چگونه در یک دنیای درهمشکسته رشد کنیم؛ درسهایی از اماراتمتحدهعربی
اکونومیست | فاطمه لطفی
طی چند هفته آینده دبی شلوغ خواهد شد. دهها هزار دیپلمات، فعال و بازرگان قرار است برای پیوستن به اجلاس سالانه اقلیم سازمان ملل به این شهر بیایند. مهارت امارات متحده عربی در گرد هم آوردن و مذاکره با کشورها و صنایعی که منافع بسیار متفاوت باهم دارند، به طور کامل به نمایش گذاشته خواهد شد تا بلکه کور سوی امیدی برای پیشرفت بیشتر در مقابله با تغییرات اقلیم به وجود آید. اما این تنها دلیل توجه به امارات نیست. امارات نشان داده که چگونه میتوان در عصر چند قطبی رشد کرد.
این کشور بیش از 0.1 درصد از مردم جهان را در خود جای داده و تنها 0.5 درصد از تولید ناخالص داخلی جهان را در اختیار دارد، اما نزدیک به 10 درصد از ذخایر نفت جهان را دارد و این ثروت به امارات کمک میکند تا از وزن خود در جهان استفاده کند و پلههای ترقی را بالا رود. امارات هم مانند بسیاری از کشورهای نوظهور امروزی، اختلافات سیاسی و اقتصادی بسیار دارد. کشوری با یک استبداد بسته، اما یکی از بازترین اقتصادهای جهان. این کشور متحد نزدیک آمریکاست، اما بزرگترین شریک تجاری آن چین است. اگرچه تولید ناخالص داخلی آن برای هر نفر از بریتانیا یا فرانسه بیشتر است، اما اغلب به عنوان بخشی از جنوب جهانی دیده میشود و مرکز تجارت هند و آفریقاست و آن را سنگاپور خاورمیانه میدانند. در سال 2020 یکی از اولین کشورهای خلیج فارس بود که روابط خود را با اسرائیل عادی کرد.
در نتیجه، امارات متحده عربی حتی با وجود جنگ در خاورمیانه و رقابت ابرقدرتها باز هم رو به پیشرفت دارد. اقتصاد غیرنفتی این کشور سالانه 6 درصد رشد میکند، یعنی همان اتفاقی که در هند میافتد، اما غرب و این روزها حتی چین فقط میتوانند رویای چنین رشدی را داشته باشند. استعداد و ثروت به کشور هجوم میآورد، زیرا تاجران چینی، سرمایهداران هندی، میلیاردرهای روسی و بانکداران غربی به طور یکسان به دنبال ثبات و موفقیت هستند. امارات سال گذشته بیش از هر جای دیگری به جز آمریکا، بریتانیا و هند سرمایهگذاری خارجی برای پروژههای گرینفیلد جذب کرد.
امارات نیز مانند سنگاپور بهشتی برای منطقه خود است. اما در حالی که صعود سنگاپور با عصر طلایی جهانی شدن مصادف شد، امارات متحده عربی در زمان هرج و مرج و بینظمی از فرصت استفاده میکند. این کشور نه تنها میخواهد از نظر اقتصادی رشد کند، بلکه میخواهد، خطرناکتر هم شود و نفوذ سیاسی خود را در خارج از کشور بیشتر کند. بنابراین هم موفقیتها و هم شکستهایش درسهایی برای قدرتهای متوسط به همراه دارد که در دنیایی درهم شکسته به راه خود ادامه میدهند.
یکی از درسهای امارات این است که با نقاط قوت اقتصادی خود بازی کنید. امارات سهم خود را از شرمساریهای اقتصادی داشته، به ویژه ساخت و سازهای ناشی از بدهی دبی، که در سال 2009 با بحران و کمک مالی به پایان رسید. وسواس نسبت به بلاکچین از بین رفته است. اما در سایر زمینهها از مزایای آن نهایت استفاده را کرده تا تاثیر چشمگیری به وجود آورد. اپراتورهای بنادر وسیع آن اکنون از لندن و لواندا گرفته تا بمبئی و مانیل را اداره میکنند. dp World، تنها یکی از این شرکتهاست که یک دهم کل ترافیک جهانی کانتینرهای حملونقل را اداره میکند. مصدر، یکی از بزرگترین توسعه دهندگان انرژی پاک در جهان، از مزارع بادی در تگزاس گرفته تا نیروگاههای خورشیدی در ازبکستان سرمایهگذاریهای عظیمی دارد. امارات متحده عربی اکنون یکی از بزرگترین سرمایهگذاران آفریقا است که زیرساختهای حیاتی در سراسر این قاره را اداره میکند که گرسنه سرمایهگذاری است.
دسترسی به سرمایه، قدرت محاسباتی و دادههای زیاد به محققان هوش مصنوعی در ابوظبی کمک کرده است که Falcon، یک مدل زبان بزرگ منبعباز، را توسعه دهند که از متا هم پیشی میگیرد. برخی کارشناسان بر این باورند که امارات پس از آمریکا و چین، سومین کشور مهم برای توسعه هوش مصنوعی است. و حاکمان آن با ایجاد نهادهایی برای حکمرانی اقتصادی خوب و تکنوکراسی، سودمندی موقعیت کشور را به عنوان پایگاهی در چهارراه آفریقا، آسیا و اروپا دو چندان کردهاند.
درس دیگر این کشور، استقبال از استعدادهای خارجی است. امارات با داشتن تنها یک میلیون نفر سکنه، به تعداد زیادی مهاجر ماهر نیاز دارد و دنیا پر از افرادی است که به دنبال ثروت هستند. در حالی که عربستان برای جذب تخصص به اقدامات سنگین، مانند ایجاد دفاتر منطقهای در این کشور متوسل میشود، امارات بر تبدیل خود به مکانی جذابتر برای زندگی و تجارت متمرکز است. طرح ویزای طلایی که در سال 2019 راهاندازی شد به افراد با مهارتهای ویژه اقامت طولانی مدت ارائه میدهد. حتی میتوان برای شهروندی درخواست داد، چنین چیزی یک زمانی در خلیج فارس بیسابقه بود. شاید عربستان سعودی، که امروزه به دنبال اقتصاد غیرنفتی است، به یک رقیب جدی این کشور تبدیل شود. اگرچه امارات آزادیهای سیاسی را به شدت محدود میکند و سوابق بدی در زمینه حقوق بشر دارد، اما خطر رقابت باعث میشود که از نظر اجتماعی و اقتصادی لیبرالتر شود.
هند که نسبت به تجارت آزاد محتاط بود، اولین قرارداد خود را در یک دهه اخیر با امارات امضا کرد. تجارت بین این دو از آن زمان تاکنون 16 درصد از نظر اسمی افزایش یافته است. توافق با اسرائیل به امارات و شرکتهای اسرائیلی امکان دسترسی به منابع عمیق سرمایه و بازار بزرگتر خلیج فارس را داده است. پس از آغاز جنگ غزه، خطوط هوایی غربی پروازهای خود به تلآویو را متوقف کردند اما اتحاد و فلای دبی، دو شرکت هواپیمایی اماراتی، هنوز پروازهای منظم خود را به این منطقه انجام میدهند.
با این حال، برخی از فرصتها به تله تبدیل میشوند. با کاهش نفوذ آمریکا، قدرتهای سرمایهگذار در همه جا وسوسه میشوند تا برای خودشان در خارج از کشور نفوذ به دست آوردند. محمدبنزاید، حاکم امارات، ابتکار عمل را به درستی به دست گرفته. عملگرایی کشور گاهی دستاوردهای خوبی به همراه داشته است. در بسیاری از کشورهای آفریقایی امارات یک شریک تجاری مورد قبول است که سابقه بد امپراتوری غرب را ندارد؛ در نشست اقلیم سازمان ملل متحد، هم امارات امیدوار است که میانجی بین فقرا و اغنیا باشد. اما امارات نیز اشتباهات وحشتناکی مرتکب شده است.
امارات که از نفوذ اسلام سیاسی در حیاط خلوت خود میترسد و میخواهد از جریانهای تجاری محافظت کند، نیروهای پشتیبانی سریع، یعنی شبه نظامی سودانی را مسلح میکند که در دارفور نسلکشی میکند. این رویکرد پیشتر هم به شدت شکست خورده بود. در لیبی، امارات متحده عربی از جنگ سالاری که در سال 2019 تلاش کرد به طرابلس لشکرکشی کند و شکست خورد، حمایت کرد. در یمن، در جنگی طولانی علیه شورشیان حوثی به عربستان سعودی پیوست، اما در سال 2019 از آن عقب نشینی کرد.
در طول سالها، حاکمان امارات مکانیزمهایی برای تضمین یک محیط تجاری باثبات در خانه ایجاد کردهاند. آنها میدانند که شکستهای داخلی به سرعت خشم شهروندانشان را در پی خواهد داشت. اما رژیم با چنین محدودیتهایی در خارج از کشور مواجه نیست و به حاکمانش اجازه میدهد تا هوسهای خود را دنبال و از منافع خود محافظت کنند، بدون اینکه توجهی به عواقب آن داشته باشند. در دنیای در هم شکسته، بسیاری از کشورها به دنبال راههای جدیدی برای بازی در صحنه جهانی خواهند بود. امارات درسهای بزرگی برای این کشورها دارد.