پیچیدگی دیپلماتیک یک مساله هیدرولوژیک

سد ایلیسو به تنهایی می‌تواند چشم انداز بین النهرین را دگرگون کند. در ترکیب با سد آتاتورک و دیگر پروژه‌های آبی ترکیه در بالادست و البته مدیریت نابخردانه منابع آب در پایین دست، در خود بین النهرین بی‌هیچ تردیدی باید گفت که روزگار برای این گستره از جهان کاملا دیگرگون شده است. و دیگرگون‌تر خواهد شد.

 به گزارش «انرژی امروز» ناصر کرمی، اقلیم شناس و استاد دانشگاه ترونهایم نروژ در مقاله ای برای خبرگزاری بی‌بی‌سی نوشت: بر اساس آنچه که رئیس سازمان محیط زیست ایران اعلام کرده، مقرر است ۱۲ تا ۱۴ تیر ماه با حضور ده‌ها دیپلمات از کشورهای مختلف در تهران ابزارهای دیپلماتیک برای حل بحران ریزگردها به کار گرفته شود.

از سوی دیگر در ایران کمپینی راه افتاده به نام «پویش مردمی برای نجات میان رودان» با هدف ممانعت از تکمیل سد ایلیسو در ترکیه که به تعبیر بانیان این کمپین «گذشته از نابودی کشاورزی و تشنگی روستاها و شهرها در میان رودان (بین النهرین)، طغیان پدیده گرد و غبار در باختر و مرکز ایران را هم پدید آورده و کل زندگی مردم را تهدید کرده و آبادبوم‌های انسانی را به سمت متروکه شدن سوق می‌دهد».

آیا سد ایلیسو (و همتای آن بر رود فرات به نام سد آتاتورک) می‌تواند واقعا اثری تا به این حد ویرانگر بر زیست‌بوم سوریه، عراق و ایران داشته باشد و آیا ابزارهای دیپلماتیک، از آن دست که دولت ایران مبتکر آن شده می‌تواند باعث مهار این روند شود؟ این نوشته مدعی ارائه پاسخی دقیق و شفاف نیست، اما دست کم اینکه پیچیدگی‌های پاسخ به چنین پرسشی را وامی‌شکافد.

آیا متهم اصلی ایلیسو است؟

سد ایلیسو دریافتی عراق از رود دجله را البته از نصف هم کمتر می‌کند. ظرفیت مخزن این سد سی میلیارد متر مکعب است. یعنی تقریبا یک سوم همه آب تجدیدپذیر سالانه کشور پهناوری مثل ایران.

در ترکیب با اثر سد آتاتورک روی رودخانه فرات، (با ظرفیت ۴۸ میلیلرد متر مکعب) عملا با احداث سد ایلیسو بین النهرین باید با چشم انداز تاریخی اش وداع کند.

مسئله فقط این نیست که ترکیه افزون بر نیمی از حقابه تاریخی این سرزمین را تصاحب می‌کند، بلکه اقلیم هم سر ناسازگاری داشته و دست کم باعث بیست درصد کاهش در بارش‌های سالانه این منطقه شده است.

 این تا اینجا یعنی هفتاد درصد کاهش منابع آب قابل دسترس برای عراق، و دست کم پنجاه درصد کاهش هم برای سوریه.

جز آن باید مشکلات ناشی از کشاورزی ناپایدار تحت تاثیر سیاست‌های توتالیتاریستی اسدها و صدام را هم افزود. سد ایلیسو به تنهایی می‌تواند چشم انداز بین النهرین را دگرگون کند. در ترکیب با سد آتاتورک و دیگر پروژه‌های آبی ترکیه در بالادست و البته مدیریت نابخردانه منابع آب در پایین دست، در خود بین النهرین بی‌هیچ تردیدی باید گفت که روزگار برای این گستره از جهان کاملا دیگرگون شده است. و دیگرگون‌تر خواهد شد.

ایلیسو با ایران چه خواهد کرد؟

تاثیرات ایلیسو بر ایران در سه دسته قابل بررسی است: نخست آنکه این سد از آنجا که باعث خشکیدن افزونتر بین النهرین و متروک شدن دست کم نیمی از کشتزارهای این منطقه می‌شود بسیار باعث افزایش ریزگردهای ورودی به ایران خواهد شد.

تاثیر دوم مشکلات ناشی از گسترش نابسامانی‌های سیاسی و اجتماعی در عراق است. آوارگان زیست‌محیطی بیشتر و تنش بیشتر در عراق و به ویژه نیمه شرقی آن به معنای مشکلات افزونتر ایران در مرزهای غربی خواهد بود.

و سوم اینکه دجله مستقیم به اروند (شط العرب) می‌رسد و این رود منبع اصلی تأمین آب هورالعظیم است و کاهش ورودی اروند خشکیدن گستره بیشتری از هورالعظیم و باز هم تشدید مشکل ریزگردها را در پی خواهد داشت.

ایلیسو در ناحیه جغرافیایی نسبتا دوری از ایران عمیقا یک مسئله ایرانی است و از این جهت منطقی است که ایرانیان به شدت دل‌مشغول مسائل ناشی از احداث این سد باشند.

پیچیدگی ها و ابزارهای دیپلماتیک

آیا کشورهای منطقه می‌توانند با تعاملی دیپلماتیک به راه حلی برای این مشکل برسند؟ ماجرا بسیار پیچیده است. برخی از این پیچیدگی‌ها را در پی بررسی می‌کنیم:

به نظر می‌رسد ترکیه در برنامه‌های آبی‌اش در حوزه سرچشمه‌های دجله و فرات (پروژه عظیم جنوب شرق آناتولی موسوم به GAP) فقط اهداف اقتصادی و تجاری را دنبال نمی‌کند.

نشانه‌هایی وجود دارند مبنی بر اینکه ترکیه از مولفه آب به عنوان ابزاری برای کسب موقعیت برتر سیاسی در خاورمیانه و شرق مدیترانه استفاده می‌کند.

 از این نظر می‌توان تصور کرد که پروژه ایلیسو به شدت با اهداف سیاسی و کلان ترکیه گره خورده است و بررسی درباره این پروژه باید با لحاظ مولفه هایی مثل اهداف جاه طلبانه سیاسی ترکیه در منطقه، برنامه‌های دولت اسلامگرای این کشور برای ایجاد فضای امن حیاتی (دقیقا با خوانش مکیندری) در مقابل موج‌های فزاینده بنیادگرایی در مناطق پیرامون این کشور، استفاده از ابزار آب در مقابل ابزار نفت به عنوان برگ‌های سیاسی-اقتصادی رقابت در خاورمیانه انجام شود.

اگرچه روی کاغذ موازین حقوقی مشخصی در زمینه الزام به رعایت حقابه ذینفعان در رودخانه‌های بین المللی وجود دارد، اما واقعیت این است که این موازین چندان هم ضمانت اجرایی دقیق و شفافی ندارند.

یا دست کم اینکه در شرایط کنونی خاورمیانه و در حالی که ترکیه با سوریه و عراق ضمنی و غیر ضمنی و نیابتی و بعضا حتی در مسائلی مثل کردستان عملا در حال جنگ است، سطح منازعه بسیار از ضوابط حقوقی مرتبط با رودخانه‌های بین المللی گذشته است.

آیا ایران می‌تواند مبتکر اقدام دیپلماتیک و استفاده از ابزارهای حقوقی بین‌المللی علیه پروژه سد ایلیسو باشد؟ دشوار است.

به دلایل مشخصی سوریه و عراق شفافتر از ایران می‌توانند در این باره مدعی باشند. نکته این است که ایران با کدام ادعای حقوقی می‌تواند علیه ترکیه اقامه دعوی کند؟

ضوابط رعایت حقابه تاریخی ذینفعان از رودخانه‌های بین المللی؟ با اشاره به وضعیت حوضه دجله متعاقب احداث سد ایلیسو؟

ایران خودش به تازگی مانع ورود رودخانه دیگری به همین حوضه شده است. رئیس جمهور ایران در مناظره‌های انتخاباتی اردیبهشت با افتخار از تغییر مسیر رودخانه زاب به عنوان یکی از اقدامات مهم دولتش در جهت احیای دریاچه ارومیه نام برد.

یعنی به واقع آنچه که باید به عنوان اتهام از سوی مخالفان او ذکر می‌شد از سوی آقای روحانی در برنامه زنده تلویزیونی به عنوان اقدامی افتخارآمیز مطرح شد.

رودخانه زاب نقش مهمی در تعادل اکولوژیک گستره وسیعی از کردستان عراق و حوضه دجله دارد. قاعدتا همانقدر که احداث سد ایلیسو بد است، تغییر مسیر زاب هم بد است.

افزون بر آن، بحث‌های هیدرولوژیکی و هیدروپلتیکی لزوما تابع مرزهای سیاسی نیست. همه می‌دانند که طرح‌های انحراف سرچشمه‌های دز و کارون که نه فقط توسط دولت قبلی بلکه توسط همین دولت آقای روحانی اجرا شده، در سالیان و ماه‌های اخیر موضوع اعتراضات گسترده مردم در جلگه خوزستان بوده است.

احداث سد ایلیسو بد است چون باعث خشکاندن بین النهرین و عراق می‌شود؟ چرا پروژه‌های مشابهی که باعث خشکاندن خوزستان می‌شوند توسط دولت ایران در دست اجرا است؟

بین النهرین حیف است اما خوزستان نیست؟ دولت ایران ده‌ها دیپلمات را در تهران گرد هم می‌آورد که بعد بیانیه بنویسند و دولت ترکیه را تحت فشار بگذارند که از جمله به خاطر کاهش ریزگردها دست از احداث سد ایلیسو بردارد.

چرا بدون نیاز به همین دیپلماسی پر خرج و پیچیده و احتمالا نه چندان موثر دولت ایران برای حفظ رطوبت خاک خود خوزستان اقدام نمی‌کند؟ اگر ریزگردها فصلی هستند، گردوغبارهای محلی که می‌توانند دائمی باشند.

 در نهایت مسئله نهایی کمبود آب است. خشکیدگی اقلیمی منابع آب را کاهش داده و سالیان طولانی سوء مدیریت در مصرف منابع آب سراسر منطقه هلال خصیب از غرب ایران تا مصر را دچار خشکسالی هیدرولوژیک بعضا برگشت ناپذیر کرده است.

وقتی از اقدام دیپلماتیک برای احیای کانون‌های ریزگرد حرف می‌زنیم بخش قابل توجهی از منظور ما بازگرداندن رطوبت خاک در عرصه‌های طبیعی و مواردی مثل احیای تالاب‌هاست.

اما واقعیت این است که اوضاع محیط زیست در سوریه و عراق بسیار وخیم‌تر از تصورات موجود است و مشکلات زیست‌بومی این دو کشور کاملا تحت الشعاع اخبار جنگ و ویرانی‌ها و کشت و کشتار ناشی از آن قرار گرفته‌اند.

این دو کشور اگر هم با کمک‌های بین‌المللی بتوانند منابع آب خود را احیا کنند یا منابع تازه‌ای به دست آورند (فرضی واقعا دشوار) آن را صرف بازگرداندن روستاییان و احیای اراضی کشاورزی خواهند کرد و نه رها ساختن آبی که مثلا حاصل برچیدن سد ایلیسو بوده در تالاب‌ها و شوره زارهایی که الان منشاء ریزگرد هستند.

در نهایت احیای اکولوژیک نیازمند حد مطلوبی از توسعه اقتصادی است. توسعه هم جز در یک بستر پایدار سیاسی بعید است که رخ دهد. آنچه که دست کم در کوتاه مدت در چشم انداز عراق و سوریه دیده نمی‌شود.

چه باید کرد؟

تعبیر دقیق‌تر و فنی‌تر آنچه که در ایران »مهار کانون‌های ریزگرد» نامیده می‌شود «دستیابی هلال خصیب به تعادل و پایداری اکولوژیک» است. یعنی نه فقط عراق و سوریه، بلکه همچنین غرب ایران و بخصوص خوزستان و نیز اردن و مصر.

اگر فرض کنیم لبنان و اسراییل دست کم نسبت به دیگر همسایگان از این جهت کمتر مشکل دارند. پایداری اکولوژیک در این حوزه جغرافیایی گسترده و پرتنش با تحقق این پیش فرض‌ها می‌تواند رخ دهد:

1- تغییر سیاست‌های توتالیتریستی دولت‌های منطقه در بهره‌برداری از منابع طبیعی. برای مثال رویای خودکفایی در تولید محصولات کشاورزی کلا باید در سراسر این منطقه فراموش شود. ( هم اکنون در برنامه ششم توسعه جمهوری اسلامی ایران، یعنی برنامه‌ای که در سالیان اخیر و با اطلاع کامل از روندهای اقلیمی منطقه و بحران آب تدوین شده، دولت موظف شده برنامه‌های لازم برای تولید نودوپنج درصد نیاز غذایی کشور در داخل را پیگیری کند).

2- بازاندیشی در تمامی برنامه‌های توسعه اقتصادی و اجتماعی منطقه با لحاظ مولفه‌های مرتبط با پست نرمال اقلیمی خاورمیانه و شمال آفریقا.

3- صلح، صلح، صلح. تا ثبات و امنیت در منطقه حاکم نشود نه تنها اجرای هیچ برنامه جامع برای دستیابی به پایداری اکولوژیک میسر نیست بلکه روند قهقرای زیستبوم شتابناک‌تر خواهد شد.

4- تمرکز ویژه تمامی سیاستگذاری‌های کلان منطقه بر موضوع بحران آب، اصلاح روش‌های نادرست کنونی در بهره‌برداری از منابع آب و البته سرمایه گذاری برای احیای منابع آبی موجود یا تأمین منابع جدید مثل شیرین سازی آب دریا.

5-گستره‌های وسیعی در خاورمیانه باید بپذیرند که ناچار به وداع با دوران چند هزار ساله کشاورزی هستند. خاورمیانه باید افزون‌تر بر مزیت‌های بخش‌هایی مثل خدمات و صنایع جانبی نفت متمرکز شود.

6- ظرفیت جوامع محلی برای انطباق با وضعیت اقلیمی و زیست‌بومی جدید باید افزایش یابد. در نهایت بیش از آنکه زیست‌بوم مسئله مردم باشد، مردم مسئله زیست‌بوم هستند.

چه خواهد شد؟

قطعا ماجرا پیچیده‌تر از صدور بیانیه توسط چند دیپلمات علیه سد ایلیسو است. حتی برچیدن سد ایلیسو هم نه مشکل ریزگردها را حل می‌‌کند و نه قهقرای زیستبومی هلال خصیب را. اگر چه تردیدی نیست که احداث همین سد می‌تواند تیر خلاص باشد برای شماری از زیست‌بوم‌هایی که مستقیما زندگی ایرانیان را تحت تاثیر قرار می‌دهند. مثلا تالاب هورالعظیم.

اما نیمی از همین تالاب را هم خودمان برای بهره برداری‌های نفتی خشکانده‌ایم.

در خاورمیانه حتی ساده‌ترین مسائل گاه سخت پیچیده‌‌اند. به همین خاطر دشوار است که بتوان گفت چه خواهد شد. خلاصه اینکه بهانه‌ها برای بدبینی و نگرانی افزون‌تر از نشانه‌های امید و خوشبینی هستند. بعید است احداث سد ایلیسو متوقف شود. با ایلیسو میان‌رودان و خوزستان روزگار دشوارتری خواهند داشت. روزگاری که بی ایلیسو هم سخت می‌گذرد.

برچسب ها
مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن