دیپلماسی انرژی وآینده گره خورده با نفت

درحالی که حوزۀ انرژی را باید  موتور رشد اقتصادی و پیشران توسعۀ کشور برشمرد، به این واقعیت نیز باید توجه ویژه ای داشت که صنعت نفت در سالیان گذشته دچار سردرگمی و لطمات جبران ناپذیری شده است که عموم آنها نشأت گرفته از آیندۀ مبهم و فقدان باور آینده نگری در حوزۀ انرژی کشور است. دستاورد ارزندۀ دولت یازدهم برای پایان مناقشات هسته ای و توافق برجام هرچند فرصتی مناسب  برای رفع محدودیت های سرمایه گذاران و برخورداری از فنّاوری های روز دنیا برای جبران عقب ماندگی های صنعت نفت کشورمان محسوب می شد، اما باید باور داشت که مسیرهای آینده و فراروی صنعت نفت ایران با درهم کنش دستۀ پیچیده ای از نیروهای پیشران تغییرات مواجه است.مروری گذرا بر روند نوسانی کاهش و افزایش بهای حامل های انرژی در چند دهۀ گذشته، بیانگر آثار مستقیم این موضوع بر چالش‌های عمدۀ سیاست های جهانی سازی و استیلای ایده‌های  رهبران غرب برای ترسیم دلخواه از نظم نوین جهانی است. این در حالی اهمیت بیشتری می یابد که بدانیم چالش‌های فراروی قدرت های برتر جهانی، عموماً مرتبط با کشورهایی است که قدرت اقتصادی،‌ راهبردی و فنّاوری خود را از نفت و منابع نفتی به دست می آورند. بررسی تاریخ سیاسی کشورمان در برش های مختلف زمانی نیز حاکی از آن است که عموم راهبردهای بین المللی ایران، ارتباط مستقیمی با افزایش درآمد دولت ها از عواید حاصل از فروش نفت بوده است. موضوع مهمی که در این میان باید به آن توجه داشت، این است که سناریوهای موجود و محتمل برای توسعۀ صنعت نفت در آینده و راهبردهایی که آیندۀ این صنعت و اقتصاد ایران را ترسیم می کند، متأثر از چالش هایی است که در گذشته با آن مواجه بوده و  نیز، حوادثی خواسته یا ناخواسته در آینده به وقوع خواهند پیوست.  به دلیل درهم تنیدگی تار و پود اقتصاد کشورمان به  نفت و عواید نفتی، توسعه و تعالی صنعت نفت ایران نه تنها آثار بسیاری در متغیرهای تشکیل دهندۀ امنیت ملّی و استحکام پایه های اقتصادی ایران دارد، بلکه در مقیاس جهانی نیز حائز اهمیت است. سیاست های داخلی، پیشرفت های لحظه ای فنّاوری، حوادث و رویدادهای بین المللی، الزام های زیست محیطی، روند سرمایه گذاری های خارجی، توان بخش خصوصی داخلی، رفتار مصرف کنندگان و خریداران عمدۀ نفت، محدودیت های زیرساختی و بسیاری از موارد اینچنینی در کنار پیچیدگی های حاکم بر این عوامل و درهم کنش آنها، آیندۀ مبهمی را برای حوزۀ انرژی کشور ترسیم می سازد؛ واقعیت گریزناپذیری که درصورت کم توجهی یا بی توجهی به آن، نمی توان تصویر روشنی نه تنها برای صنعت نفت، بلکه برای اقتصاد و فردای ایران اسلامی متصور بود.درحالی که بهره گیری بهینه از دیپلماسی انرژی، جدا از افزایش توانایی در عرصه های منطقه ای و بین المللی، زمینة لازم برای کاهش محدودیت های جهانی علیه هر کشوری را فراهم می سازد و به افزایش قدرت ملّی کشور کمک شایانی می کند، آیندۀ برجام و روند جاری تعامل با کشورهای 1+5، خصوصاً سنگ اندازی های اخیر رئیس جمهور امریکا را باید نقطۀ عطفی برای بازبینی در راهبردها، سیاست ها و رویکردهای حوزۀ انرژی و به خصوص صنعت نفت کشور برشمرد. در این صورت است که می توان امیدوار بود در روزها و سالیان پیش رو، آیندۀ اقتصاد و صنعت نفت ایران، درهم تنیده در تصمیم  گیری های خارج از مرزهای کشورمان نباشد.نباید از نظر دور داشت که وضعیت کنونی، پیامدهای اعمال و رفتار انجام شده در گذشته است و تصمیم ها و رفتارهای امروز، تشکیل دهندۀ تکانه هایی برای آینده . این یک واقعیت است که آینده، مکانی نیست که باید به آنجا برویم، بلکه آینده، جـایی اسـت خود ما آن را می سـازیم

برچسب ها
مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن