عبور از از توهم فراوانی‌ آب

استفاده از تلگرام که در ایران رونق گرفت، کم‌کم بسیاری از دانشگاهیانی که احساس می‌کردند با بدنه عمومی حرف دارند با راه‌اندازی کانال سعی کردند حرف‌های‌شان را به طور گسترده‌تری با مخاطبان‌شان در میان بگذارند. از میان تعداد زیادی کانال که در تلگرام راه افتاد شمار اندکی با اقبال بالایی روبه‌رو شده‌اند و برخی مطالب‌شان میان کاربران شبکه‌های اجتماعی بارها دست به دست می‌شود. «دغدغه ایران» یکی از همان کانال‌هایی است که نویسنده‌اش با انتشار یادداشت‌هایی هدفمند و صریح با مخاطبان در حوزه اجتماعی و سیاست گذاری سخن می‌گوید. 

«محمد فاضلی» اینگونه برای بدنه عمومی روز به روز شناخته‌تر شد. او البته پیش از این در مقام جامعه‌شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی تهران برای اهالی علوم اجتماعی و مخاطبان حرفه‌ای رسانه‌ها شناخته شده بود اما کوشش کرد به قول خودش در عرصه تلگرام هم «تولید دانش» کند و این دانش را با مخاطبان به اشتراک بگذارد. سیاستگذاری عمومی خصوصا در حوزه آب و محیط زیست یکی از حوزه‌های مورد علاقه فاضلی است و این علاقه‌مندی در نوشته‌هایش هویداست. در دولت اول حسن روحانی او این دغدغه‌ها را در چارچوب فعالیت در مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری دنبال کرد. این جامعه‌شناس مدتی است با حکم اردکانیان، وزیر نیرو، در مقام مشاور وزیر فعالیت می‌کند و اخیرا هم مسئولیت تاسیس مرکز امور اجتماعی آب و انرژی در وزارت نیرو را بر عهده گرفته است. حالا یکی از منتقدان سیاست‌های مدیریت سازه‌ای منابع آب در ایران به وزارتخانه‌ای رفته که عهده‌دار مسئولیت تخصیص منابع آب است. آیا صدای یک نفر از منتقدان خاموش شده یا او قرار است با تاسیس مرکز امور اجتماعی آب و انرژی به اصلاح رویه‌های غلط چند دهه اخیر کمک کند؟ فاضلی می‌گوید نقدهایش را فراموش نکرده اما به پیچیدگی‌ها اشراف بیشتری پیدا کرده و با تمام این احوال به آینده خوشبین است حتی اگر عده‌ای بخواهند با او همان کنند که با «کاوه مدنی» در سازمان حفاظت محیط زیست کردند. از نظر فاضلی دشواری فراوان است اما می‌توان به آینده امیدوار بود. اواسط گفت‌وگو که به «وایت برد» شلوغ اتاق کارش در وزارت نیرو نگاه کردم پر بود از جمله‌هایی که وصل شدن‌شان به هم قرار است اهداف و شیوه عملکرد مرکز امور اجتماعی آب و انرژی وزارت نیرو را بر همگان روشن کند. فعلا اما شرح دشواری‌ها، اهداف و دلایل امیدواری را می‌توان از میان پاسخ‌های او دریافت.

******

جناب آقای فاضلی! زمانی که شما به سمت مشاور وزیر نیرو منصوب شدید این شائبه شکل گرفت که ممکن است این انتصاب موجب شود یکی از جدی‌ترین منتقدان سیاستگذاری آب در ایران صدایش خاموش شود. از طرفی به تازگی آقای اردکانیان اعلام کردند ماموریت تاسیس «مرکز امور اجتماعی آب و انرژی» وزارت نیرو را به شما سپرده‌اند. آیا یک نفر از دایره منتقدان کم شده و به بدنه وزارتخانه اضافه شده است؟ و دیگر اینکه تاسیس مرکز امور اجتماعی آب و انرژی نشانه چیست آیا واقعا تغییری در راه است؟آقای اردکانیان از زمان حضور در وزارت نیرو به صراحت جهت‌گیری جدیدی برای وزارتخانه مطرح کرده‌اند مبنی بر اینکه ما باید از سمت مدیریت عرضه به سمت مصرف و در گام بعد مدیریت تقاضا حرکت کنیم. گفتن اینکه ما می‌خواهیم به سمت مدیریت مصرف حرکت کنیم، ساده است اما عملی کردن این رویکرد نیازمند رعایت الزاماتی است. اولین الزام این است که ما برای مدیریت منابع آب و انرژی به دانش جدید متناسب با مسائل امروز کشور نیاز داریم، منظورم دانش اجتماعی است. وقتی هم می‌گوییم دانش اجتماعی منظورمان صرفا حول محور جامعه‌شناسی یا انسان‌شناسی نیست. به طور عام علوم اجتماعی آب و انرژی طیفی از رشته‌ها مانند اقتصاد، جامعه‌شناسی، انسان‌شناسی، تاریخ، جغرافیا، ارتباطات، علوم حکمرانی و سیاستگذاری عمومی را شامل می‌شود. ما قبلا این خطا را داشته‌ایم که میان علوم فنی و علوم غیرفنی آب خط‌کشی کرده و گروه دوم را به اندازه کافی به‌کار نگرفته‌ایم، اما الان نباید در میان علوم غیرفنی آب خط‌کشی کنیم. زیرا هر کدام از این دانش‌ها شناخت‌هایی عرضه می‌کنند که برای مدیریت پایدار منابع آب به آنها نیاز داریم.

پس وقتی می‌گوییم ما به دانش اجتماعی در حوزه آب و انرژی نیاز داریم مقصودمان مجموعه رشته‌های علوم اجتماعی است که هر یک می‌توانند مسائل ما را از زاویه‌ای علمی تبیین کنند. ما اگر امروز از تاریخ آب در ایران حرف بزنیم، جایگاه خاصی در آکادمی ندارد اما مجله «تاریخ آب» در جهان منتشر شده است. این مجله هدفش آن است که توضیح بدهد انسان و آب چگونه در تاریخ بر هم اثر گذاشته‌اند. این اثر را در ایران هم می‌توانیم ببینیم و نیازمند تحلیل است.

انتشارات معتبر اسپرینگر بیش از یک دهه این مجله را منتشر کرده است. خلاصه و شفاف باید بگویم ما به درک بین‌رشته‌ای نیاز داریم تا همه ابعاد مساله آب را بشناسیم. من هم ماموریت پیدا کرده‌ام این مرکز را با همین هدف هدایت کنم. تلاش‌مان این است پژوهشگرانی که درباره آب دانش و تحلیل تولید می‌کنند با این مرکز همکاری کرده و به تولید دانش در این حوزه کمک کنند.

اما اینکه سوال کردید آیا محمد فاضلی از دایره منتقدان کم شده یا نه را باید پاسخ بدهم. واقعیت این است یک دهه تجربه فعالیت آقای اردکانیان در بالاترین سطح بین‌المللی را نمی‌توان در این تغییر رویکرد سازمان نادیده گرفت. ایشان با فهم جدید از مساله آب وارد وزارت نیرو شده‌اند و به حوزه علوم اجتماعی آب هم باور دارند. از طرف دیگر وقتی سازمانی راضی شده یکی از منتقدانش وارد ساختار آن شود معنی‌اش این است که احساس نیاز کرده است. تاسیس مرکز جدید هم محصول همین استراتژی جدید سازمان است. تا یک سال پیش به ذهن کسی نمی‌رسید که وزارت نیرو بیاید مرکزی را برای حوزه اجتماعی آب و انرژی تاسیس کند.

البته در درون وزارت نیرو هم گفتمان انتقادی و هم دفاع از برخی رویکردهای گذشته به طور توأمان وجود دارد. البته من همیشه همین گونه صحبت کرده‌ام که هیچ رویکردی را به طور کامل رد نکرده‌ام. هیچ‌وقت کسی از من نشنیده که بگویم سدسازی – به عنوان نماد دوران مدیریت عرضه – به طور کامل غلط است. همیشه بیرون سیستم ایستادن و ایراد گرفتن کار ساده‌ای است. بالاخره هم سازمان و هم فاضلی هر دو تغییر کرده‌اند. حالا این فرصت پیش آمده یک نفر که از بیرون همیشه منتقد نادیده گرفته شدن علوم اجتماعی بوده است؛ برای ساختن رویکرد جدید به کار گرفته شود.

از زمانی که من به وزارت نیرو آمده‌ام بسیاری از کارشناسان وزارتخانه نقدهای چند سال اخیر مرا با سند و مدرک تایید می‌کنند. امروز میان ما همکاری شکل گرفته و همین کارشناسانی که ممکن است پیش از این احساس تمایز می‌کردند اکنون من را جزو خودشان می‌دانند.

برای نمونه این اسناد و مدارک کدام نقدهای گذشته شما را تایید می‌کند؟اینکه ما هرگز تحلیل دقیقی از اقتصاد آب نداشته‌ایم، یعنی در زمینه ارزش‌گذاری اقتصادی آب ما به‌شدت ضعف داریم و در این زمینه نیازمند تولید دانش و داده‌های دقیق هستیم و اینکه در گذشته آب به صورت بخشی مدیریت شده، اقتصاد سیاسی آب به‌شدت موثر است و داشتن رویکردی سیاسی-اقتصادی به آب راهگشاست و نظام تولید، جمع‌آوری، پردازش و انتشار داده‌های پایه‌ای منابع آب نیازمند تحول اساسی است.

گفتید که هم شما و هم سازمانی که شما را دعوت به همکاری کرده تغییر کرده. کدام‌یک از دیدگاه‌های شما تغییر کرده است؟من تا این نقطه به چیزی در دیدگاه‌های سابقم نرسیده‌ام که اشتباه مطلقی در آن وجود داشته باشد. اما امروز قطعا فهم من از انرژی و آب پیچیده‌تر شده است. یعنی امروز بهتر از گذشته می‌فهمم که چه متغیرهایی بر این حوزه اثرگذار است. می‌شود گفت شاید قبلا با اعتماد به نفس بیشتری می‌گفتم راه‌حل همانی است که من می‌گویم اما امروز با فروتنی بیشتری سخن می‌گویم. مساله‌شناسی من درست بوده فقط الان به این نتیجه رسیده‌ام که مساله پیچیده‌تر از آن است که از بیرون به نظر می‌رسید. مساله پیچیده راه‌حل پیچیده هم می‌خواهد. من امروز تلاش می‌کنم خیلی پیچیده‌تر به مسائل آب و ارتباط آنها با انرژی، سایر دستگاه‌های اجرایی مرتبط با مساله آب و تحولات نهادی لازم برای پایدارسازی این منبع حیاتی فکر کنم.

اولین گام عملی مرکز امور اجتماعی آب و انرژی چیست؟فعلا در مرحله بنیان‌گذاری هستیم. باید مجموعه مطالعات اولیه‌ای که منجر به تاسیس این مرکز شده را مکتوب و متنی تولید کنیم که هر کسی آن را خواند با ساختار، اهداف و محورهای فعالیت این مرکز آشنا شود و بداند نظام مفهومی کار ما چیست. از طرف دیگر با زیرمجموعه وزارت نیرو ارتباط گرفته‌ایم که آنها بگویند با چه مسائلی روبه‌رو هستند. فعلا از درون سازمان این گفت‌وگو را آغاز کرده‌ایم. از همه واحدهای سازمانی می‌پرسیم انتظار دارید این مرکز چه مساله‌ای را برای شما حل کند. در مرحله بعد باید بتوانیم با همه ذی‌نفعان مرتبط با حوزه آب گفت‌وگو کنیم.

اصطلاحا گفته می‌شود مساله آب در ایران از بدخیمی به فوق‌ بدخیمی رسیده است. یکی از نشانه‌های مسائل فوق‌ بدخیم را می‌توان در تعداد زیاد ذی‌نفعان آن دید. نظام مدیریت و بهره‌برداری آب در ایران ذی‌نفعان زیادی دارد که باید بتوانیم با هر یک از آنها با ادبیات متناسب خودشان گفت‌وگو کنیم. بعد از گفت‌وگو باید برنامه و طرح ایجابی داشته باشیم؛ در واقع ما فقط گفت‌وگو نمی‌کنیم بلکه برنامه هم تولید می‌کنیم.

بعد از اعلام خبر تاسیس مرکز امور اجتماعی آب در وزارت نیرو، آقای سیامک زندرضوی، عضو هیات‌مدیره انجمن جامعه‌شناسی ایران، در یادداشتی در روزنامه اعتماد، از تاسیس این مرکز ارزیابی محتاطانه‌ای داشتند. ایشان نوشته بودند که شما و آقای اردکانیان ممکن است نگاه اجتماعی داشته باشید اما در وزارت نیرو که سیاست‌هایش مبتنی بر فن سالاری است؛ تنها هستید. شاهد مدعای ایشان هم این بود که همین حالا هنوز طرح‌های سازه‌ای مانند سدسازی و انتقال آب در اولویت سیاستگذاران قرار دارد؟قاطعانه باید بگویم ما تنها نیستیم. البته تعداد کسانی که به صراحت بیایند و بگویند که از این ایده دفاع می‌کنند الان زیاد نیست. اما کسانی هم که به این نتیجه رسیده‌اند با روش‌های فعلی نمی‌توان ادامه داد؛ کم نیستند. این طبیعی است که همیشه ساختارهای سازمانی به مسیرهایی که طی کرده‌اند چسبندگی داشته باشند. این ساختار فکر کردن و رویکرد اصطلاحا سازه‌ای و مبتنی بر مدیریت عرضه شش دهه در کشور سابقه دارد.

بخشی از این سازه‌ها هم نیاز کشور بوده است. نمی‌توان گفت که تمام سازه‌ها بی‌بنیاد بوده‌اند و می‌توانستیم کشور را فقط با قنات اداره کنیم یا درباره طرح‌های انتقال آب که من یکی از منتقدان جدی آن هستم؛ در تمام دنیا هشت پیش شرط تعیین شده است. اگر آن پیش‌شرط‌های سختگیرانه رعایت شوند شانس گزینه انتقال آب خود به خود بسیار کم می‌شود. پس بحث ما این نیست که کل طرح‌های سازه‌ای را زیر سوال ببریم بلکه حرف‌مان این است که هر طرحی به شرط رعایت استانداردها، اثبات ضرورت اجرا، شفافیت و سلامت اجرا شود.

ما تنها نیستیم هر چند در درون ساختار موانعی وجود دارد. این موانع خیلی وقت‌ها از آدم‌ها ناشی نمی‌شود بلکه از قوانین و الگوی توسعه کشور می‌آید. اتکای الگوی توسعه کشور به طرح‌های آب‌محور مانع بزرگی محسوب می‌شود. کشور شش دهه بر مبنای توهم فراوانی آب اداره شده است. ما باید تحلیل و دانشی تولید کنیم که مسیر چسبندگی ۵٠ ساله را نشان بدهد و همزمان نشان دهد که چگونه می‌توان با کمترین هزینه‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، مسیرها را اصلاح کرد.

این مسیرها شامل چه مواردی می‌شود؟مسیرهای حقوقی که منجر به حکمرانی آب در شکل کنونی‌اش شده است. محیط نهادی شده‌ای که یکی از پیامدهایش تراژدی کالای عمومی است. یعنی اینکه هر کسی هر چقدر از آب بهره‌برداری کند برنده‌تر است؛ برنده‌های کوتاه‌مدتی که باعث می‌شوند در درازمدت همه با هم بازنده باشیم. مسیر الگوی توسعه کشاورزی غیربهینه، زیرا می‌توانستیم همین مقدار غذا را با فناوری بهتر و مصرف آب کمتر تولید کنیم. مسیر توسعه صنایع آب‌بر در مناطق کم‌آب که موجب شده در شهرهای فاقد منابع آب صنایع نیازمند آب احداث شود در حالی که مدل کسب و کار در این مناطق باید بر صنایع دیگر متکی می‌شد. حتی شرایط انتخابات در ایران، نهادینه شدن کسب و کارهایی که بر مبنای توسعه پایدار شکل نگرفته‌اند اما درآمدزا هستند و بسیاری از موارد دیگر.

چه خوب که به نظام انتخابات اشاره کردید. رفتارهای پوپولیستی برخی نمایندگان در ادوار مجلس موجب اجرای بسیاری از این طرح‌های سازه‌ای غلط و ترویج الگوی‌های توسعه نامتوازن منطقه‌ای بوده که صرفا برای کسب رضایت مردم همان مناطق اتخاذ شده است. در شرایطی که با مجموعه‌ای از چنین موانعی روبه‌رو هستید چقدر انتظار دارید که کارتان بر سیاستگذاری‌ها اثرگذار باشد؟حتما این هم یکی از موانع است. برای همین می‌گویم مساله ساختاری است. در جایی که می‌خواهیم نظم نهادی موجود را اصلاح کنیم اولین گام تولید دانش درباره نادرستی‌ها و تولید دانش درباره سناریوهای جایگزین است که یکی از ماموریت‌های مرکز امور اجتماعی منابع آب و انرژی هم هست. تلگرام دانشی تولید کرد که مردم خبردار شوند کجا چه خبر است و به صرف تولید دانش نظم جامعه ایران تغییر یافت.

مدیرانی به محض خطا کردن مجبور به عذرخواهی شدند. در واقع نظم نهادی جامعه ایران قبل و بعد از تلگرام تغییر کرد. تازه تلگرام دانش نظام‌مند در رابطه با یک موضوع مشخص هم تولید نمی‌کرد و گاهی هم مردم درباره دقیق بودن اطلاعات آن شک و تردید داشته‌اند. حالا اگر مرکزی داشته باشیم که در آن دانش تخصصی معطوف به موضوعات چالش‌برانگیز حوزه آب و انرژی تولید شود و این دانش تولید‌شده از طریق رسانه‌های قدرتمند اشاعه پیدا کند؛ هیچ نهادی در بیرون نمی‌تواند به آن بی‌توجه باشد.

ولی خب همین تلگرام هم تحمل نشد و عده‌ای با روش سخت درصدد حذف آن برآمدند؟بله، با روش سخت آمدند سراغ تلگرام اما هنوز که تلگرام حذف نشده است! ضمن اینکه حوزه آب، تلگرام نیست که کسی بخواهد آن را پاک کند.

به قول آقای همایون کاتوزیان در ایران بنا به دلایل مختلف عمر نهادها به درازا نمی‌کشد. نگرانی این است که این همه کوشش برای تاسیس مرکزی دولتی با تغییر دولت یا وزیر و تغییراتی از این دست به باد رود. چقدر تصور می‌کنید که تاسیس این مرکز یک پروژه کوتاه‌مدت باشد؟ تاسیس این مرکز اصلا پروژه نیست بلکه ضرورت فرآیندی است. ما وارد دورانی شده‌ایم که باید دست از توهم فراوانی آب بکشیم. البته هنوز اکثریت جامعه از این توهم دست نکشیده‌اند. وقتی این را بپذیریم دیگر تاسیس این مرکز را به چشم پروژه نمی‌بینیم. ما تا ابد نیازمند دانش‌های مختلف درباره آب هستیم. آیا این مرکز بعد از تغییر وزیر یا رفتن فاضلی از بین خواهد رفت؟ این بستگی دارد ما در مدتی که فعالیت می‌کنیم چقدر موفق شده باشیم، مساله را حل کنیم. هیچ جامعه‌ای بخشی از خودش را که حل مساله می‌کند و کارکرد دارد؛ دور نمی‌اندازد. باید بتوانیم گفتمان‌سازی کنیم و موجب شویم برخی ساختارهای ناسالم تغییر کنند یا دست‌کم ذهنیت امیدوارانه برای غلبه بر این ساختارها را ایجاد کنیم؛ ما باید میان کنشگران اجتماعی ائتلاف ایجاد کنیم. در این صورت این مرکز به جزء جدایی‌ناپذیر وزارتخانه تبدیل می‌شود و کسی نمی‌تواند و نمی‌خواهد که آن را تعطیل کند.

شما انتظار دارید با پایان یافتن دولت آقای روحانی مرکز امور اجتماعی آب و انرژی چه دستاوردهایی از خودش به جا گذاشته باشد؟انتظار دارم که فعالیت‌های این مرکز سطح فهم عمومی، سطح فهم ذی‌نفعان و سطح فهم سیاستگذاران را در ابعاد غیرفنی آب ارتقا داده باشد به طوری که دیگر در کشور دستور کارهای غیراولویت‌دار و غیرحیاتی بخش آب و انرژی به جای دستور کارهای حیاتی در پیش گرفته نشوند. من انتظارم این است سطح فهم جامعه ایران بالاخص جامعه سیاستگذاری از آب به نحوی تغییر کرده باشد که جهت‌گیری توسعه پایدار بسیار بیشتر از امروز برای سیاستگذار اولویت داشته باشد و فضای اجتماعی هم از توسعه پایدار حمایت کند. همچنین انتظار دارم بتوانیم بر اصلاح روند سیاستگذاری در بخش آب و انرژی اثر مشهود و ملموس داشته باشیم.

دستاورد فوق‌العاده‌ای خواهد بود اما چقدر قابل تحقق است؟بر اساس آنچه در چهار، پنج سال گذشته رخ داده چشم‌انداز تاریکی پیش روی ما نیست. حساسیت محیط زیستی جامعه ایران با پنج سال پیش قابل مقایسه نیست. بخشی از این اتفاق متوجه شدت مسائل زیست‌محیطی است اما بخش دیگر حاصل این است که عده‌ای از افراد متعهد به میدان آمده‌اند، دانش محیط‌زیستی تولید کرده‌اند و آگاهی عمومی را افزایش داده‌اند. ما بر‌مبنای همین آدم‌ها می‌توانیم به شرایط بهتری برسیم.

شما بر لزوم تولید دانش اجتماعی درباره ابعاد مختلف مساله آب در ایران تاکید می‌کنید و اطلاع‌رسانی کنشگران زیست‌محیطی را نمونه موفقی از تولید دانش در عرصه عمومی و افزایش آگاهی ظرف سال‌های اخیر قلمداد می‌کنید. اما اتفاقاتی مانند آنچه برای آقای کاوه مدنی، معاون سازمان حفاظت محیط زیست رخ داد، نشان داد که کنشگری هم بی‌هزینه نیست. همین روزها عده‌ای می‌گویند «کم‌آبی» القای کسانی است که می‌خواهند امنیت غذایی در ایران را به خطر بیندازند؟در فضای شفاف می‌توان با صاحبان این دیدگاه‌ها هم گفت‌وگو کرد. چیز عجیبی نیست در همه جای دنیا آدم‌هایی با دیدگاه‌های متعارض بر سر الگوی‌های سیاستگذاری با هم رقابت می‌کنند. کسی باورش نمی‌شد بعد از اوباما فردی مانند ترامپ بیاید و بگوید معاهده پاریس را قبول ندارد و از آن خارج شود. این نشان می‌دهد در امریکا با آن سطح از تولید دانش هم این دیدگاه‌ها طرفدار دارد. من اتفاقا از موضع تحلیلگر اجتماعی، طرفدار گفت‌وگو و کسی که قائل به وجود ابعاد اجتماعی مهم آب و انرژی است، معتقدم باید با صاحبان دیدگاه‌های مختلف گفت‌وگو کرد.

اگر کسانی پیدا شوند که زیر میز گفت‌وگو بزنند چه؟من خیلی نگران آن عرصه نیستم. زیر میز زدن و تعارض منافع پیدا کردن هم بخشی از واقعیت‌های حوزه سیاستگذاری است. اما اگر ما بتوانیم دستورکارهای توسعه پایدار را در برنامه‌ها بگنجانیم، دستورکارهای اقتصاد ناپایدار از روی میز کنار می‌روند. وقتی محیط بازی تغییر کند بازیگران هم شکل بازی‌شان را تغییر می‌دهند.

اگر قرار باشد با زبانی غیرفنی وضعیت کنونی ایران را در رابطه با مساله کم‌آبی توصیف کنید چه می‌گویید؟این را قبلا هم گفته‌ام. نسبت ایران امروز با آب، حکایت بیماری است که خونریزی داخلی دارد. بیماری که خونریزی داخلی دارد با وصل کردن کیسه‌های خون بهتر نمی‌شود. باید جلوی خونریزی داخلی را بگیریم. به عبارت دیگر آقای اردکانیان گفته‌اند حکایت مصرف آب در کشور حکایت مشک سوراخ است و در مشک سوراخ هر چقدر آب اضافه بریزیم فایده ندارد. اولویت اول بستن سوراخ‌هاست اما زندگی را هم نمی‌توان متوقف کرد. یعنی اگر همین فردا شهر تهران آب بخواهد شاید لازم باشد آب معدنی بیاوریم تا مردم مصرف کنند اما تمام تلاش ما این است که به این نقطه نرسیم. فعلا باید مدیریت مصرف و تقاضا را در دستور کار قرار داد تا بتوانیم این مشک سوراخ را اصلاح کنیم.

برچسب ها
مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن