مهاجران خشکسالی؛ طعمه باندهای تکدی‌گری

مهتا بذرافکن|دکتری جامعه شناسی تغییرات اجتماعی

وقتی صحبت از بی آبی و خشکسالی و تاثیرات انسانی آن می‌شود، مهاجرت جمعیتی سرگردان از روستا که حاشیه نشین در کلان شهرها می‌شوند بیش از هرچیز هراس انگیز است. این جمعیت سرگردان طعمه آسان برای انواع بزه کاری از جمله ‌‌تکدی‌گری سازمان یافته است.  یکی از معضلات و مشکلات اساسی جوامع بویژه جوامع شهری ‌‌تکدی‌گری است که ‌‌تکدی‌گری سابقه‌‌ای دیرینه دارد و به صورت فردی و سازمان یافته رواج داشته است و از آنجا که نوعی بیگاری کشیدن است ، مساله‌‌ای عمیقا اجتماعی و اخلاقی است.

در سطح فردی ‌‌تکدی‌گری می‌تواند نشانه یک بهم ریختگی فردی باشد و نشان دهنده شکست فرد در تنظیم روابط خود با محیط اجتماعی است که خود یک نوع اختلال اجتماعی است که به ما یادآوری می‌کند که فرد گدا یک فرد شکست خورده است که نتوانسته روابط ش را با جامعه تنظیم کند.اما در سطوح سازمان یافته که گاه مرزها را در می‌نوردند، ‌‌تکدی‌گری یک جرم سازمان یافته است که از افراد آسیب پذیر برای ارتکاب انواع جرائم و گدایی بیگاری می‌کشند. آنها لشکرشان را از مکانی به مکانی دیگر می‌فرستند.

. لشکری رقت انگیز که چهره هر شهر را دگرگون می‌کنند و احساس فلاکت و نومیدی را در کنار هراس از بیماری در میان مردم بر می‌انگیرند. زیبایی و پاکیزگی محیط را تخریب کرده و مشکلات بهداشتی ، روانی و زیستی زیادی را رقم می‌زنند. آنها می‌توانند ناقل انواع بیماری‌های واگیردار باشند و یا این که به عنوان روسپی ترددی موجب اشائه بزه در جامعه شوند. این باندهای سازمان یافته گاه نیز در پوشش دستفروشی خود را عیان کرده و از لشکر خود بیگاری می‌کشند. اما آنچه مسلم است این است که ‌‌تکدی‌گران چه به صورت سازمان یافته و چه به صورت فردی به عنوان یک حرفه پذیرفته اند، حرفه‌‌ای که در آن احساسات انسانها کالا می‌شود.

 فقر اولین و مهمترین دلیل افتادن در دام باندهای ‌‌تکدی‌گری است. از دیرباز دلایل اقتصادی که منجر به گدایی شده عبارتند از فقر، بیکاری یا فقدان اشتغال، معلولیت و .. است. و اما قابل تامل ترین دلیل در زمان کنونی فاجعه خشکسالی و تنش آبی است که موجب از دست دادن مشاغل کشاورزی در روستاها و مهاجرت به حاشیه شهرها شده است، مهاجران نورسیده ی به شدت فقیر به راحتی می‌توانند طعمه باندهای سازمان‌یافته ‌‌تکدی‌گری شده و برای لقمه‌‌ای نان به بیگاری تن دهند.

فاجعه خاموش خشکسالی اثرات عمیقا اجتماعی بدنبال دارد که از فروپاشی فردی شروع شده، بعد از درنوریدن خانواده ، دامنه آن به اجتماع و افزایش مسائل اجتماعی می‌رسد. نکته تاسف بار این است که این مهاجران سرگردان از روی استیصال به این گونه راه‌ها کشیده می‌شوند و در صورت فراهم بودن بستر اشتغال هرگز تن به این گونه روش‌های بزهکارانه نخواهند داد. هم اکنون صدها روستا در کشور به دلیل خشکیدگی خالی از جمعیت شده و جمعیت آنها به عنوان مهاجران سرگردان به حاشیه شهرها مهاجرت کرده‌اند و در معرض انواع آسیب‌های اجتماعی و روانی‌اند در حالیکه وجود تنوع شغلی و اشتغال‌های جایگزین در روستاها به عنوان راه حلهای انسان‌مدارانه سازگاری با بی آبی راه نجاتی بود که این مردم بوسیله آنها می‌توانستند سرنوشتی متفاوت را تجربه کنند.

 بخش مهمی از برنامه‌های سازگاری با بی آبی در روستاها دستیابی به توسعه پایدار انسانی است و توسعه پایدار انسانی با آموزش، بهداشت ، امنیت غذایی، امنیت شغلی و دست یابی به فناوری‌های نوین میسر می‌شود. معمولا مفهوم روستا بر بستر کشاورزی تعریف می‌شود، اما لازم است این مفهوم تغییر کرده و باز تعریف گردد. هم اکنون مشاغل نوین مانند بوم گردی و گردشگری، احیای منابع فرهنگی و سنتی ، الگوهای مناسب پرورش دام و طیور و مشاغلی از این دست در روستاها رونق گرفته و کشاورزی به عنوان شاخصه روستا تغییر نماید. بدیهی استت که سیاستگذاری جدیدی برای حل این مسائل اجتماعی نیاز است و بازوی قدرتمند اجرای این تغییرات توانمندسازانه نیز سازمان‌های مردم نهاد با محوریت روستاییان است که می‌تواند اجرای سیاستگذاری جدید اجتماعی مبتنی بر توسعه پایدار تحقق بخشد.

برچسب ها
مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن