست برخی دیگر نه. (در یکی از توییت‌های وایرال شده آمده بود: «طرفداران تیلور سویفت معادل امروزی فرقه‌هایی هستند که به طور مداوم ماهی یکبار پیش‌بینی‌های نادرست هیجانی دارند.»)

اگر عمیقا فکر کنیم درک این مسئله [که وقتی این تعداد هوادار برای یک کنسرت جمع شوند] چقدر می‌تواند بزرگ باشد، مشکل نخواهد بود. فیبی بریجرز، دوست و همکار سوئیفت می‌گوید: «بیتل‌مانیا [آلبوم مشهور گروه بیتلز] و تریلر [آلبوم مشهورمایکل جکسون] در این اجراها هیچ گفتنی نخواهند داشت». هواداران در آرژانتین برای ماه‌ها در خارج از محل برگزاری چادر برپا کردند تا بهترین جاها را برای خود بگیرند، و برخی شغل خود را رها کردند تا به‌صورت تمام وقت جزو طرفداران او شوند. در سرتاسر ایالات متحده، کسانی بودند که روزها در صف ایستادند، در حالی که آنهایی که نتوانستند وارد استادیوم شوند تیلور گیتینگ کردند و در پارکینگ‌های مجاور استادیوم منتظر او شدند و با او همخوانی کردند. به هنگام فروش بلیت‌های کنسرت او در سال گذشته، [سایت شرکت] Ticketmaster [به دلیل حجم درخواست‌ها] از کار افتاد. 4.1 میلیون بلیت برای کنسرت‌های سال 2023 سوئیفت فروخته شد- از جمله بیش از 2 میلیون بلیت در روز اول که یک رکورد جدید به ثبت رساند- اسکالپرها [فروشندگان بلیت] قیمت‌ها را در بازار ثانویه به بیش از 22000 دلار رساندند. هواداران متعددی شکایت کردند. وزارت دادگستری در این خصوص تحقیقاتی آغاز کرد و مجلس سنا جلسه استماع برگزار کرد.

سوئیفت می‌گوید: «می‌دانستم که این تور از هر اجرایی که قبلا داشتم سخت‌تر است». هر اجرا بیش از 180 دقیقه طول می‌کشد که شامل بیش از 40 آهنگ از حداقل 9 آلبوم می‌شود. 16 مدل تغییر لباس، و نورپردازی وهمناکی که در آن به نظر می‌رسد که او بر روی صحنه شیرجه می‌زند و شنا می‌کند.

سوئیفت به شوخی می‌گوید در گذشته «مثل یک مرد بداخلاق» به این تورها می‌رفت. این بار اما او شش ماه قبل از اولین کنسرت تمرین‌هایش را شروع کرد. او می‌گوید: «هر روز روی تردمیل می‌دویدم و کل آواز را با صدای بلند می‌خواندم. برای آهنگ‌های سریع سریع و برای آهنگ‌های آرام آهسته می‌دویدم». باشگاه بدنسازی او، داگ پاوند، برنامه‌ای را برایش طراحی کرده که قدرت، آمادگی جسمانی و وزنه‌برداری هم بخش‌هایی از این برنامه بودند. او می‌گوید: «سه ماه تمرین رقص داشتم، زیرا می‌خواستم رقص در پوست و گوشت استخوانم وارد شود. می‌خواستم آنقدر زیاد تمرین کنم که بتوانم با هواداران مثل بچه‌ها باشم و رشته افکارم را از دست ندهم.» او با طراح رقص مندی مور کار کرد، سویفت می‌گوید «یادگیری رقص باب طبع من نیست». او می‌گوید به استثنای شب گِرِمی مصرف نوشیدنی را متوقف کرده. با بدبینی می‌گوید: «این کنسرت را با یک مستی و خماری انجام می‌دادم. نمی‌خواهم دوباره تجربه‌اش کنم».

ورود سوئیفت به هر شهری به اقتصاد محلی آن شهر خونی تازه می‌بخشد. وقتی در آریز گلندیل کنسرت اراز شروع شد، نسبت به سوپر بول سال 2023 که در همان استادیوم برگزار شد، درآمد بیشتری عاید کسب و کارهای این شهر شد. طرفداران سوئیف از سراسر کشور به این شهر آمدند، در هتل‌ها اقامت می‌کردند، غذا می‌خوردند، و همه چیز از سویشرت گرفته تا صفحه‌های واینیل (vinyl) نسخه محدود را می‌خریدند و طبق گزارش‌ها شرکت کنندگان در اراز به طور میانگین نزدیک به 1300 دلار خرج می‌کردند. سوئیفت هزینه‌ها و تلاش‌های طرفدارانش را دینی می‌داند که باید جبران کند؛ او می‌گوید: «آنها برای تهیه بلیت‌ها باید واقعا سخت کار می‌کردند. می‌خواستم کنسرتی داشته باشم که طولانی‌تر از آن چیزی باشد که فکرش را می‌کردند، زیرا این باعث می‌شود که حس خوبی داشته باشم.» «اثر تیلور» در بالاترین سطوح دولتی هم مورد توجه قرار گرفت. اد تیراکیان، استاد اقتصاد در دانشگاه دوک، می‌گوید: «وقتی فدرال رزرو از شما به‌عنوان دلیل افزایش رشد اقتصادی یاد می‌کند، این یک مسئله بسیار بزرگ است».

پذیرش مسئولیت یک اقتصاد تنها بر دوش یک نفر خیلی زیاد است. سوئیفت پس از اجرای مجموعه‌ای از برنامه‌هایش، یک روز استراحت می‌کند و حالش بهبود می‌یابد. او می‌گوید: «از تختم خارج نمی‌شوم جز اینکه غذا بخورم و بعد به تختم برمی‌گردم. این یک سناریوی رویایی است. من به سختی می‌توانم صحبت کنم زیرا برای سه برنامه مستقیم آواز خوانده‌ام. هر بار که قدمی برمیدارم، به دلیل رقص روی پاشنه، پاهایم درد دارد.» حفظ قدرت او از طریق تمرینات ویژه بین کنسرت‌ها بسیار کلیدی است. سوئیفت می‌گوید: «می‌دانم که باید روی صحنه بروم، چه بیمار باشم، چه زخمی، چه دلشکسته، چه ناراحت یا مضطرب. این بخشی از هویت من به عنوان یک انسان است. اگر کسی بلیت کنسرت من را بخرد، من آن را اجرا می‌کنم، مگر اینکه اتفاق خاصی رخ دهد.» (یک موج گرما در ریودوژانیرو باعث ایجاد هرج و مرج در جریان اجرای سوئیفت در نوامبر شد، زیرا یکی از طرفدارانش، آنا کلارا بنیویس ماچادو، در حین اجرای کنسرت بیهوش شد و بعداً درگذشت؛ سوئیفت در اینستاگرام نوشت که «قلبش شکسته».)

سوئیفت بر روی صحنه مظهر بسیار چیزهاست؛ آسیب‌پذیری و پیروزمندی، بازیگوشی و غم؛ اما صمیمیت نوای او جلوتر از همه و در مرکز قرار دارد. گرتا گرویگ، فیلمساز، که فیلم فمینیستی باربی  از او خود گواهی بر این ایده بود که زنان می‌توانند هر چیزی باشند، می‌گوید: «کار سوئیفت به‌عنوان یک ترانه‌سرا همان چیزی است که به وضوح با من صحبت می‌کند. نوشتن موسیقی که از اعماق وجود اوست و این موسیقی مستقیما با روح دیگران صحبت می‌کند». سوئیفت در طی تور اراز خود سعی نکرده است که آهنگ‌های قدیمی خود را به روز کند، خواه عاشقانه «You Belong With Me»باشد یا دلتنگی هزارساله «22». او در حال الگوبرداری از خودپذیری رادیکال در بزرگ‌ترین صحنه جهان است و به مخاطب فضایی می‌دهد تا دوباره با شادی یا درد خود پس از نادیده گرفتن یا فراموش شدن آن روبه‌رو شود. به سوئیفت می‌گویم که این اجرا باعث شد به یک میم فکر کنم که می‌گوید: «آن قسمتی از خودت را که کز کرده است نکُش، آن قسمتی از خودت را که کز می‌کند بکُش». و فریاد می‌کشد «آره»! «هر بخشی از شما که تا به حال بوده‌اید، هر مرحله‌ای که تا به حال از آن عبور کرده‌اید، در آن لحظه با اطلاعاتی که در آن زمان در اختیارتان بود، کار می‌کردید. چیزهای زیادی وجود دارد که من به آنها نگاه می‌کنم، وای، چند سال پیش ممکن بود از این موضوع ناراحت شده باشم. باید جشن بگیرید که اکنون چه کسی هستید، کجا می‌روید و کجا بوده‌اید.»

رسیدن به چنین موقعیتی که هماهنگ با گذشته اوست تلاش بسیار می‌خواهد؛ او توضیح می‌دهد که موفقیت این تور یک کنایه دراماتیک دارد. سوئیفت می‌گوید: «این را فراموش نمی‌کنم که دو کاتالیزور بزرگ برای این تور، دو اتفاق وحشتناکی بودند که برای من رخ داد» و اینجاست که داستان تغییر می‌کند. او به صراحت می‌گوید: «اولین مورد خطری بود که از بیخ گوشم گذشت. دومی این بود که کارم توسط کسی که از من متنفر است از من گرفته شد».

سوئیفت چیزهایی را که در آپارتمانش دوست دارد به من نشان می‌دهد: یک باربی استیوی نیکس که در آشپزخانه‌اش نشسته و توسط هنرمندی برای او فرستاده شده است. یادداشت قاب شده از پل مک‌کارتنی که از دیوار آویزان است. کاشی‌هایی دور شومینه که سوئیفت با مادرش در خرید از پاریس پیدا کرد. روابط خانوادگی او همه جا وجود دارد، از جمله عکسی بزرگ از مادربزرگش مارجوری، خواننده اپرا و الهام بخش آهنگی در آلبوم ایورمور. سویفت با برادر کوچکترش آستین در یک مزرعه کاشت درخت کریسمس در پنسیلوانیا بزرگ شد. پدرش اسکات یک دلال سهام در مریل لینچ بود و آندریا در بازاریابی کار می‌کرد. خانواده‌اش تا امروز با او همکاری نزدیک دارند. سوئیفت می‌گوید: «پدرم، مادرم و برادرم بهترین ایده‌ها را در حرفه‌ی من به من داده‌اند. من همیشه به شوخی می‌گویم که ما یک تجارت خانوادگی کوچک هستیم».

پس از نقل مکان به نشویل در دوران نوجوانی، او با اسکات بورچتا، مدیر بیگ مشین رکوردز قرارداد امضا کرد. توانایی سوئیفت در ترانه سرایی از اولین اشعار« Tim McGraw» اولین تک آهنگ او مشهود بود: «او گفت نحوه درخشش چشمان آبی من باعث شرمساری ستاره‌های جورجیا در آن شب شد – من گفتم «این یک دروغ است.»» حتی برای موسیقی کانتری هم این اشعار ادبی هستند؛ یک فانتزی عاشقانه را تداعی می‌کند. او از نقشی که روایت در انتظاراتش ایفا می‌کند، آگاه است. وقتی کانیه وست، در مراسم VMA سال 2009 در دریافت جایزه سوئیفت اخلال ایجاد کرد، سوئیفت به عنوان یک هنرمند با استعداد پاپ کانتری معرفی شد. این حادثه زنجیره‌ای از وقایع را به راه انداخت که دهه آینده زندگی هر دو هنرمند را رقم زد.

اکنون سوئیفت به یاد می‌آورد که در همان زمان بود که تغییر شکل خود را شروع کرد. او می‌گوید: «من متوجه شدم که هر شرکت ضبط موسیقی فعالانه تلاش می‌کند تا من را عوض کند. پس به این فکر افتادم ابتدا خودم را با یک من جدید جایگزین کنم. ضربه زدن به یک هدف متحرک سخت‌تر است.» سوئیفت ترانه‌هایی را به صورت انفرادی نوشت، اثرات صوتی متنوعی را به کار برد، و سرنخ‌های بیشتری در مورد روابط شخصی در اشعار و مواد آلبوم خود قرار داد تا طرفداران بتوانند رمزگشایی کنند. تصنیف حماسی او «همه خیلی خوب» از Red در سال 2012، مظهر قدرت فوق‌العاده سوئیفت به عنوان یک ترانه‌سرا است، و جزئیاتی مانند روسری فراموش شده را به کار می‌برد که به انتهای آهنگ برمی‌گردد تا شما را تکان دهد اما پیامی مخفی نیز داشت که در نت‌های خطی پنهان شده است. یک نسخه از این آهنگ در سال گذشته پس از انتشار مجدد رتبه اول را کسب کرد، و این رتبه نه تنها به این دلیل بود که آهنگ فوق العاده است، بلکه به این دلیل بود که روایت خاص خود را دارد، همانند « You’re So Vain» کارلی سایمون که همراه بود با یک پازل تجربی برای طرفدارانش. بریجرز می‌گوید: «سوئیف چون یک اتاق کامل پر از نویسندگانی است که در قالب یک نفر تجلی یافته است، آن هم با آن صدا و کاریزما. او همه چیز در یک چیز است.»

سوئیفت می‌دانست که باید به نوآوری خود ادامه دهد. او می‌گوید: «زمانی که یک هنرمند به اندازه‌ای بالغ شود که بتواند از نظر روانی با این کار کنار بیاید، معمولا در ۲۹ سالگی شما را بیرون می‌اندازند. در دهه‌های 90 و آغاز هزاره جدید، انگار صنعت موسیقی فقط می‌گوید: «باشه، بیایید دسته‌ای از نوجوانان را برداریم، آنها را در آتش بیندازیم و ببینیم چه اتفاقی می‌افتد. تا زمانی که آنها خرد کافی برای انجام کارشان را به طور موثر جمع کنند، ما نوجوانان جدیدی پیدا خواهیم کرد.»» او در سال 2014 تبدیل شد به فول‌تراتل پاپ سال 1989، و در صدر جهان قرار گرفت، سوئیفت آن را «یک مرحله امپراتوری» می‌نامد. احساسات عمومی تغییر کرد، از زندگی خصوصی‌اش که بیش از حد تصور در معرض دید بود تا تئوری‌های توطئه در مورد مشی سیاسی او. او می‌گوید: «من تمام کفتارها را مجبور کردم که از [دیوارهای زندگی‌ام] بالا بروند و عکس‌هایشان را بگیرند». [کانیه] وست آهنگی با اشعار مبتذل درباره او نوشت و ادعا کرد که سوئیفت با آن موافقت کرده اما سویفت آن را رد کرد. همسر وقت وست، کیم کارداشیان، ویدئویی از مکالمه وست و سویفت منتشر کرد که به نظر می‌رسید سوئیفت با این آهنگ موافق بوده است. این یک رسوایی بود. مردم سوئیفت را مار می‌نامیدند. او می‌گوید احساس می‌کرد که این یک «مرگ شغلی» است. «اشتباه نکنید، شغلم از من گرفته شد.»

لحظه تلخی بود. او می‌گوید: «شما در یک تماس تلفنی ضبط‌شده غیرقانونی، یک فریم کاملا ساخته شده دارید، که کیم کارداشیان آن را ویرایش کرد و سپس به همه گفت که من یک دروغگو بودم». این من را از نظر روانی به جایی رساند که قبلا نبودم. من به یک کشور خارجی نقل مکان کردم. من یک سال تمام از خانه خارج نشدم. از تماس تلفنی می‌ترسیدم. اکثر مردم را از زندگی‌ام دور کردم زیرا دیگر به کسی اعتماد نداشتم. به شدت سقوط کردم.» (کارداشیان در یک پست رسانه اجتماعی در سال 2020 نوشت که این وضعیت «من را مجبور کرد از او [همسرم] دفاع کنم.») آلبوم بعدی سوئیفت، «شهرت 2017»، تصاویر مار را به نمایش گذاشت؛ ویدیوی «ببین مرا مجبور به چه کاری کردی» به معنی کنار گذاشتن سوئیفت جوان توسط خودش بود. او یادآور می‌شود که آلبوم «شهرت» با هیاهو و شک و تردید مواجه شد. می‌گوید: «فکر می‌کردم آن لحظه واکنش منفی برای بقیه عمرم همراه من خواهد بود». او خود را راضی به بستن قرارداد آهنگ خود با Borchetta کرده بود و می‌دانست که می‌خواهد از این قرارداد خارج شود. می‌گوید: «شیمی مولکولی آن برچسب قدیمی این بود که هر انتخاب خلاقانه‌ای که من می‌خواستم داشته باشم، انتخاب دوم بود. من واقعا داشتم به این آلبوم‌ها فکر می‌کردم.»

او با لوسیان گرینگ، مدیر عامل گروه موسیقی یونیورسال، و مونت لیپمن، که لیبل برتر یونیورسال ریپابلیک رکوردز را اداره می‌کند، ملاقات کرد تا درباره امضای قراردادی صحبت کنند که به او وکالت بیشتری بدهد. امروزه، گرینج شاید قدرتمندترین مدیر صنعت موسیقی باشد، اما وقتی با او در دفترش در لس آنجلس دیدار کردم، خودش را یک «پانک قدیمی» توصیف کرد که بیشتر بر اساس غریزه عمل می‌کند تا معیارها. او به سوئیفت گفته بود: «از هر آنچه که به عنوان یک شرکت داریم برای شما استفاده خواهیم کرد.» سوئیفت احساس می‌کرد که به او یک فرصت جدید داده شده است: «لوسیان و مونته به من گفتند «هر چیزی را که تحویل بدهی، ما با افتخار تمام تلاشمان را خواهیم کرد. ما 100 درصد آزادی خلاقانه و اعتماد به شما می‌دهیم.»» این دقیقا همان چیزی بود که سوئیفت می‌خواست بشنود.

با این حال، انتشار اولین آلبوم سوئیفت با ریپابلیک، «عاشق 2019»، مصادف شد با دومین تحول بزرگ در زندگی حرفه ای او: بورشتا، بیگ مشین و همراه با آن، کاتالوگ‌های سوئیفت را که در آن زمان 140 میلیون دلار ارزش‌گذاری شده بود به ایتاکا هلدینگ فروخت که متعلق به مدیر موسیقی اسکوتر براون، متحد سابق وست است. سوئیفت می‌گوید: «در مورد اسکوتر، آثار من به کسی فروخته می‌شدند که فعالانه آنها را به دلایل ناپسند می‌خواست. (براون در سال 2021 به ورایتی گفت: «ناراحت بودم که تیلور چنین واکنشی به این قرارداد داشت».) این فروش به این معنی بود که حقوق شش آلبوم اول سوئیفت به براون منتقل شد، بنابراین هر زمان که کسی می‌خواست مجوز یکی از آن آهنگ‌ها را صادر کند، براون سود خواهد بود. سوئیفت طرفدارانش را علیه این قرارداد جمع کرد، اما همچنان احساس ناتوانی می‌کرد. او می‌گوید: «با فروش آهنگ‌هایم و اینکه به چه کسانی فروخته شد، خیلی ضربه خوردم. انگار که بگویم بله آنها مرا شکست دادند». او به سر کار بازگشت و از قرنطینه همه‌گیر استفاده کرد تا صدایش را در آلبوم‌های فولکلور و همیشه مورد تحسین منتقدان ضبط کند.

تقریبا در همان زمان، او به فکر ضبط مجدد آلبوم‌های قدیمی خود در تلاش برای پس گرفتن کنترل آهنگ‌هایش افتاد. سوئیفت می‌گوید: «با کلی کلارکسون صحبت کردم و او می‌گفت: دوباره شروع کن. پدرم هم مدام این را به من می‌گفت. به آنها نگاه می‌کردم و می‌گفتم: چطور می‌توانم دوباره شروع کنم؟ اگر در راه مدرسه، باد تکالیف مدرسه شما را می‌برد هیچ‌کس حاضر نبود تکالیفش را دوباره انجام دهد.» از آنجایی که سوئیفت آهنگ‌های خود را می‌نوشت، حق نسخه‌برداری آهنگسازی را حفظ کرد و می‌توانست آنها را دوباره ضبط کند. او همچنین زمانی که در سال 2018 به ریپابلیک نقل مکان کرد، برای مالکیت حقوق اصلی مطالب خود مذاکره کرد، بنابراین حالا مالک کارهای جدید و آهنگ‌های ضبط‌شده‌اش است. (از آن زمان تاکنون شرکت‌های بزرگ موسیقی ضبط مجدد موسیقی را برای هنرمندان دشوارتر کرده‌اند.) او شروع به ضبط مجدد نسخه‌های متفاوتی از آلبوم‌های قدیمی خود کرد، به آنها برچسب «(نسخه تیلور)» زد و آهنگ‌های منتشر نشده را اضافه کرد. او استراتژی را به عنوان یک مکانیزم مقابله‌ای در نظر می‌گیرد. می‌گوید: «همه چیز بستگی به نحوه برخورد با ضرر دارد. من با مبارزه طلبی به درد شدید پاسخ می‌دهم.»

گرینج پروژه ضبط مجدد را «به طرز عجیبی درخشان و منحصر به فرد» می‌نامد؛ چیزی که فقط یک هنرمند در سطح او می‌تواند انجام دهد. سرش را تکان می‌دهد. «تصور کنید پیکاسو چیزی را نقاشی می‌کند که چند سال پیش نقاشی کرده، سپس آن را با رنگ‌های امروزی بازسازی می‌کند.» سوئیفت می‌گوید بخشی از داستان موفقیت، آزادی است که از پیروی از غرایز خود به دست آورده است. او می‌گوید: «اگر به آنچه من از آن زمان تا کنون منتشر کرده‌ام نگاه کنید، این آلبوم‌ها در چند سال گذشته بیشتر از تعداد آلبوم‌هایی است که من در 15 سال اول کارم تولید کردم». تولیدات پرباری که به عروج او منتهی شده است. گرینج می‌گوید: «او می‌تواند دو دوره به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده باشد و بعد به لاس وگاس برود. چه کس دیگری می‌تواند این کار را انجام دهد؟»

در داستان بزرگ زندگی سوئیفت، با رشد او در این سال، گویی که ثروت دشمنانش نیز تغییر می‌کند. در طول تابستان گزارش شد که چندین مشتری کلیدی براون- از جمله جاستین بیبر و آریانا گرانده- دیگر تحت مدیریت شرکت براون نیستند، در حالی که اظهارات یهودستیزانه و توهین‌آمیز وست منجر به از دست دادن قراردادهای حمایتی کلیدی او شد. سوئیفت از نزدیک می‌دید که شهرت یک الاکلنگ است. او می‌گوید: «هیچ چیز دائمی نیست. بنابراین من بسیار مراقب هستم که هر ثانیه‌ای که می‌توانم کارم را در این سطح انجام دهم سپاسگزار باشم، زیرا قبلا این کار را از من گرفته‌اند. یک چیز وجود دارد که من یاد گرفته‌ام: پاسخ من به هر اتفاقی، خوب یا بد، این است که به ساختن چیزها ادامه دهم. به ساختن هنر ادامه بده.» می‌گوید: «من همچنین آموخته‌ام که هیچ فایده‌ای در تلاش فعالانه برای بیهوده سخن گفتن برای شکست دادن دشمنان وجود ندارد. زباله‌ها هر بار خودشان را بیرون می‌کشند.»

اولین نمایش فیلم کنسرت سوئیفت در گراو، مرکز خریدی در فضای باز در لس‌آنجلس، برگزار می‌شود. سوئیفت 13 صفحه نمایش را با هزاران طرفدار پر کرده است. او یکی یکی به هر اجرایی می‌رود و از تماشاگران گریه‌کنان برای حضورشان تشکر می‌کند. این فیلم که مستقیماً بدون شریک سنتی در سینماها اکران شد، یک رویداد به حساب می‌آید. او به من می‌گوید: «ما با همه استودیوها صحبت کردیم، و با همه پخش‌کننده‌ها ملاقات کردیم، و میزان درک و ارزش‌گذاری آنها و اینکه آیا آنها امید و رویاهای زیادی برای آن داشتند یا نه را در نظر گرفتیم. در نهایت من کاری را انجام دادم که این روزها بیشتر و بیشتر به آن تمایل دارم، یعنی شرط‌ بستن روی توانایی‌های خودم.» او این ایده را به پدرش نسبت می‌دهد. «پدر فقط گفت، چرا باید یک واسطه وجود داشته باشد؟»

زندگی خصوصی سوئیفت مدت‌هاست که هم به‌عنوان منبعی برای کارخانه‌های روزنامه‌نگاران بوده و هم الهام‌بخش کار خودش. او در اوایل سال جاری از دوست پسر قدیمی خود، جو آلوین، جدا شد. اخیرا با تراویس کلس، ستاره ان‌اف‌ال، قرار ملاقات داشته است. او می‌گوید: «نمی‌دانم آنها از کجا می‌دانند که من در کجا هستم. یک دوربین، مثلا نیم مایلی دورتر وجود دارد و شما نمی‌دانید کجاست و نمی‌دانید چه زمانی دوربین شما را در روی آنتن پخش قرار می‌دهد، بنابراین نمی‌دانم که آیا من 17 بار نشان داده می‌شوم یا نه فقط یک بار». او نسبت به توجهی که هنگام ظاهر شدن در میان جمعیت به او می‌شود حساس است. می‌گوید: «من فقط برای حمایت از تراویس آنجا هستم. من نمی‌دانم که آیا تصویرم بیش از حد نشان داده می‌شود یا نه».

اشاره می‌کنم که تماشاگری سوئیفت برای ان‌اف‌ال یک نکته مثبت است. سوئیفت با بازیگوشی می‌گوید: «فوتبال عالی است، معلوم است. من تمام زندگی‌ام را از دست داده‌ام.» (بازی‌ای که او در ماه اکتبر در آن شرکت کرد، پربیننده‌ترین بازی یکشنبه از زمان سوپربول بود.)

من می‌گویم با توجه به سابقه پیچیده او با علاقه عمومی به قرار ملاقات‌هایش، قابل توجه به نظر می‌رسد که رابطه او با کلس تا این حد علنی انجام شده است. سوئیفت به آرامی می‌گوید: «همه چیز از زمانی شروع شد که تراویس به طرز شگفت‌انگیزی مرا به پادکست خود آورد. ما بلافاصله بعد از آن باهم آشنا شدیم. بنابراین آشنایی ما خیلی پیشتر اتفاق افتاده بود و کسی خبر نداشت. وقتی اولین بازی را تماشا کردم یک زوج بودیم.» تاکید دارد که چیزی برای پنهان کردن وجود ندارد.

گشاده رویی سوئیفت یکی از دلایلی است که چرا طرفداران او منحصرا زنها نیستند، تور اراز یکی از بخش‌های مهم آن چیزی بود که سویفت آن را «یک تابستان سه‌بخشی از ولخرجی‌های زنانه» می‌نامد- دو بخش دیگر، فیلم باربی و تور پرفروش بیانسه بود. او درباره باربی می‌گوید: «یک فیلم مفرح و سرگرم‌کننده».

سوئیفت در صحبت کردن درباره بیانسه، که قرارداد مشابهی را با ای‌ام‌سی داشت و در اولین اجرای سوئیفت در لس‌آنجلس حضور پیدا کرد، کم پرحرف نیست. ماه بعد، سوئیفت با حضور در اجرای بیانسه در لندن، لطف او را جبران می‌کند. سوئیفت می‌گوید: «او گران‌بهاترین گوهر یک فرد را دارد، گرم، باز و خنده‌دار. و او یک برهم زننده بزرگ هنجارهای صنعت موسیقی است. او به هر هنرمندی یاد داد که چگونه زیر میز بزند و شیوه‌های تجاری قدیمی را به چالش بکشد.» اینکه تور او و بیانسه اغلب در کنار هم قرار می‌گرفتند، آزاردهنده است. می‌گوید: «این تابستان تورهای استادیوم زیادی برگزار شد، اما تنها کسانی که از آنها صحبت شد من و بیانسه بودیم. واضح است که برای رسانه‌ها و فرهنگ استن [هواداران افراطی] بسیار سودآور است که دو زن را در مقابل هم قرار دهند، حتی زمانی که آن دو هنرمند مورد نظر از شرکت در آن بحث‌ها خودداری می‌کنند».

برای سوئیفت، موفقیت هر سه به نظر یک نقطه عطف است. او می‌گوید: «اگر بخواهیم به طور کلیشه‌ای در مورد امر زنانه و مردانه صحبت کنیم، به زنان این پیام داده شده که ما دخترها به طور طبیعی به احساسات، عشق، جدایی، تجزیه و تحلیل احساسات، صحبت کردن بی‌وقفه در مورد آنها زرق و برق، پولک‌دوزی گرایش داریم! به ما آموخته‌اند که این چیزها بیهوده‌تر از چیزهایی هستند که مردان به صورت کلیشه‌ای به سمت آنها گرایش پیدا می‌کنند، درست است؟ و این چیزی است که از ازل وجود داشته است؟ یک جامعه مردسالار. چه چیزی به یک جامعه مردسالار دامن می‌زند؟ پول، جریان درآمد، اقتصاد. بنابراین اگر بخواهیم به بدبینانه‌ترین شکل ممکن به این موضوع نگاه کنیم، سودآور شدن ایده‌های زنانه به این معنی است که هنر زنانه بیشتری ساخته خواهد شد. بسیار دلچسب است.»

سوئیفت من را شگفت زده می‌کند. در ابتدا داستان مربوط به دوران بلوغ‌اش است، داستانی درباره زن جوانی که راه خود را در دنیا پیدا می‌کند و صدای خود را در برابر عموم مردم به ارتعاش درمی‌آورد. سپس عاشقانه‌هایی بود، عاشقانه‌های بزرگ، داستان‌های افسون و میل، دلشکستگی و سرخوردگی، روابطی که او هم برای آهنگ‌هایش کشف کرد و هم رسانه‌ها برای او مستند کردند. درام‌هایی وجود داشته است که مخاطرات آن‌قدر بالاست و چرخش‌هایی آن‌قدر پرپیچ و خم که گویا داستانی از شکسپیر است، خیانت‌های شخصی و حرفه‌ای که زندگی او را شکل داده است. گهگاه این داستان‌ها به کمدی اسکروبال تبدیل می‌شوند، مانند زمانی که جمعیتی در سیاتل آنقدر با صدای بلند تشویق می‌کردند که امواج زلزله ثبت می‌شد، یا زمانی که در یک تور در برزیل، اسقف نشین محلی اجازه می‌داد پیام‌های بزرگداشت او در ارتفاع 124 فوتی پخش شود. در ارتفاع مجسمه مسیح نجات دهنده. اما همه این داستان‌ها یک چیز مشترک دارند: سویفت.

او استاد خودتعیین است در نوشتن داستان خودش. شوندا رایمز، خالق برنامه تلویزیونی چند خطی  که سوئیفت را از نوجوانی می‌شناخت، می‌گوید: «او نه تنها در کار، بلکه در زندگی‌اش روایت را کنترل می‌کند. قبلا این احساس بود که مردم از او عکس می‌گیرند. اکنون به نظر می‌رسد که او روایت را می‌گوید و بنابراین هیچ عکسی برای گرفتن وجود ندارد.»

سوئیفت برای من داستانی در مورد رستگاری تعریف کرده، در مورد بلند شدن و سقوط فقط برای برخاستن دوباره، درباره سفر یک قهرمان. من در گفت‌وگویمان به او نمی‌گویم که همیشه از بیرون اینطور به نظر نمی‌رسید؛ مثلا وقتی تک آهنگ اصلی «Reputation»، «ببین مرا مجبور به انجام چه کاری کردی» به رتبه 1 جدول ترانه‌ها رسید یا زمانی که این آلبوم در هفته اول 1.3 میلیون فروخت و از سال 1989 تاکنون به مقام دوم رسید، سوئیفت چون سوپراستاری به نظر می‌رسید که تجربیات شخصی خود را با موفقیت کنکاش می‌کند. من وسوسه می‌شوم این را بگویم.

اما بعد فکر می‌کنم، اگر او چنین احساسی داشت، من کی هستم که آن را به چالش بکشم؟ او احساس می‌کرد که حرفه‌اش از او گرفته شده است. چیزی در او گم شده بود و آن  چیز او را غمگین می‌کرد. شاید این اثر واقعی تیلور سویفت باشد: اینکه او به مردم، به زنان، به ویژه دختران، که با بدرفتاری با جامعه‌ای مواجه هستند که احساسات آنها را بی‌اهمیت می‌داند، اجازه می‌دهد باور کنند که در درونشان زندگی مهم است اینکه دلت بشکند، خواه به خاطر اخراج شدن از یک تور باشد یا به خاطر اینکه شخص دیگری کار و زندگی‌ات را کنترل می‌کند، یک زخم است و برای اینکه از این موضوع ناراحت هستید یا می‌خواهید داستان شما گفته شود، دیوانه نیستید.

به هر حال آیا همه ما در عصر دیجیتال به زندگی‌نامه‌نویسان انتخابی تبدیل نشده‌ایم که زندگی‌مان را برای مخاطبان خودمان در هر اندازه‌ای تنظیم می‌کنیم و از بافت خام تجربه زندگی‌مان جدا می‌شویم تا شکل داستان را آشکار کنیم. آیا ما چه در صحنه‌های زندگی خودمان یا در صحنه جهانی، بیشتر می‌خواهیم بگوییم؟ من نمی‌توانم او را سرزنش کنم که در این روایت‌گفتن از دیگران بهتر عمل کرده یا نه. همچنین اینطور نیست که او این راویت را اعتراف نکرده باشد. او خودش آن را در آهنگ «Mastermind» خوانده است که برهنه‌ترین ترانه‌ حرفه‌ای‌اش است: «هیچ‌کس نمی‌خواست با من یک بچه کوچولو بازی کند./ پس از آن زمان مثل یک جنایتکار نقشه می‌کشم/ برای اینکه آنها مرا دوست داشته باشند و این کار را بی‌دردسر جلوه دهم/ این اولین بار است که نیاز به اعتراف را احساس می‌کنم/ و قسم می‌خورم که فقط مرموز و ماکیاولیستی هستم چون برایم مهم است.»

او به من می‌گوید که آن آهنگ را پس از تماشای فیلم «رشته خیال» پل توماس اندرسون نوشته است. می‌گوید «آن صحنه آخر را یادت هست؟ فکر کردم آیا داشتن یک غزل جالب نیست؟ این چیزی است که مانند خنجر به سمت من پرتاب شده است، اما اکنون آن را به عنوان یک تشویق می‌بینم».

بعد از اینکه خانه سوئیفت را ترک می‌کنم، نمی‌توانم به این فکر نکنم که او چقدر عالی این داستان را برای من ساخته است؛ داستان رستگاری، اینکه چگونه همه چیز را از دست داد و بعد آن را پس گرفت. داستان سرایی کاری است که او همیشه انجام می‌دهد.

او باید می‌دانست که تمام ارجاع‌هایی که انجام می‌دهد معانی پنهانی دارند، که من تمام جزئیات را می‌دیدم. می‌دانست که درسی وجود دارد، در مورد قدرت سخاوت، و اینکه چگونه یک شکست خردکننده می‌تواند جای خود را به یک هدیه بزرگ و شگفت‌انگیز بدهد. می‌گفت: «آیا سرگرم نشدی؟» مطمئنا هر دوی ما می‌دانستیم که این نقل قولی از گلادیاتور است، فیلمی که در آن قهرمانی از اوج می‌افتد، مجبور می‌شود برای لذت تماشاگران خون بریزد و پیروز از میدان بیرون می‌آید. از ذلت و تحقیر جان سالم به در می‌برد تا از همیشه بالاتر برود. و او یادداشتی از پل مک‌کارتنی را که از دیوار خانه‌اش آویزان شده بود، به من نشان داد، که یک غزل بیتلز روی آن نوشته شده است؛ و نه هر غزلی از بیتلز، بلکه این یکی: «این بال‌های شکسته را بگیر و پرواز را یاد بگیر.»

برچسب ها
مشاهده بیشتر

فاطمه لطفی

• فوق لیسانس مهندسی محیط زیست • خبرنگار تخصصی انرژی • مترجم کتابهای عطش بزرگ، تصفیه پسابهای صنعتی، تصفیه آب، استفاده مجدد از آبهای صنعتی، فرایندها و عملیات واحد در تصفیه آب و ساز و کار توسعه پاک

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن