ایالات متحده و پوپولیسم
سعید ساویز | کارشناس نفت
این یادداشت در 13 آبان 99 نوشته شده است، زمانی که هنوز نتیجه انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده مشخص نشده است و شاید زمانی که شما آن را مطالعه میکنید، دیگر ساکن جدید کاخ سفید مشخص شده باشد.
دونالد برنده این ماراتن است یا جو و چرا تا به این حد نگاه زعمای اقتصادی و سیاسی کشور ما به نتیجه این انتخابات در هزاران کیلومتر دورتر از مرزهای کشور ما دوخته شده است. پیش از اینکه نگاهی کوتاه به تاثیر نتیجه احتمالی انتخابات امریکا روی بازار نفت و انرژی بیندازیم، بد نیست مروری به کارنامه چهار ساله دونالد ترامپ انجام شود. دونالد ترامپ رییسجمهور جمهوریخواه امریکا در طول چهار سال سکونت خود در کاخ سفید، سیاستی مبتنی بر تفکر فردی را سرلوحه کار خود قرار داد، ترامپ تا جای ممکن ساختار وزارت خارجه را ضعیف کرد و با خروج از توافقنامههای بینالمللی متعدد زمینه را برای توسعه بیسابقه صنایع وابسته به نفت و گاز و البته فروش سلاح فراهم کرد.
معاهدات آب و هوایی پاریس و برجام پر سروصداترین و شاخصترین توافقات چندجانبه بینالمللی بود که مرد یکهتاز سیاست خارجی امریکا بدون توجه به افکار عمومی در داخل و خارج کشورش پا روی آنها نهاد. جنگ تجاری با چین، تغییر تعرفهها در واردات و البته تلاش برای خارج کردن نفت ایران و ونزوئلا از بازار با ابزار سیاسی، وضعیتی را رقم زد که در نهایت بیکاری در جامعه امریکا را تا 3درصد کاهش داده و تولید نفت آنها را تا مرز 12 میلیون بشکه در روز افزایش داد.
سابق بر آن امریکاییها به دلیل اینکه واردکننده عمده نفت بودند، همواره از نفت ارزان استقبال میکردند، اما اکنون اقتصاد نفتی مبتنی بر بدهیهای وام در نفت شیل، نیاز داشت تا تعادلی در بین نفت ارزان مورد نیاز صنایع انرژیبر در امریکا و نفت گران مورد نیاز صنایع بالادستی تولیدکننده نفت ایجاد کند و کانالی بین 50 تا 70 دلار بهترین راهرویی بود که میتوانست اقتصاد ایالات متحده را چاق و پروار کند. رونق اقتصادی نفت ایالات متحده به قیمت کم شدن دو میلیون بشکه نفت ایران و البته تمام نفت صادراتی ونزوئلا تمام شد و ترامپ سوار بر اسب تحریمها یک تنه بنای تغییر ساختار حکومت در این دو کشور را با فشار حداکثری اقتصاد نهاد؛ همه این یکهتازیها تا زمانی پیش رفت که وقوع بحرانی جهانی و غیر قابل کنترل به نام کووید19 که شروع آن از چین بود، بنیاد زندگی و اقتصاد مردم جهان را همچون توفانی سهمگین در هم پیچید.
کرونا و محدودیتهایی که برای زندگی بشر به وجود آورد در کنار بالا بردن شدید شاخص ترس در اقتصاد جهانی ناگهان خوابهای طلایی ترامپ را به کابوسی بزرگ تبدیل کرد. تقاضای جهانی نفت سقوط کرد، قیمت نفت در ایالات متحده حتی به منفی 37 دلار در هر بشکه نیز رسید و 40 میلیون بیکار برای استفاده از بیمه بیکاری ثبتنام کردند. هر چند شرایط کووید19 کم و بیش برای تمام دنیا فاجعهآمیز بوده است، اما ترامپی که هر آنچه آبرو و استایل و رویا توسط امریکاییها در چند دهه اخیر برای مردم جهان بافته شده بود را یکجا حراج زده بود، حالا و در این واپسین سال ریاستجمهوری دست خالی و بدنام در پیش روی مردم امریکا قرار گرفته است.
دونالد ترامپ و همه پوپولیستهایی که در کشورهای دیگر رییسجمهور شدند، همواره به دست نامرئی برای انتخاب در دور دوم معتقد هستند و تاریخ انتخابات از خاورمیانه تا ینگه دنیا نشان داده است که پوپولیسم بیش از چهار سال نمیتواند مردم را گول بزند. از اینرو اگر بایدن و همکارانش اشتباهات فاحشی در روزهای پایانی نکنند، تنها یک معجزه، یک تقلب یا یک عددسازی فاحش میتواند ساکن کاخ سفید را مجددا در سر جایش ابقا کند. اگر ترامپ مجددا رییسجمهور امریکا شود، بن سلمان و نتانیاهو خوشحالترین افراد در شرق خواهند بود، زیرا که همه تخممرغهای خود را در سبد ترامپ چیدهاند.
اما چنانچه بایدن رییسجمهور امریکا شود، باید راهی برای برقراری توازن بین توافق با ایران، آرام کردن سیاست خارجی و بازگرداندن عقلانیت به ایالات متحده و پمپ شدن دو میلیون بشکه نفت صادراتی ایران که میتواند قیمت نفت را تا 20 دلار کاهش دهد، برقرار کند. بعید به نظر میرسد که در روابط ایران و امریکا، حتی با آمدن بایدن تغییرات چشمگیری به وجود آید. تنها ممکن است حرکت به سوی توافق پیشتر انجام شده بین ایران و پنج کشور دیگر صورت گیرد و البته این اتفاقات میتواند تسلط روسیه روی تولیدکنندگان نفت را تثبیت و فراگیرتر کند و شاید تا مدتی عربستان از دور کنترلکنندگان اوپک خارج شود./ روزنامه اعتماد