سازگاری با کم آبی یک مساله عمیقا فرهنگی است

مهتا بذارفکن | دکتری جامعه شناسی تغییرات اجتماعی و پژوهشگر حوزه اجتماعی آب

ایران در اتلاف آب رتبه اول را دارد . این را رئیس سازمان محیط زیست کشور گفت.  خبری هولناک برای کشوری که روی تیغ تنش آبی و ورشکستگی ایستاده است . اما این جمله فقط یک خبر نیست، این جمله گویای یک مساله اجتماعی عمیقا تاسف برانگیز است که سالهاست در برنامه ریزی های توسعه ای در حاشیه بوده و همچنان نیز این روند ادامه دارد. توسعه فن سالارانه  با مدیران تکنوکرات در کشور می تازد و همچنان سایر صورتبندی های توسعه در حاشیه اند. کمیته سازگاری با کم آبی در وزارت نیرو تشکیل شده و اعضای آن نه جامعه شناسان، مردم شناسان و روان شناسان اجتماعی ، بلکه اکثریت آن مهندسان و مدیران  بخش آب و فاضلابند!!. برای کشوری که  رتبه اول اتلاف آب  در جهان دارد، آنچه که باید تغییر کند نگرش های فرهنگی و سیستماتیک اش به آب  است.   البته این نگرشهای فرهنگی ریشه ای تاریخی نیز دارد.  بیش از 100 سال پیش ، لیدی شییل  همسر سفیر کبیر بریتانیا  در کتاب خاطراتش  درباره روش آبیاری یک باغبان ایرانی در سفارت گفت: ایرانیان باغ را دو بار در هفته آبیاری می کنندو سیلابی را در باغ ایجاد می نمایند که ریشه همه گیاهان را غرق می کند. به دلیل شدت تابش خورشید و ترکهای زمین، بخاطر روش آبیاری خیلی زود  تمام گیاهان جدید  در اواخر بهار خشک می شوند. و  این چرخه  تکرار می شود و باغ  هر بارحال غرق شدن است. (شیل، 1989: 92). این نقل قول تاریخی نمونه ای از عملیات آبیاری سنتی ایرانی و هدردادن آب است که توسط این بانوی غیر متخصص دیده شده و مورد انتقاد قرار گرفت، اما بندرت  توسط متخصصان ایرانی مورد توجه جدی درجهت تغییر روش و ابداع روشهای نو برای کشاورزان  کم سواد و بی پول قرار گرفته است.

  البته این بخشی از مشکل است که مربوط به حوزه کشاورزی است، علاوه بر اتلاف آبدر این بخش  در بخشهای خانگی و صنعت نیز اتلاف آب قابل توجه است. حیرت آور است که  در این سرزمین  همیشه چشم براه باران؛  این سیستم تکنوکرات در دل کویر کارخانه های فولاد و آهن ساخته و آب شیرین و ذخایر حیاتی که با رویکرد فرهنگی مبتنی بر اقلیم، قرنها توسط مردمان کویر مدیریت  و حفاظت شده  بود را  در مدت زمانی اندک بر باد دادند و مردمان را آواره کردند.  سیستم های فن سالار ناکارآمد استعداد آلوده شدن به انواع رانتها و فسادها دارد و بخش مهمی از اتلاف آب در ایران  به دلیل مدیریت ناکارآمد و جهالت بدخیمی است که منابع آب را تمام نشدنی می انگاشت و آن را به انواع مافیاها حواله کرد. 

این رویکرد نگرش فرهنگی به آب  و حکمرانی محلی آن را یکسره کنار گذاشت و در صدها کیلومتر آن طرف تر  برای غارت  منابع آب  به نفع  مافیاهای آب و صنعت و به ضضر جوامع محلی برنامه ریزی کرد؛ نکته مهم این است که  هم اکنون نیز آن  تفکرات که دیروز این فاجعه را رقم زده اند و چشم بر فرونشست زمین و فروچاله های هولناک  بسته اند، سکان این کشتی طوفان زده را در دست گرفته اند!!  یک روز مساله انتقال آب آن هم با جایابی های  فاجعه آمیز مطرح می شود و روز دیگر استحصال آبهای ژرف. اما کمتر رویکردی است که به بعد فرهنگی و اجتماعی قضیه در سازگاری با بی آبی رجوع کند. هرچند حالا دیگر کف گیر آب به ته دیگ خورده است وبصورت بسیار محدود و البته دیر هنگام  بین دو متغیرآب و فرآیندهای اجتماعی ارتباط داده و علوم انسانی در حاشیه را  برای حل مشکلات اجتماعی آب فراخوانده اند، اما این فراخواندن هم کمتر به بحث در پیش گرفتن احیا منابع فرهنگی مصرف آب در جهت سازگاری پرداخته، که بیشتر به دنبال راهکار برای کنترل پیامدهاست، مثلا همچنان کارخانه فولاد در دل کویر با منابع آب شیرین باید کار کند، سدهای مخرب اکوسیستم نه تنها کاهش نیافته بلکه افزایش هم پیدا خواهد کرد، بهسازی سیستمهای آبرسانی خانگی مساله

ای در حاشیه است و البته  سرزنش قربانی ( مردم ، کشاورزان ) ادامه دارد.  فن سالاران سکاندار مدیریت و برنامه ریزی حوزه آب و محیط زیست باید بدانند که احیا منابع فرهنگی  در برخی از مناطق کشور هم اکنون راهی مطمئن و در برخی از نقاط کشور تنها راه باقی مانده برای مدیریت منابع آب موجود است و بدون در پیش گرفتن توسعه  انسان مدارانه و یاری جستن از علوم انسانی  نمی توانند کشتی پرتلاطم سازگاری با کم آبی را به مقصد برسانند.

برچسب ها
مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن